به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، «انجمن اشباح» یکی از جدیدترین برنامههای شبکه نمایش خانگی است که تاکنون سه قسمت از آن با کارگردانی و اجرای محمدرضا علیمردانی، پخش شده است، برنامهای که طبق معمول دیگر آثار پلتفرمی با حضور سلبریتیها تولید شده و قرار است مخاطبش را در حدود یک ساعت سرگرم کند. اما این اثر هم مثل بسیاری از آثار به نمایش در آمده در بستر پلتفرمها ضعفهای ساختاری و محتوایی قابل توجهی دارد که در همین قسمتهای نخست به چشم آمده است. در این گزارش مروری داریم بر این موارد.
کپی از قالبهای پیشین
«انجمن اشباح» قواعد خاص خود را دارد، در این برنامه یکی از شرکتکنندگان از قبل به عنوان شبح انتخاب شده و تیم تولید یک سری اطلاعات شخصی از این فرد دریافت کرده که به صورت قطرهچکانی در اختیار مابقی شرکتکنندهها قرار میدهد. در این مسیر چهار نفر دیگر باید شبح را پیدا کنند و خود شبح نیز باید تا انتها هویتش را از دیگران پنهان کند. در طول مسابقه نیز چالشهایی برای شرکتکنندگان در نظر گرفته شده که اگر به درستی اجرا کنند در هر مرحله مبلغی به جایزه نهایی اضافه میشود، جایزهای که یا به شبح میرسد، یا به کل گروهی که شبح را درست حدس زده باشند.
این سناریو دقیقا کپی شده از برنامه «ناتو» است که دو سال پیش در شبکه نمایش خانگی پخش میشد و اتفاق مجری آن برنامه نیز محمدرضا علیمردانی بود. به نظر میرسد برنامهسازان شبکه نمایش خانگی علاقه وافری به تکرار ایدههای نسبتا موقق دارند، همانطور که در سالهای اخیر انواع اقسام مسابقات با تم بازی مافیا را دیدیم، حالا احتمالا باید شاهد نمونههای مختلف بازیهای دیگر مثل «ناتو» باشیم. با این فرمان اگر در آینده نسخههای جدیدی از بازیهایی مثل «صداتو»، «اسکار» و... ببینیم تعجب نخواهیم کرد.
تماشای مسابقات جدید با قالبهایی که پیشتر در برنامههایی مشابه دیده شده آفتی است که به نظر میرسد گریبان آثار پلتفرمها را گرفته و مخاطب هم که برای تماشای آثار پلتفرمی هزینه کرده مجبور به تماشای این آثار است.
مجری جدید؟ نه ممنون، همان همیشگی!
محمدرضا علیمردانی را در سالهای اخیر حضور پررنگی در مسابقات پلتفرمی داشته، از اجرای فصلهای نخست «شبهای مافیا» و «ناتو» تا حضور به عنوان شرکتکننده در آثاری مثل «جوکر». او حالا در برنامه جدید، ردای کارگردانی هم به تن کرده تا در این عرصه هم خود را محک بزند. اگرچه در تواناییهای او شکی نیست ولی اینکه دائماً در ورطه تکرار بیافتد قطعاً روی خروجی کارنامه هنری او نیز تأثیر منفی میگذارد.
ما چهرههای زیادی در حوزه اجرا داریم که سالهاست کنار گذاشته شدند و از آنها حتی در برنامههای درجه دو و سه نیز استفاده نمیشود، اما میبینیم که برخی افراد سالانه چند برنامه (بعضا با حال و هوای یکسان) اجرا میکنند و به چهرهای ثابت در این حوزه تبدیل شدهاند.
قبلاً در زمینه اجرا و تولید برنامههای مشابه حضور داشته است. این استمرار باعث میشود نوع اجرای او، زبانشناسی بدن، القای تعلیق و نوع تعامل با شرکتکنندهها کمتر برای مخاطب جدید جذابیت داشته باشد و حس تکرار به مخاطب دهد.
شرکتکنندهها هم تکراری
مثل اکثر آثار ملتفرمی این برنامه هم برای دیده شدن روی چهرههای شناختهشده حساب کرده است و شرکتکنندگان آن هنرمندانی هستند که در یکی دو سال اخیر بیشتر از اینکه آنها را در فیلم و سریالها دیده باشیم در رئالیتیشوهای شبکه نمایش خانگی شاهد حضورشان بودهایم. شاید در اوایل روند ساخت این قبیل برنامهها دیدن این چهرهها برای تماشاگر جذابیت بیشتری داشت، اما به نظر میرسد دیگر کفگیر برنامهسازان این حوزه به ته دیگ خورده و ما همچنان باید شاهد حضور چهرههای تکراری باشیم، روندی که در «انجمن اشباح» نیز رخ داده و به جز یکی دو نفر که کمتر در این آثار حضور داشتند (مثل علی فروتن و شهاب عباسی) مابقی تقریباً همان سلبریتیهای همیشگی هستند.
