شناسهٔ خبر: 75691428 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

محمدامیر هاشم‌پور، مدیرعامل مؤسسه روان‌شناسی «باتاب هزاره فردا»:‌

طلاق می‌گیریم، چون مهارت‌های ارتباطی را نیاموخته‌ایم

زوجین باید بیاموزند برای خودشان و رابطه شان وقت، انرژی و سرمایه گذاری کنند. سرمایه گذاری در آموزش رابطه و یادگیری مهارت‌هایی برای ایجاد یک زندگی مشترک خوب و پایدار، می‌تواند مهم‌ترین عامل در استحکام خانواده‌ها باشد

صاحب‌خبر -

 

جوان آنلاین: بررسی‌ها نشان می‌دهد بخش عمده‌ای از طلاق‌ها نه به دلیل نبود علاقه بلکه به خاطر ضعف مهارت‌های ارتباطی، فشار‌های اقتصادی، تغییر نقش‌های اجتماعی و کمبود آموزش‌های پیش از ازدواج است. بسیاری از زوج‌ها هنوز نمی‌دانند چگونه با اختلاف‌ها و تنش‌های طبیعی زندگی برخورد کنند، چطور خشم و احساسات خود را مدیریت کنند یا راهکار‌های عملی برای حل مشکلات روزمره را بیاموزند. در این باره با محمدامیر هاشم‌پور، مدیر عامل مؤسسه روان‌شناسی «باتاب هزاره فردا» به گفت‌و‌گو نشستیم. این مؤسسه فعالیت‌های متنوع و گسترده‌ای در حوزه ازدواج، خانواده و جمعیت انجام می‌دهد، یکی از بخش‌های اصلی شبکه مراکز مشاوره با رویکرد اسلامی است که در حال حاضر چهار شعبه حضوری در پایتخت دارد و مشاوره روان‌شناختی ارائه می‌کند. این مشاور‌ها به صورت غیرحضوری نیز به سراسر کشور خدمات ارائه می‌دهند. بخش دیگری از فعالیت‌ها شامل همسان‌گزینی و معرفی زوجین برای ازدواج است و در زمینه آموزش‌های هنگام ازدواج شهر تهران نیز فعالیت می‌کند. زوج‌ها شش ساعت کلاس آموزشی می‌گذرانند و علاوه بر آن تا یک سال از خدماتی مانند مشاوره رایگان، وبینار‌ها و کلاس‌های حضوری آموزشی در موضوعات مرتبط با ارتباط عاطفی و زوجین بهره‌مند می‌شوند. مدیر عامل این مؤسسه معتقد است، هیچ رابطه‌ای کامل نیست، هنر واقعی این است که زوج‌ها با وجود فرازونشیب‌ها یاد بگیرند از گردنه‌های سخت زندگی عبور کنند. در ادامه گفت‌و‌گو با وی را می‌خوانید. 

 آمار‌ها نشان می‌دهد نرخ طلاق در دهه‌های گذشته افزایش یافته است. به نظر شما، مهم‌ترین تغییرات فرهنگی و اجتماعی که باعث این افزایش شده است، چیست؟ 
طبیعتاً عوامل مختلفی مانند مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می‌توانند بر موضوع ازدواج و طلاق تأثیر بگذارند، اما در میان همه این عوامل، به نظر می‌رسد یک مسئله مهم کمتر مورد توجه سیاستگذاران اجتماعی و فرهنگی کشور قرار گرفته و آن هم رشد فردگرایی در جامعه است. جامعه ما، مانند بسیاری از جوامع دیگر، با گسترش فضای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، از موج مدرن شدنی که در غرب اتفاق افتاد بی‌تأثیر نمانده است. یکی از نشانه‌های مهم این مدرن‌شدن، افزایش فردگرایی است. در طول تاریخ، خانواده همیشه یکی از ارکان اصلی و پایه‌های جامعه بوده است، اما پس از انقلاب صنعتی و گسترش مدرنیته، به تدریج محور توجه از خانواده به سمت فرد تغییر کرد، یعنی اصالت از خانواده برداشته شد و اصالت فردی جای آن را گرفت. این نگرش، امروز در جامعه ما به ویژه در کلانشهر‌ها کاملاً مشهود است. بسیاری از افراد، دیگر خانواده را مرکز هویت و ارزش نمی‌دانند، بلکه رشد و توسعه فردی برای‌شان اهمیت بیشتری دارد. آنها می‌گویند اگر در کنار همسر خود بتوانند رشد کنند، خوب است، اما اگر نتوانند، جدایی را امری طبیعی می‌دانند و به راحتی وارد رابطه دیگری می‌شوند. این نوع نگرش تأثیر مستقیمی بر افزایش آمار طلاق داشته است. نکته قابل توجه اینکه امروز در جامعه ما، طلاق فقط در سال‌های ابتدایی زندگی مشترک اتفاق نمی‌افتد. برخلاف گذشته، اکنون شاهد طلاق‌هایی هستیم که پس از ۲۰-۱۵ یا حتی ۳۰ سال زندگی مشترک رخ می‌دهد. بسیاری از این افراد معتقدند در این سال‌ها عمرشان تلف شده و نتوانسته‌اند به رشد فردی دلخواه خود برسند، بنابراین تصمیم می‌گیرند باقی عمرشان را صرف تحقق اهداف شخصی خود کنند، به همین دلیل می‌توان گفت فردگرایی یکی از عوامل مهم در افزایش سن ازدواج، افزایش سن طلاق و بالا رفتن آمار جدایی‌ها در جامعه امروز ماست. 


