شناسهٔ خبر: 75671834 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جمله | لینک خبر

امتیاز منتقدان، قلب تپنده‌ی بازار سرمایه‌ی هالیوود

هالیوود یاد گرفته است که هر جمله یک منتقد، می‌تواند ارزش میلیون‌ها دلار داشته باشد

در پیچ‌وخم درخشان اما پرخطر هالیوود، هر فیلم پیش از آن‌که روی پرده بدرخشد، در میدانی نامرئی مورد نقد و ارزیابی قرار می‌گیرد قلم منتقدان بزرگ و نظر جامعه حرفه‌ای یکی از نیروهای نامرئی تعیین‌کننده سرنوشت آثار بزرگ و پر هزینه سینمای هالییوود و کمپانی های بزرگ فیلم سازی است.

صاحب‌خبر -

در این جهان، امتیازدهی در سامانه‌هایی مثل Rotten Tomatoes ،Metacritic وIMDb به همراه رأی مخاطبان در CinemaScore ، تبدیل به قطب‌نمای قابل ارجاع برای تماشاگران، استودیوها و سرمایه‌گذاران شده است. این امتیازات نه تنها نشان‌دهنده کیفیت ادراک‌شده فیلم هستند، بلکه سیگنالی به بازار بزرگ سهام سینمایی ارسال می‌کنند: وقتی نقدی سهمگین یک فیلم را زمین می‌زند، این تأثیر می‌تواند به افت فروش، کاهش سودآوری و در نهایت ریزش قیمت سهام شرکت سازنده بیانجامد؛ و بالعکس، تحسین گسترده و موفقیت تجاری می‌تواند ارزش سهم آن کمپانی را به اوج باورنکردنی ببرد.
(IMDb (Internet Movie Database یکی از پلتفرم‌هایی است که ترکیبی از رأی کاربران، نقدها و داده‌های فنی فیلم را کنار هم می‌آورد؛ امتیاز IMDb غالباً به عنوان معیار عمومی‌تری از محبوبیت یک اثر در میان مخاطبان عام در نظر گرفته می‌شود.
وقتی نقدهای تخصصی در Rotten Tomatoes یا Metacritic نا امید کننده‌اند اما IMDb از ستایش مخاطبان می‌درخشد، شکافی میان نگاه تحلیلی منتقدان و ذوق جمعی تماشاگران پدید می‌آید؛ شکافی که تنها با استراتژی بازاریابی هوشمند می‌توان آن را از یک تهدید بزرگ به یک برگ برنده تبدیلش کرد.
مطالعات آکادمیک نشان داده‌اند که نقدها تأثیری متوسط بر فروش دارند: در یک تحلیل، نقد منفی قوی‌تر تأثیرگذارتر از تحسین مثبت بوده و در مورد فیلم‌های گسترده (wide releases) همبستگی‌ای حدود ۳۷٪ میان امتیاز منتقدان و فروش کلی مشاهده شده است؛ اما در فیلم‌های محدود (limited releases) این همبستگی حتی ضعیف‌تر است.
پژوهشی دیگر می‌گوید که نقدهای حرفه‌ای نه تنها مستقیم بر فروش تأثیر دارند، بلکه باعث افزایش فعالیت جامعه اینترنتی، تعداد نقدهای کاربران و تعاملات در رسانه‌ها می‌شوند که به نوبه خود فروش را تقویت می‌کند.
در عرصه نقد، چهره‌های افسانه‌ای‌ای مانند راجر ایبرت، جین سیسکل، لئونارد مالتین و ریچارد روپر نام‌هایی هستند که تأثیر عمیقی در فرهنگ سینما گذاشتند.
مثلاً جین سیسکل در نقدهایش بارها فیلم‌هایی بزرگ را مورد انتقاد قرار داده است، از جمله فیلم های «اسکارفیس» و «بی‌مصرف‌ها»، حتی وقتی این فیلم‌ها در گیشه موفق شده اند.
از سوی دیگر راجر ایبرت برخلاف دیگر منتقدان، توانست بسیاری از فیلم‌های کمتر شناخته شده را با تأییدش به چشم مخاطب برساند. در لیست IMDb از «منتقدان برتر» نام آن‌ها دیده می‌شود.
تصور کنید یک استودیو بزرگ فیلم‌سازی مانند دیزنی یا یونیورسال، پس از انتشار یک فیلم بزرگ، به خاطر نقدهای منفی شدید نه تنها در مدار رسانه‌ای آسیب می‌بیند، بلکه در بازار سرمایه نیز سهامش افت خواهد کرد. چنین ضربه‌ای از نقد، می‌تواند اعتماد سرمایه‌گذاران را متزلزل کند، هزینه تأمین مالی پروژه‌های بعدی را بالا برده و استراتژی بازاریابی را دچار دگرگونی نماید. در مقابل، یک فیلم محبوب با نقدهای ستایش‌آمیز می‌تواند سرمایه‌گذاران را به خرید سهام آن شرکت تشویق کند و حتی ارزش کل شرکت را به شدت بالا ببرد.

