شادی فردی هرچند ارزشمند است اما در سطح اجتماعی نمیتواند همان کارکرد شادیهای دستهجمعی را داشته باشد. شادی جمعی نه تنها به تقویت همبستگی اجتماعی کمک میکند بلکه میتواند به کاهش تنشهای روانی، افزایش سرمایه اجتماعی و ایجاد حس تعلق به یک فرهنگ و هویت مشترک منجر شود.
نمونهای روشن از این ضرورت را میتوان در ماجرای کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی مشاهده کرد. او قصد داشت با برگزاری یک برنامه عمومی، موسیقی را به خیابانها بیاورد و تجربهای مشترک از هنر و شادی برای مردم فراهم کند. اما این برنامه به دلایل مختلف برگزار نشد. با این حال دیروز شاهد آن بودیم که در میدان انقلاب پنج خواننده مطرح کشور توانستند چنین برنامهای را اجرا کنند. این رویداد نشان میدهد که عطش مردم برای تجربههای مشترک از شادی و هنر تا چه اندازه جدی است و چگونه میتواند به یک مطالبه اجتماعی بدل شود. حضور گسترده مردم در چنین برنامهای نه تنها نشانهای از علاقه به موسیقی و هنر است بلکه بیانگر نیاز عمیق به همبستگی و تجربه لحظات مشترک در فضای عمومی است.
از سوی دیگر جشنهای ایرانی مانند چهارشنبهسوری، نوروز، یلدا و دیگر مناسبتهای ملی و مذهبی ظرفیتهای عظیمی برای ایجاد شادیهای دستهجمعی دارند. چهارشنبهسوری، با همه نقدهایی که به شکلهای پرخطر آن وارد است در اصل یک جشن کهن برای وداع با تاریکی و استقبال از روشنایی است. این جشن میتواند فرصتی برای گردهمایی خانوادهها، محلهها و نسلهای مختلف باشد تا در کنار هم شادی کنند و پیوندهای اجتماعی خود را تقویت کنند.
نوروز نیز به عنوان مهمترین جشن ملی ایرانیان نه تنها آغاز سال نو، بلکه فرصتی برای بازسازی روابط اجتماعی، دیدارهای خانوادگی و تجربه شادیهای مشترک است. یلدا، با سنتهای زیبای گردهمایی شبانه، شعرخوانی و قصهگویی، نمونهای دیگر از این ظرفیتهاست.
این جشنها برخلاف جشنهای وارداتی مانند هالووین، ریشه در فرهنگ و تاریخ ایران دارند و میتوانند به جوانان کمک کنند تا با میراث فرهنگی خود آشنا شوند و احساس تعلق بیشتری به جامعه و هویت ملی پیدا کنند.
تقویت این جشنها میتواند به کاهش وابستگی فرهنگی به الگوهای وارداتی کمک کند و زمینهای برای بازتولید هویت ملی فراهم آورد. این امر به ویژه در شرایطی که جامعه با بحرانهای هویتی و فشارهای بیرونی مواجه است، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
شادیهای دستهجمعی همچنین میتوانند نقش مهمی در کاهش آسیبهای اجتماعی ایفا کنند. در جامعهای که جوانان با فشار اقتصادی و محدودیتهایی روبهرو هستند نبود فرصتهای سالم برای شادی و تفریح میتواند آنها را به سمت رفتارهای پرخطر یا انزوا سوق دهد.
برگزاری کنسرتهای رایگان، جشنهای خیابانی و برنامههای فرهنگی عمومی میتواند جایگزینی سالم و سازنده برای این خلأ باشد. این برنامهها نه تنها امکان تخلیه هیجانات را فراهم میکنند، بلکه به جوانان فرصت میدهند تا در فضایی امن، احساس تعلق و مشارکت اجتماعی را تجربه کنند. چنین تجربههایی میتواند به کاهش احساس بیاعتمادی، افزایش امید به آینده و تقویت سرمایه اجتماعی منجر شود.
از منظر روانشناسی اجتماعی، شادیهای دستهجمعی به افراد کمک میکنند تا احساس کنند بخشی از یک کل بزرگتر هستند. این تجربه میتواند به کاهش اضطرابهای فردی و افزایش احساس امنیت روانی منجر شود. وقتی هزاران نفر در یک میدان گرد هم میآیند تا موسیقی گوش دهند یا جشن بگیرند هر فرد احساس میکند که تنها نیست و مشکلاتش بخشی از یک تجربه مشترک است. این حس همبستگی میتواند نیرویی قدرتمند برای مقابله با بحرانها و دشواریهای اجتماعی باشد.
از منظر فرهنگی نیز شادیهای دستهجمعی فرصتی برای بازتولید و انتقال ارزشها و سنتها هستند. جشنهای ایرانی با آیینها و نمادهای خاص خود به جوانان کمک میکنند تا با تاریخ و فرهنگ کشورشان آشنا شوند. این آشنایی نه تنها به تقویت هویت ملی کمک میکند بلکه میتواند زمینهای برای خلاقیت و نوآوری فرهنگی باشد. وقتی جوانان در جشنهای سنتی شرکت میکنند میتوانند این سنتها را با نیازهای امروز ترکیب کنند و شکلهای جدیدی از شادی و فرهنگ خلق نمایند.
در نهایت ضرورت شادیهای دستهجمعی در ایران امروز را میتوان در سه سطح خلاصه کرد: در سطح فردی این شادیها به کاهش اضطراب، افزایش امید و تقویت سلامت روان کمک میکنند؛ در سطح اجتماعی به افزایش همبستگی، کاهش آسیبهای اجتماعی و تقویت سرمایه اجتماعی منجر میشوند و در سطح فرهنگی به بازتولید و انتقال ارزشها و سنتها، تقویت هویت ملی و کاهش وابستگی به الگوهای وارداتی کمک میکنند.
اگرچه موانع و محدودیتهایی در مسیر برگزاری چنین برنامههایی وجود دارد، اما تجربههای موفق نشان دادهاند که امکان تحقق آنها وجود دارد. حضور گسترده مردم در میدان انقلاب برای شنیدن موسیقی پنج خواننده مطرح نمونهای روشن از این امکان است. این حضور نشان داد که مردم آمادهاند تا در چنین برنامههایی شرکت کنند و نیاز عمیقی به تجربه شادیهای دستهجمعی دارند. وظیفه نهادهای فرهنگی و اجتماعی آن است که این نیاز را به رسمیت بشناسند و زمینههای تحقق آن را فراهم آورند.
بنابراین باید به شادیهای دستهجمعی نه به عنوان یک سرگرمی، بلکه به عنوان یک ضرورت اجتماعی، فرهنگی و روانی نگاه کرد. این شادیها میتوانند نیرویی برای بازسازی امید، تقویت همبستگی و بازتولید فرهنگ باشند. در شرایط کنونی ایران توجه به این ضرورت بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد و میتواند به آیندهای روشنتر برای جامعه کمک کند.
انتهای پیام/