 داده‌ها نشان می‌دهد خانواده‌ها نقش زیادی در انتخاب همسر و پایدار نگه داشتن زندگی دارند. به نظر شما خانواده چه کار‌هایی می‌تواند انجام دهد تا فرزندان ازدواج موفق و زندگی خوبی را داشته باشند؟
در بسیاری از موارد، اختلاف‌های کوچک بین زن و شوهر با ورود والدین و اطرافیان تشدید می‌شود و همین دخالت‌ها باعث می‌شود زوج‌ها به جای حل مسئله، به سمت طلاق سوق پیدا کنند. در حالی که خانواده‌ها باید نقش پشتیبان و آرامش بخش داشته باشند، گاهی ناخواسته با اظهارنظر یا دخالت‌های مکرر، اختلاف را عمیق‌تر می‌کنند. برای تغییر این وضعیت، باید فرهنگ‌سازی و آموزش‌های جدی در جامعه شکل بگیرد تا خانواده‌ها به جای بازدارنده بودن، مشوق ازدواج و تسهیلگر تشکیل خانواده در سنین پایین‌تر شوند. بسیاری از والدین امروز حاضرند هنگام ازدواج فرزندشان در سن ۳۰‌سالگی حمایت مالی و مادی قابل توجهی انجام دهند، اما اگر همین حمایت‌ها را چند سال زودتر، مثلاً در سنین ۲۰ تا ۲۲ سالگی ارائه دهند، می‌توانند به شکل مؤثری به ازدواج بموقع فرزندان‌شان کمک کنند. اگر ذهنیت خانواده‌ها در این زمینه تغییر کند و سهل‌گیری بیشتری در ازدواج جوانان داشته باشند، فرزندان‌شان می‌توانند در آغاز زندگی مشترک با حمایت خانواده روی پای خود بایستند و به تدریج به استقلال مالی و اجتماعی برسند. در این مسیر، هم خانواده‌ها و هم زوج‌های جوان نیاز به آموزش و مهارت‌های ارتباطی و حل مسئله دارند تا بتوانند اختلاف‌های طبیعی زندگی را مدیریت و از تبدیل آنها به بحران و طلاق جلوگیری کنند. 


 چه تغییراتی در حمایت اجتماعی و قوانین می‌تواند هم ازدواج را تقویت و هم از فشار و جدایی جلوگیری کند؟
در زمینه تسهیل شرایط ازدواج، عوامل مختلفی از جمله اقتصادی، فرهنگی و قانونی نقش دارند. طبیعتاً بهبود وضعیت اقتصادی کشور می‌تواند زمینه ساز افزایش ازدواج و تقویت بنیان خانواده‌ها باشد، اما در کنار آن، نباید از نقش فرهنگ و سیاست‌های اجتماعی غافل شد. تقویت نهاد خانواده و تغییر نگرش جامعه از فردگرایی به اصالت خانواده، می‌تواند تأثیر عمیقی در افزایش ازدواج و کاهش طلاق داشته باشد. در بُعد قانونی و مقرراتی نیز نیاز به بازنگری احساس می‌شود. با توجه به فشار‌های اقتصادی امروز و نقش مرد در تأمین هزینه‌های خانواده، باید سیاستگذاران با دقت بیشتری به تناسب حقوق و مسئولیت‌های زوجین توجه کنند. اگر قوانین به شکلی اصلاح شود که بخشی از فشار مالی از دوش مردان برداشته و در عین حال حقوق و اختیارات زوجین با واقعیت‌های اقتصادی امروز متناسب‌تر شود، می‌توان انتظار داشت انگیزه ازدواج در جوانان بیشتر شود. در سال‌های اخیر، قوه قضائیه با اجرای طرح مشاوره‌های پیش از طلاق گام مثبتی برداشته است. بر اساس این قانون، زوجین پیش از ثبت طلاق باید چند جلسه مشاوره را بگذرانند. این اقدام در اصل بسیار مفید است، اما برای اثربخشی بیشتر، لازم است کیفیت اجرا و صلاحیت مراکز مشاوره مورد توجه قرار گیرد، همچنین پیشنهاد می‌شود این مشاوره‌ها فقط به زمان تصمیم به طلاق محدود نشود. در مراحل اولیه بروز اختلاف، مانند زمانی که مهریه به اجرا گذاشته می‌شود یا نشانه‌های اولیه نارضایتی در زندگی زناشویی دیده می‌شود، الزام به مشاوره زوجی می‌تواند بسیار مؤثر باشد. چنین اقدامی کمک می‌کند زوجین پیش از رسیدن به نقطه بحران، مشکلات خود را با کمک متخصصان حل کنند. در مجموع، اگر بهبود اقتصادی، اصلاح فرهنگی و بازنگری در قوانین همزمان پیش برود، می‌توان امیدوار بود که زمینه ازدواج در جامعه تسهیل شود، طلاق کاهش یابد و خانواده‌ها با آرامش و پایداری بیشتری مسیر زندگی خود را ادامه دهند. 


