به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «بدر بوسعیدی» وزیر امور خارجه عمان، که تا پیش از آغاز تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده به ایران، پنج دور مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده را در مسقط و رم (پایتخت ایتالیا) میانجیگری و تسهیل کرده بود، در سخنرانی اخیر خود در «نشست امنیتی منامه» برای نخستینبار بهروشنی درباره عواملی که به فروپاشی میز گفتوگوهای تهران و واشنگتن انجامید، سخن گفت.
او تصریح کرد که «پنج دور مذاکرات غیرمستقیم هستهای ایران و آمریکا با میانجیگری عمان پیش از آنکه هدف خرابکاری اسرائیل قرار گیرد، پیشرفت قابل توجهی داشت» و افزود: «سه روز پیش از برگزاری دور ششم مذاکرات در ماه ژوئن، اسرائیل در اقدامی غیرقانونی و مرگبار، بمبها و موشکهای خود را رها کرد.»
وزیر خارجه عمان که کشورش سابقهای طولانی در فراهم کردن کانالهای ارتباطی میان تهران و واشنگتن، از جمله در زمینههای هستهای و تبادل زندانیان دارد، همچنین با تاکید بر اینکه «از مدتها پیش میدانستیم اسرائیل ـ نه ایران ـ منشأ اصلی ناامنی در منطقه است» گفت: «اقدامات عامدانه اسرائیل برای تداوم تنشها، در این مورد جان صدها غیرنظامی ایرانی را گرفته است. با این حال، ایران با خویشتنداری چشمگیری واکنش نشان داد، همانگونه که هنگام بمباران کنسولگری ایران در سوریه، مجروح شدن سفیر ایران در لبنان و ترور یکی از رهبران برجسته فلسطینی (اسماعیل هنیه) در تهران نیز چنین کرد.»
بوسعیدی در ادامه از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواست تا رویکرد خود را نسبت به ایران بازنگری و به جای سیاست «مهار»، از گزینه «گفتوگوی فراگیر» و «تعامل سازنده» با تهران حمایت کنند.
برای بررسی سخنان وزیر امور خارجه سلطنت نشین عمان و ارزیابی رویکرد کشورهای منطقه به ویژه اعضای شورای همکاری خلیج فارس با محمد ایرانی، سفیر اسبق ایران در کشورهای لبنان، اردن و کویت و تحلیلگر مسائل خاورمیانه گفتوگو کردیم.

مهمترین نیاز روابط ایران با کشورهای منطقه، اعتمادسازی است
سه محور مهم سخنان بدر بوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان در خصوص موضوع مذاکرات با ایالات متحده، ضرورت توسعه همکاری کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با ایران و نام بردن از اسرائیل به عنوان عامل بی ثباتی در منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
از دیدگاه من، سیاست خارجی عمان در قبال ایران، از ابتدای امر، نسبت به سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، واقعبینانهتر و منطبقتر با واقعیات منطقه بوده است. این تفاوت هنوز هم مشهود است؛ زیرا دامنه اختلافات میان ایران و عمان هرگز به اندازه سایر کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس گسترده نبوده و اگر هم اختلافی وجود داشته، اغلب سطحی و طبیعی در چارچوب روابط دیپلماتیک میان کشورها بوده است.
وزیر خارجه عمان در سخنان خود به مسائلی اشاره کرد که تا حدودی سیاستهای سنتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به چالش میکشد. او گفت تصور اینکه ایران در پی صدور انقلاب بوده، از ابتدا نادرست و ریشه اصلی ایرانهراسی در منطقه بوده است. به باور او، این ذهنیت غلط مانع شکلگیری رویکردی واقعبینانهتر در برابر ایران شد و سیاست «مهار و انزوا» را بر روابط حاکم کردآنچه مسلم است، وزیر خارجه عمان به نکاتی اشاره کرده که پیشتر نیز در محافل دیپلماتیک و میان اندیشمندان حوزه سیاست خارجی ما مطرح و مورد بحث قرار گرفته بود. حتی در گفتوگو با برخی مقامات کشورهای عربی خلیج فارس نیز این مباحث بارها تکرار شده است. نکته اصلی آن است که این کشورها همواره بر این باور بودند که میان خود و ایران اختلافات عمده و موانع ساختاری وجود دارد؛ موانعی که بیاعتمادی تاریخی را در روابط دو طرف نهادینه کرده است. آنان معتقد بودند این بیاعتمادی هنوز بهطور کامل برطرف نشده و نیازمند بازسازی است. بخشی از دیدگاههای آنان از سوی ایران مورد پذیرش قرار میگرفت و بخشی دیگر نه.
