به گزارش خبرگزاری آنا، با توجه به آمار نگرانکننده مبنی بر خالی بودن ۶۷ درصد از ظرفیت سدها و قرارگیری اکثر استانها در تنش آبی، تمرکز از مرحله اعلام بحران باید به سمت اجرای قاطع راهکارهای مدیریت تقاضا و تأمین تغییر یابد. در شرایطی که ورودی آب به شدت کاهش یافته، تنها سیاستهای مبتنی بر کاهش مصرف و تغییر الگوی کشت میتواند به حفظ ذخایر محدود باقیمانده کمک کند.
ایران ششمین پاییز خشک خود را پشت سر میگذارد و وضعیت سدهای کشور بهمرحله بحرانی رسیده است؛ با کاهش ۳۹ درصدی ورودی آب به مخازن سدها و افت ۲۵ درصدی در ذخایر کلی، بیش از دوسوم ظرفیت سدهای کشور خالی مانده است. از ابتدای سال آبی تا سیزدهم آبان، حجم ورودی آب به مخازن سدها تنها یکمیلیارد و ۳۵۰ میلیون مترمکعب بوده که در مقایسه با ۲ میلیارد و ۱۹۰ میلیون مترمکعب مدت مشابه پارسال، کاهش چشمگیر ۳۹ درصدی را نشان میدهد.
همزمان، خروجی سدها نیز با ثبت ۲ میلیارد و ۷۹۰ میلیون مترمکعب نسبت به پارسال ۲۶ درصد افت کرده است. بر پایه آمار وزارت نیرو، حجم فعلی ذخایر آبی کشور به ۱۷ میلیارد و ۲۱۰ میلیون مترمکعب رسیده است؛ رقمی که نسبت به ۲۲ میلیارد و ۹۲۰ میلیون مترمکعب سال گذشته، نشان میدهد اکنون تنها ۳۳ درصد ظرفیت سدهای کشور پر است و ۶۷ درصد آنها خالی ماندهاند.
شرایط در سطح استانی نیز نگرانکننده است، بهگونهای که بررسیها حاکی از آن است که ۲۸ استان در وضعیت نامطلوب بارش قرار دارند؛ در ۲۰ استان عملاً هیچ بارندگی ثبت نشده و هشت استان دیگر تنها بارشهای محدود را تجربه کردهاند. حتی در استانهای پربارش شمالی مانند گیلان، گلستان و مازندران، بارندگیها بهمراتب کمتر از میانگین بلندمدت بودهاند؛ بهطوری که میانگین بارشها از آغاز سال آبی تاکنون تنها ۳.۴ میلیمتر گزارش شده، در حالیکه میانگین بلندمدت ۱۴.۸ میلیمتر و رقم سال گذشته ۱۴.۵ میلیمتر بوده است.
این وضعیت بحرانی، سدهای مهمی در استانهایی نظیر تهران، اصفهان، خراسانرضوی، قم، هرمزگان، زنجان، کرمان و مرکزی را در وضعیتی نزدیک به «حجم مرده» قرار داده است و کارشناسان هشدار میدهند که در چنین شرایطی، صرفهجویی گسترده و مدیریت مصرف تنها راه عبور از بحران تا زمان آغاز بارشهای مؤثر پاییزی خواهد بود.
مدیریت قاطعانه الگوی مصرف
با توجه به اینکه بخش کشاورزی سهم اصلی حدود ۹۰ درصداز مصرف آب را به خود اختصاص میدهد، هرگونه برنامه مؤثر باید از این بخش آغاز شود. این امر مستلزم توقف فوری کشت محصولات آببر پرمصرف مانند هندوانه و چغندر قند در مناطق خشک در فصول خشک و تخصیص سهمیهبندی دقیقتر آب برای مصارف کشاورزی است. فشار آوردن بر کشاورزان بدون ارائه راهکارهای جایگزین و حمایت مالی برای تغییر کشت، میتواند منجر به تبعات اجتماعی و اقتصادی شود.
سرمایهگذاری در زیرساختها و کاهش تلفات
یکی از بزرگترین هدررفتهای آب در کشور، تلفات ناشی از شبکههای فرسوده توزیع شهری و روستایی است. دولت باید با بسیج منابع، روند نوسازی شبکههای توزیع را با سرعت بیشتری پیگیری کند تا بتواند جلوی هدررفتهای روزانه را بگیرد، چرا که کاهش ۲۰ درصدی خروجی سدها در گزارش قبلی نشان داد که مدیریت مصرف در بخشهای دیگر نیز اهمیت بالایی دارد.
تغییر نگاه به آبهای ژرف و منابع جایگزین
در کوتاهمدت و میانمدت، تکیه بر منابع جایگزین مانند تصفیه و بازچرخانی پساب برای مصارف صنعتی و کشاورزی غیرشرب، باید به یک اولویت تبدیل شود. همچنین، هرگونه بهرهبرداری جدید از منابع آبهای ژرف (سفرههای زیرزمینی) باید با دقت و نظارت فوقالعادهای صورت پذیرد تا از فروچالهها و فرونشست زمین که خود تهدیدی بزرگتر است، جلوگیری شود.
آموزش و فرهنگسازی مستمر
با وجود هشدارهای مکرر، فرهنگ مصرف بهینه در بسیاری از بخشها، بهویژه مصارف خانگی، نیازمند تقویت است. دولت و رسانهها باید با استفاده از کمپینهای هدفمند، مفهوم جیره بندی غیرمستقیم را نهادینه کنند تا مردم از ماهیت بحرانی وضعیت آگاه شده و مصرف تفننی را به حداقل برسانند.
انتهای پیام/