امپراتوری امتیازها: چگونه پلتفرم‌های نقد قدرت استودیوها را شکل می‌دهند
همه ما خوب می دانیم پشت تمام فلاش‌ها و فرش‌های قرمز داورانی خاموش اما قدرتمند نشسته‌اند: پلتفرم‌های امتیازدهی Rotten Tomatoes، Metacritic،IMDb و CinemaScore نه تنها به ابزار قضاوت فیلم‌ها تبدیل شده‌اند، بلکه نقشی حیاتی در سرنوشت مالی و هنری آثار ایفا می‌کنند.
این سامانه‌ها در کنار هم، نوعی اکوسیستم اقتصادی-احساسی برای صنعت فیلم‌سازی ایجاد کرده‌اند؛ جایی که یک عدد ساده می‌تواند بودجه‌ی فیلم بعدی دیزنی را تغییر دهد یا اعتماد بازار را از یونیورسال بگیرد. در عصر داده و تحلیل، این پلتفرم‌ها دیگر فقط میز نقد نیستند بلکه بخشی از موتور تصمیم‌گیری مالی هالیوود‌اند؛ داورانی که بی‌صدا، اما با قدرت، آینده‌ی سینما را رقم می‌زنند.
همانطور که در بالا هم به آن اشاره کردم به ‌عنوان نمونه، CinemaScore نبض اولین واکنش تماشاگران در شب اکران را می‌گیرد؛ نمره‌ی “A+” در این پلتفرم می‌تواند تضمین‌کننده‌ی عمر طولانی در گیشه باشد، در حالی که “C” یا “D” اغلب آغاز سقوطی سریع است.