 بیشتر طلاق‌ها به دلیل اختلافات شخصیتی یا ضعف مهارت‌های ارتباطی رخ می‌دهد؟ کدام عامل نقش بیشتری داشته و دارد؟
براساس آمار‌ها و مشاهدات میدانی، بیشتر طلاق‌ها نه به دلیل نداشتن شناخت، بلکه به خاطر ضعف در مهارت‌های ارتباطی اتفاق می‌افتد. امروزه زوج‌ها معمولاً پیش از ازدواج، شناخت نسبی از یکدیگر دارند و از نظر شخصیتی هم در حد ۵۰ تا ۶۰درصد باهم مشابهت دارند که برای داشتن یک زندگی نرمال کافی است، با این حال آنچه باعث شکست بسیاری از زندگی‌ها می‌شود، کمبود مهارت‌های لازم برای تعامل، گفت‌و‌گو و مدیریت اختلافات است. در واقع، زوج‌ها پیش از ازدواج باید با مهارت‌های ده گانه زندگی آشنا شوند، زیرا این مهارت‌ها نقش مهمی در پیشگیری از تنش‌ها و طلاق دارند. در میان این مهارت‌ها، سه مهارت اصلی و پایه‌ای بیش از همه اهمیت دارد، اول، مهارت کنترل خشم است. زوجین باید یاد بگیرند هنگام بروز اختلاف یا تنش، هیجان خود را مدیریت کنند و اجازه ندهند عصبانیت موجب شکستن حرمت‌ها و تخریب رابطه شود. کسی که می‌تواند خشم خود را کنترل کند، بهتر می‌تواند فضا را آرام نگه دارد و به جای واکنش احساسی، تصمیم منطقی بگیرد. دوم، مهارت گفت‌وگوی مؤثر است. بسیاری از اختلاف‌ها نه به خاطر تفاوت نظر بلکه به خاطر ناتوانی در بیان درست احساسات و شنیدن دیدگاه طرف مقابل ایجاد می‌شود. زوج‌ها باید بلد باشند خوب گوش دهند، محترمانه صحبت کنند و با گفت‌وگوی سازنده به تفاهم برسند. سوم، مهارت حل مسئله است. زندگی مشترک بدون اختلاف ممکن نیست، اما مهم این است که زوجین بدانند چطور مشکل را تجزیه و تحلیل کنند، از فاجعه سازی و تعمیم دادن اشتباهات بپرهیزند و گام به گام برای حل آن پیش بروند. اگر این مهارت‌ها در آموزش‌های پیش از ازدواج به جوانان آموزش داده شود، بسیاری از طلاق‌ها که امروز به دلیل ضعف در ارتباط رخ می‌دهد، قابل پیشگیری خواهد بود. 

 

طلاق می‌گیریم، چون مهارت‌های ارتباطی را نیاموخته‌ایم
 
 


 اگر بخواهید سه اقدام مهم و عملی به زوج‌ها معرفی کنید تا رابطه‌شان مستحکم بماند، آن اقدام‌ها چیست؟
زوجین باید بیاموزند برای خودشان و رابطه شان وقت، انرژی و سرمایه گذاری کنند. سرمایه گذاری در آموزش رابطه و یادگیری مهارت‌هایی برای ایجاد یک زندگی مشترک خوب و پایدار، می‌تواند مهم‌ترین عامل در استحکام خانواده‌ها باشد. این موارد شامل یادگیری روش‌های تقویت ارتباط با همسر، مدیریت مسائل فردی و بهبود تعامل زوجی است. وقتی زوج‌ها یاد می‌گیرند چطور باهم گفت‌و‌گو و مشکلات را حل کنند و لحظاتی برای تقویت رابطه شان اختصاص دهند، زمینه برای یک زندگی زناشویی موفق، مستحکم و آرام فراهم می‌شود. 
 یک جمله کوتاه و انگیزشی که بتواند زوج‌های جوان را از طلاق دور کند، چیست؟
زوجین باید توجه داشته باشند که هیچ رابطه‌ای کامل و بدون مشکل نیست. همه روابط فرازونشیب دارند و بالا و پایین‌هایی را تجربه می‌کنند. هنر واقعی در زندگی مشترک این است که بتوانند با وجود این چالش‌ها و سختی‌ها، با کسی که دوستش دارند یاد بگیرند چگونه از گردنه‌های دشوار زندگی عبور کنند و رابطه را مستحکم و پایدار نگه دارند.