به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، آثار ژانر معمایی-جنایی بهعنوان یکی از جذابترین گونهها برای مخاطبان رقم خوردهاند و در این میان سریال «برِتا» با شعار «داستان یک اسلحه» گام به این عرصه گذاشته است. این مجموعه که از سوی فیلمنت عرضه میشود، به کارگردانی امیرحسین ترابی است که در سال ۱۴۰۱ سریال «خون سرد» را از وی به یاد داریم و تهیهکنندگی کامران حجازی شکل گرفته و نویدبخش تجربهای متفاوت در ژانر جنایی برای مخاطبان ایرانی شده است.
ماجرای سریال حول محور گمشدن یک اسلحهٔ موسوم به «برِتا» است؛ اسلحهای که در دست پلیس بوده و ناگهان به مسیر خطرناک جنایت، خیانت و تقابل با قانون کشیده میشود. در این میان سرگردی با بازی شهرام حقیقتدوست وارد ماجرا میشود تا زنجیرهای از وقایع را به هم پیوند دهد و با پازل پیچیدهای روبهرو شود که هر گلولهاش هزاران زندگی را دچار تحول میکند.
بازی شهرام حقیقتدوست در نقش اصلی، بهعنوان نیروی پلیسی مصمم و در عین حال آسیبپذیر، ترکیبی از چالش شخصی و حرفهای را پیش رو دارد. در این مسیر، محصول جدید شبکه نمایش خانگی با اتکا به نویسندگان همچون محمدمهدی عزیزمحمدی و علیرضا عطاالله تبریزی تلاش دارد تا از کلیشههای تکراری ژانر خود فاصله بگیرد و مخاطبی را که اکنون علاوهبر سرگرمی، به عمق داستان، شخصیتپردازی و پیچشهای دراماتیک توجه دارد، راضی نگه دارد.
با شروع این سریال و دیدن سکانس اول تا حدودی میتوان دریافت که سریال در چه حال و هوایی پیش خواهد رفت و تا چه اندازه میتوان نسبت به آن امیدوار بود. اینکه در همین سکانس ابتدایی پلیس در یک عملیات مخفیانه با مافیا مشغول بازی جرات و حقیقت است و مانند سایر آثار از میز و بازی پوکر خبری نیست خودش گامی رو به جلو است اما به صورت کلی سکانس تاثیرگذاری نیست و یک هیجان زدگی در طراحی این سکانس مشخص است که مخاطب را از آنچه باید ببیند دور میکند.
در این آثار جنایی-معمایی-پلیسی سازندگان آنچه را که از مخاطب طلب میکنند دقت است. هرچند که کارگردان، نویسندگان و برخی عوامل سریال برتا همان تیم سریال خون سرد هستند و نیم نگاهی به حال و هوایی آثر گذشته خود دارند اما نمیتوان این سریال را اسپین آف سریال خون سرد به حساب آورد. هرچند که نقش افسر پلیس در هر دو سریال را شهرام حقیقت دوست بر عهده دارد اما تفاوت اسمها در سریال و تفاوت سبک و مدل زندگی کاراکترها میتواند این نوید را بدهد که با یک اثر متفاوت از تیم سازنده روبرو هستیم.
یکی دیگر از نکاتی که در مورد سریال برتا میتوان به آن اشاره کرد این است که این سریال تلاش دارد تا به مولفه های تکراری ژانر خودش متکی باشد تا به خلاقیت و ابتکار؛ یعنی یکسری از موارد به صورت کلیشهای در این اثر به کار رفته است که یکی از این کلیشهها به تصویر کشیدن افسر پلیس بدون همسر است که در تمامی ژانرهای پلیسی مانند «پوست شیر» و «بازنده» این مورد وجود دارد و تبدیل به یک کلیشه خسته کننده شده است.
دستیار پلیس خنگ با شوخیهای شوهرعمهای یکی دیگر از کلیشههایی است که به صورت مدام و تکراری در ژانرهای پلیسی دیده میشود اما نمیتوان این موضوع الزاما نکته منفیای است زیرا در این ژانر به دلیل فضای سنگین و پر از خشونت سریال نیاز است تا یک نفر این جو سنگین را بشکند و با شوخی کمی فضای خشونت بار سریال را تلطیف کند.
ایجاد تعلیق های پی در پی در قسمت اول مانند سکانس افتتاحیه یعنی جایی که عدهای که مشخصا نشان از یک محدوده پایین شهر دارد و تعدادی از افراد عزیزانشان را که به علت واکسن تقلبی فوت شدهاند به خاک میسپارند، سکانس فرار شهرام قائدی از یک افتتاحیه گویا منطقه گردشگری در شمال کشور از دست تعدادی از اراذل و اوباش به دلیل کاهی که سرش رفته و همچچنین سکانس قتل یک خانواده و در کنار آن تعقیب و گریز پلیسی و تصادف تنها مضنون با اینکه تعداد بالایی در قسمت اول است اما برای مخاطب گیج کننده نیست و مخاطب را تشویق به دیدن قسمت بعدی میکند تا خط و ربط های آن را متوجه بشود.
هرچند که برتا یک سریال نوآورانه و دارای خلاقیت نیست اما شاهد بازی عمیق و تاثیرگذاری نیز از شهرام حقیقت دوست به عنوان نقش اصلی نیستیم اما در قسمت اول نیز شاهد سریالی سخیف و سطحی نیستیم و میتوان به ادامه آن امیدوار بود.
کیانوش رضایی- خبرنگار*
انتهای پیام/