به نظر من، عمانیها به دلایل گوناگون، از جمله فاصله جغرافیایی بیشتر با سایر کشورهای خلیج فارس و تماس نزدیکتر با واقعیتهای ایران، نگاهی واقعبینانهتر به مسائل ایران دارند. همین رویکرد باعث شده امروز عمان خود را در موقعیتی ببیند که بتواند این دیدگاهها را به صراحت در نشستهای بینالمللی از جمله نشست امنیتی منامه، در برابر نمایندگان کشورهای عربی، اروپایی و دیگر دولتهای حاضر، بیان کند. این امر از یک سو بیانگر نوعی تغییر در نگاه منطقهای به ایران و از سوی دیگر، حاکی از فاصله گرفتن تدریجی از رویکردهای گذشته در قبال تهران است.
وزیر خارجه عمان در سخنان خود به مسائلی اشاره کرد که تا حدودی سیاستهای سنتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به چالش میکشد. او گفت تصور اینکه ایران در پی صدور انقلاب بوده، از ابتدا نادرست و ریشه اصلی ایرانهراسی در منطقه بوده است. به باور او، این ذهنیت غلط مانع شکلگیری رویکردی واقعبینانهتر در برابر ایران شد و سیاست «مهار و انزوا» را بر روابط حاکم کرد؛ سیاستی که امروز نادرستی آن آشکار شده است.
من وارد این بحث نمیشوم که آیا این دیدگاه عمان واقعبینانه است یا خیر، اما واقعیت این است که در صحنه عمل، نشانههای تغییر بهوضوح دیده میشود. در حال حاضر، مهمترین نیاز روابط ایران با کشورهای منطقه، اعتمادسازی است. ریشه اصلی مشکلات گذشته، همان بیاعتمادی تاریخی بود و اکنون باید با کنار گذاشتن سیاستهای گذشته، از تکرار آن پرهیز شود. کشورهای عربی پیشتر ایران را تهدیدی نظامی و امنیتی تلقی میکردند، چه در قالب «صدور انقلاب» و چه بهدلیل حمایت ایران از گروههای غیردولتی اما امروز زمینه برای اصلاح این برداشت فراهمتر از همیشه است.
رسانهها و فضای مجازی نیز در این روند نقش مؤثری دارند؛ چرا که تغییر نگرشها تا حد زیادی در همین عرصهها شکل گرفته است. هرچند هنوز نگاههای بدبینانهای وجود دارد، اما مسیر جدید آغاز شده است. در این میان میتوان به چند عامل کلیدی اشاره کرد که نخست، آغاز دور جدید روابط ایران و عربستان از مارس ۲۰۲۳ در پکن، نقطه عطفی در تحولات منطقهای بود. از آنجا که سایر کشورهای خلیج فارس از عربستان تأثیرپذیرند، این توافق فضای مثبتی ایجاد کرد و به کاهش تنشها، افزایش دیدارها و بهبود لحن بیانیهها انجامید.
نگرانی نسبت به اسرائیل در میان دولتهای عربی افزایش یابد
اما همچنان شاهد مواضع بعضا خصمانه از سوی شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب هستیم که برای مثال بندهای مرتبط با جزایر سهگانه از همین دست مواضع است، دلیل این موضوع چیست؟
باید بدانیم که این موضوع بیشتر جنبه نمادین دارد و تأثیر چندانی بر روابط عملی ندارد. در واقع، روابط نظامی و امنیتی که پیشتر دچار تنش شدید بود، اکنون بهطور محسوسی آرامتر شده است.