تأثیر امتیازها بر فروش و سهام استودیوهای بزرگ
وقتی انتقادات منتقدان لحن‌شان را به سمت منفی چرخانده، این بادهای سرد می‌توانند نه‌تنها شعله‌ی گیشه را خاموش کنند، بلکه موجی از بی‌اعتمادی را در بازار سرمایه ایجاد نمایند. هر نمره‌ی پایین، هر نقد تند و هر جمله‌ی تلخ، می‌تواند سیگنالی باشد برای سرمایه‌گذاران تا ریسک پروژه‌های آینده را دست بالا بگیرند. در مقابل، امتیازهای خوب و نقدهای ستایش‌آمیز، پلی میان سینما و تالار بورس می‌سازند و اعتماد سرمایه‌گذاران را به حرکت درمی‌آورند.
فیلم The Marvels یکی از نمونه‌های دردناک این چرخه است. این اثر در نقدها امتیازات متوسطی دریافت کرد حدود ۶۳٪ در Rotten Tomatoes و ۵۰ از ۱۰۰ در Metacritic بازتابی از نقدهایی که میان تحسین و ناامیدی در نوسان بودند.
مخاطبان اولیه نیز در CinemaScore نمره‌ی B دادند، که در معیار هالیوودی نمره‌ای پایین به شمار می‌رود. هرچند فیلم با افتتاحیه‌ای حدود ۴۶ میلیون دلار آغاز شد، اما در گیشه‌ی جهانی تنها به ۲۰۶ میلیون دلار رسید؛ در حالی که برای رسیدن به نقطه‌ی سر به سر، نیاز به فروشی بسیار بیشتر داشت. نتیجه‌ی این عملکرد، زیان خالصی حدود ۲۳۷ میلیون دلار برای دیزنی بود عددی که نه‌تنها زنگ خطر را برای مدیران مالی شرکت به صدا درآورد، بلکه باعث افزایش نگرانی سرمایه‌گذاران درباره‌ی پروژه‌های آینده‌ی مارول شد.
در نقطه‌ی مقابل، فیلم Barbie فرمول معکوس این شکست بود: ترکیبی از نقدهای درخشان، موج مردمی و فروش خیره‌کننده. این فیلم که در سال ۲۰۲۳ اکران شد، توانست فروش جهانی بیش از ۱.۴ میلیارد دلار را رقم بزند و رکورد تازه‌ای برایWarner Bros به ثبت برساند. موفقیت عظیم «باربی» تنها در گیشه خلاصه نشد؛ تحلیل‌گران وال‌استریت پیش‌بینی کردند که سهام شرکت Mattel مالک برند Barbie و حتی سهام Warner Bros. نیز تحت تأثیر مثبت این موفقیت رشد کند و این اتفاق به درستی افتاد بعد از اکران فیلم Barbie، سهام Mattel تا حدود ۱۹٫۹٪ افزایش داشت . در واقع، پیوند هوشمندانه‌ی میان برند عروسکی محبوب و صنعت سینما، فراتر از پرده‌ی نقره‌ای عمل کرد و به بازار سرمایه نیز جان تازه‌ای بخشید.
در نمونه دیگر فیلم Lilo & Stitch بود این فیلم در سال ۲۰۲۵ یکی از اولین آثار هالیوودی بود که فروشش در دنیا به بیش از ۱ میلیارد دلار رسید.در همان زمان تحلیل‌گران پیش‌بینی کرده‌اند که موفقیت این فیلم می‌تواند تأثیر مثبتی بر سهام Disney داشته باشد، چرا که دیزنی از طریق استودیوهای تولیدی و مالکیت برندهای سینمایی خود، در شکل‌گیری این پروژه سهم چشمگیری داشته است.
به عنوان سخن پایانی باید بگویم ، هالیوود دیگر فقط سینما نیست؛ اینجا یک میدان نبرد استراتژیک میان نقد، گیشه و بازار سرمایه است. هر جمله از منتقدان بزرگ می‌تواند میلیون‌ها دلار ارزش تولید یک فیلم را تغییر دهد، و هر امتیاز در Rotten Tomatoes، Metacritic، IMDb یا CinemaScore، نه فقط بازخورد هنری بلکه سیگنالی اقتصادی برای سرمایه‌گذاران است. نقد منفی می‌تواند شعله‌ی فروش را خاموش کند و حتی سهام استودیو را در بورس نیویورک (NYSE) ، وال‌استریت و نزدک تحت فشار قرار دهد، همانطور که افت امتیاز The Marvels در CinemaScore و Rotten Tomatoes باعث شد دیزنی تجربه‌ای تلخ در بازار سرمایه داشته باشد.
در نقطه مقابل، موفقیت‌های هوشمندانه فیلم‌ها، از ترکیب نقد مثبت، تبلیغات هدفمند و موج مردمی شکل می‌گیرد. نمونه‌هایی مانند Barbie ۲۰۲۳ و Inside Out 2 ۲۰۲۴ نشان دادند که وقتی کمپین‌های تبلیغاتی با استراتژی خلاقانه و مشارکت برندها در رسانه‌های اجتماعی همراه شود، نه تنها فروش گیشه به اوج می‌رسد، بلکه سهام Mattel و Warner Bros. رشد قابل توجهی را تجربه می‌کنند و اعتماد سرمایه‌گذاران را تقویت می‌کنند.

امپراتوری امتیازها به ما یادآوری می‌کند که در سینما، موفقیت همزمان هنری و مالی نیازمند هماهنگی دقیق میان کیفیت محتوا، واکنش منتقدان، هیجان عمومی و بازاریابی هوشمند است. همانطور که جیمز براردینلی می‌گوید: «فیلمی که قلب منتقد را فتح کند، شاید همیشه گیشه را نبرد، اما فیلمی که هر دو را تسخیر کند، جاودانه می‌شود.»
در نهایت، برای استودیوها و سرمایه‌گذاران، نگاه دقیق به داده‌های IMDb،Rotten Tomatoes، CinemaScore و تحلیل امتیازات نقدها، تنها یک ابزار آماری نیست؛ این یک نقشه راه است، چراغی در تاریکی بازار سرمایه، پلی میان هنر و اقتصاد و تضمینی برای پیش‌بینی مسیر موفقیت فیلم‌ها در سال‌های پیش رو است.