کامران تفتی، امیر غفارمنش، امیرحسین مدرس، شهره سلطانی، بیتا سحرخیز، یوسف صیادی، صحرا اسداللهی و نیلوفر هوشمند که قسمتهای ابتدایی «انجمن اشباح» با حضور آنها پخش شد پیش از این در برنامههایی مثل «شبهای مافیا» «زودیاک»، «الکلاسیکو»، «جوکر»، «اسکار» و... حضور داشتند و دیدن چندبارهشان حقیقتاً دیگر لطفی برای مخاطب ندارد.
در این میان امیرحسین مدرس از همه جالبتر است، او در نسخه قبلی این سبک برنامهها یعنی «ناتو» هم حضور داشت و اتفاقا در آنجا نیز مثل قسمت دوم «انجمن اشباح» توانست یکبار همه رل شکست دهد و جایزه نهایی را به تنهایی از آن خود کند. کاش سازندگان برنامه برای اثری که ساختار تکراری دارد، حداقل از چهرههای تکراری استفاده نمیکردند تا حال و هوای متفاوتی به مخاطب القا کند.
سازندگان «انجمن اشباح» تلاش کردند فضای برنامه را. به نسبت «ناتو» تغییر دهند تا حس تکرار کمتر به مخاطب القا شود. کوتاهتر شدن برنامه نسبت به اثر قبلی (در ناتو برنامه معمولا ۲ ساعت یا بیشتر بود) اضافه کردن چالشهای متفاوت به جای پرسیدن سوالات ثابت برای رد کردن مراحل مختلف و البته تغییر دکوراسیون و استفاده از موسیقی زنده جزو راهکارهای تیم تولید برنامه برای ایجاد تفاوت در ساختار و فرم برنامه است، اما این تغییرات هم نتوانسته برنامه را نجات دهد، چون هیچکدام عمق و اثرگذاری کافی را ندارند. مثلا بخش موسیقی که کمک چندانی نکرده، چون گروه موزیک فرصت زیادی برای حضور در برنامه ندارد و در یکی دو باری هم که آثاری را اجرا میکنند هنرشان به درستی نمایش داده نمیشود. چالشهای شرکتکنندگان برنامه نیز به جز یکی دو مورد، مواردی است که در دیگر برنامهها شبیه به آنها را دیدیم و آنها هم تکراریاند. دکور برنامه نیز از نظر بصری ارزش افزودهای برای کلیت آن نداشته و به جز استفاده از نمایشگر دیواری (ویدئو وال) کاربرد ویژهای در برنامه وجود ندارد.
از طرف دیگر اسپانسر برنامه نیز حضور پررنگی در کار دارد و در بسیاری از دقایق «انجمن اشباح» محمدرضا علیمردانی یا دیگر شرکتکنندگان در حال تبلیغ آن هستند. البته این ایرادی است که به اکثر برنامههای پلتفرمی وارد است و در این آثار معمولاً مجری یا افراد حاضر در برنامه برای اسپانسر سنگ تمام میگذارند و دائم نام برند را میبرند و به عملکرد آن اشاره میکنند.
چیزی که مخاطب در رئالیتی شو «انجمن اشباح» میبیند بدون تعارف یک برنامه کپی شده از نسخههای قدیمیتر است و سازندگان برنامه با وجود تلاشهایی که کردند تا این اثر کمتر حس تکراری بودن القا کند، اما در این مسیر موفق نبودند و خروجی برنامه همان چیزی میشد که شاید از آن میترسیدند.
این روزها شبکه نمایش خانگی وضعیت چندان مطلوبی ندارد و آنتن اکثر پلتفرمها با برنامههای اینچنینی و آثار گفتگومحور یا سریالهای ضعیف و بیمحتوا پر شده است. «از یاد رفته»، «شغال» و «محکوم» که این روزها در حال پخش هستند یه اعتقاد اکثر منتقدان و کارشناسان جزو ضعیفترین سریالهای پلتفرمیاند و در زمینه برنامه هم شاهد پخش آثار ضعیفی مثل «شفرونی» و «انجمن اشباح» هستیم. کاش دوستان برنامهساز فکری عاجل برای این وضعیت داشته باشند و به جای نگاه کردن از روی دست یکدیگر و ساخت آثار تکراری کمی خلاقیت به خرج دهند و برای مخاطبی که سرویس اشتراک خریداری میکند، ارزش قائل شوند.
انتهای پیام/