در حالی که ایران همواره بهدنبال راهحلهای مشترک منطقهای بوده، چه در دوره آیتالله هاشمی رفسنجانی، چه در دولت آقای روحانی با طرح «صلح هرمز»، اسرائیل هیچ التزامی به قواعد بینالمللی نشان نداده است.دومین عاملی که باید در این راستا به آن اشاره کنم، به اقدامات رژیم صهیونیستی در جریان جنگ اخیر دوازدهروزه و حملات پیش از آن بازمیگردد. این تحولات باعث شد کشورهای منطقه دریابند که تهدید اصلی نه از سوی ایران، بلکه از خارج منطقه و از سوی رژیم صهیونیستی است. حملات این رژیم به اهدافی در قطر این واقعیت را بیش از پیش آشکار کرد و ذهنیت کشورهای منطقه را به واقعیت نزدیکتر ساخت. به عبارت دیگر، در حالی که ایران همواره بهدنبال راهحلهای مشترک منطقهای بوده، چه در دوره آیتالله هاشمی رفسنجانی، چه در دولت آقای روحانی با طرح «صلح هرمز»، اسرائیل هیچ التزامی به قواعد بینالمللی نشان نداده است.
این واقعیتها سبب شده نگرانی نسبت به اسرائیل در میان دولتهای عربی افزایش یابد و زمینه برای طرح آشکار دیدگاههای عمان فراهم شود. از همین روست که وزیر خارجه عمان امروز میتواند با صراحت از این تغییر نگرش سخن بگوید و به روشنی از ضرورت گفتوگوی واقعی و همکاری منطقهای با ایران دفاع کند.
فضا برای پردازش به ایده طرحهای امنیت دسته جمعی میان ایران و اعراب فراهم تر شده است
شما به تغییر دیدگاه کشورهای عربی و فضای مناسب منطقه برای طرح موضوعات مرتبط با ایران و مساله امنیت اشاره کردید، در زمان حمله تروریستی اسرائیل به قطر نیز این موضوع مطرح شد که ایران میتواند با استفاده از فضای موجود، طرحهای امنیتی خود را به روز رسانی کرده و بار دیگر روی میز قرار دهد، آیا شما نیز به این گزاره معتقد هستید؟
در شرایط کنونی نمیتوان با قاطعیت گفت که روند موجود حتماً به توافق نهایی منجر خواهد شد یا خیر. به بیان دیگر، هنوز نمیتوان با اطمینان پیشبینی کرد که این روند الزاماً به اقدام عملیاتی مشخصی ختم شود. با این حال، باید توجه داشت که زمانی که این طرح برای نخستینبار مطرح شد، با استقبال برخی کشورها مواجه گردید، در حالیکه برخی دیگر از آن حمایت نکردند.
نمیتوان گفت که موانع کاملاً برطرف شدهاند. متغیرهای جدیدی وارد صحنه شدهاند که میتوانند روند را پیچیدهتر کنند. از جمله، حضور گستردهتر آمریکا و اسرائیل در منطقه و تهدیدات ناشی از آنها که جنبه عملیاتی پیدا کرده است.به نظر من، اگر قرار باشد این موضوع مجدداً در دستور کار قرار گیرد، ابتدا باید مقدمات لازم از طریق لابیهای اولیه فراهم شود تا ایران اطمینان یابد که میتواند پاسخ مثبتی از طرفهای مقابل دریافت کند. تنها پس از آن است که ورود به مرحله اجرایی و طرح رسمی دوباره این ابتکار معنا پیدا میکند. در مقایسه با گذشته ــ زمانی که برخی کشورهای عربی طرحهای امنیت جمعی ایران را رد کردند ــ اکنون فضا تا حدی مساعدتر به نظر میرسد.
با این حال، نمیتوان گفت که موانع کاملاً برطرف شدهاند. متغیرهای جدیدی وارد صحنه شدهاند که میتوانند روند را پیچیدهتر کنند. از جمله، حضور گستردهتر آمریکا و اسرائیل در منطقه و تهدیدات ناشی از آنها که جنبه عملیاتی پیدا کرده است. این حضورها بدون تردید میتوانند به مانعی در برابر پیشبرد چنین طرحهایی بدل شوند. افزون بر آن، باید دید آیا برخی دولتهای عربی توان و اختیار اتخاذ تصمیم مستقل در این زمینه را دارند یا همچنان نیازمند هماهنگی با قدرتهای خارجی هستند. این مجموعه عوامل، مسائلی است که باید پیش از هر اقدام جدید با دقت و واقعبینی مورد بررسی قرار گیرد.
عمانیها از اتفاقاتی که منجر به توقف مذاکرات شد، غافلگیر شدند
در سخنان وزیر امور خارجه عمان ابراز امیدواری برای ازسرگیری مذاکرات ایران و ایالات متحده نیز وجود داشت. در خصوص نگاه مسقط اینگونه بیان میشود که این کشور تنها زمانی برای میانجیگری اقدام میکند که از اراده دو طرف برای حصول توافق مطمئن باشد و ما خاطره مثبت مذاکرات منتهی به برجام که در این کشور آغاز شد را داریم. در حال حاضر آیا نارضایتی و غافلگیری از شکست گفتوگوهای اخیر ایران و آمریکا میتواند بر نگاه تهران به نقش آینده مسقط به عنوان میانجی در روابط ایران و ایالات متحده تأثیر بگذارد؟
ایرانیهایی که از طریق عمان وارد مذاکرات با ایالات متحده شدند، از نوع رویکرد مسقط اطمینان خاطر داشتند و این اعتماد در طول روند گفتوگوها حفظ شد. به عبارت دیگر، تهران عمان را کشوری میدید که میتواند نقش میانجی مؤثر و بیطرفی را ایفا کند و تاکنون نیز در این زمینه تخطی یا انحرافی از سوی عمان مشاهده نشده است.
همانطور که اشاره کردید، من نیز معتقدم که عمانیها از اتفاقاتی که منجر به توقف مذاکرات شد، غافلگیر شدند و اساساً انتظار چنین رخدادی را نداشتند. در اظهارات مقامات عمانی، بهویژه وزیر امور خارجه این کشور، میتوان نوعی گلایه پنهان از رفتار آمریکاییها را مشاهده کرد؛ چرا که سه روز پیش از آغاز دور ششم مذاکرات، ایالات متحده عملاً وارد فاز حمله علیه ایران شد یا دستکم چراغ سبز لازم را به اسرائیل برای انجام آن داد.
نوع تعامل ایران با کشورهایی مانند عمان باید در چارچوب محدودیتهای موجود تعریف شود و نباید انتظاراتی فراتر از توان این کشورها از آنها داشت. این گلایهها در واقع نشاندهنده نارضایتی عمان از رویکرد نظامی و امنیتی واشنگتن و تلآویو است. با این حال، درباره اینکه آیا عمان توانایی لازم برای تضمین تکرار نشدن چنین حوادثی را دارد یا خیر، باید گفت احتمالاً ظرفیت مسقط در این حد نیست. به بیان دقیقتر، قدرتهایی مانند ایالات متحده برای انجام عملیات نظامی خود را موظف به هماهنگی با دولتهای منطقه نمیدانند و نیازی به جلب نظر آنها احساس نمیکنند.
بنابراین، نوع تعامل ایران با کشورهایی مانند عمان باید در چارچوب همین محدودیتها تعریف شود و نباید انتظاراتی فراتر از توان این کشورها از آنها داشت. در همین سطح، نقشی که عمان میتواند ایفا کند، یعنی ایجاد فضای لازم برای آغاز مجدد مذاکرات، نقش مثبتی است.
این نگاه همچنان در سیاست خارجی مسقط وجود دارد و براساس پیامهایی که میان دو طرف رد و بدل میشود، چنین تحلیلی شکل گرفته است که احتمال ازسرگیری دور تازهای از گفتوگوها میان ایران و آمریکا وجود دارد، هرچند هنوز نمیتوان با قطعیت درباره آن سخن گفت.