به گزارش خبرگزاری آنا؛ با فرارسیدن ۱۳ آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، بار دیگر مسئلهی استقلال ملت ایران و ماهیت دشمنی آمریکا در کانون توجه قرار گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی اخیرشان در جمع دانش آموزان و خانواده شهدای جنگ ۱۲ روزه، با اشاره به نقش تاریخی و مستمر ایالات متحده در توطئه علیه ملت ایران اظهار داشتند «سفارت آمریکا در تهران، اتاق توطئه علیه انقلاب بود.» این تعبیر، بازخوانی صریح بخشی از تاریخ پنهان روابط ایران و آمریکاست؛ تاریخی که اسناد منتشرشده از لانه جاسوسی پس از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ تنها گوشهای از آن را آشکار ساخت. در پشت ظاهر پرزرقوبرق دیپلماسی، اتاقهایی در سفارت آمریکا شکل گرفته بود که مأموریتشان طراحی عملیات روانی، ایجاد شبکههای نفوذ، تحریک جریانهای سیاسی و نهایتاً براندازی انقلاب اسلامی بود. این واقعیت تاریخی، نه یک برداشت سیاسی، بلکه حاصل انبوهی از اسناد و مکاتبات رسمی است که نشان میدهد دیپلماسی آمریکایی در ایران، از ابتدا با مأموریت مداخله و دسیسه پیوند خورده بود. اسناد منتشرشده از سفارت آمریکا در تهران که پس از تسخیر آن توسط دانشجویان پیرو خط امام به دست آمد، نشان میدهد این سفارتخانه عملاً پایگاه عملیات اطلاعاتی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی بود.
استمرار خط توطئه از تختجمشید تا کاخ سفید
بیش از هفتاد جلد از اسناد موسوم به «اسناد لانه جاسوسی آمریکا» حاوی گزارشهایی است که مأموران سیا در پوشش فعالیت دیپلماتیک، از داخل ایران برای بیثباتسازی نظام نوپای انقلاب تنظیم میکردند. در یکی از این اسناد به تاریخ اردیبهشت ۱۳۵۸ آمده است: «باید با تقویت گروههای میانهرو و تحریک اختلافات قومی، از تمرکز قدرت در دست نیروهای مذهبی جلوگیری شود»؛ افشای چنین مأموریتهایی نشان میدهد هدف غایی واشنگتن از همان ابتدا، ممانعت از تثبیت استقلال ایران و مهار گفتمان ضداستکباری انقلاب اسلامی بوده است. اگرچه تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ بساط فعالیتهای مستقیم جاسوسی آمریکا را در تهران برچید، اما ماهیت سیاستهای ضدایرانی واشنگتن هیچگاه تغییر نکرد. اما آنچه رهبر انقلاب در سخنان اخیر خود بر آن تأکید داشتند، تنها بازخوانی گذشته نبود؛ بلکه هشدار نسبت به تداوم همان سیاستهای خصمانه در چهرههای تازه است. در چهار دهه اخیر، تحریمهای فراگیر اقتصادی، جنگهای نیابتی، حمایت آشکار از رژیم صهیونیستی در تجاوز به کشورمان، حمله به تأسیسات هستهای ایران و ... همه نشانههایی از استمرار همان منطق دشمنی است که در اتاقهای توطئه شکل گرفت و کماکان در حال طراحی است.
استمرار سیاستهای ضدایرانی در چهل سال گذشته
بررسی تحولات چهار دهه گذشته نشان میدهد که همان خطی که در «اتاق توطئه» طراحی شده بود کماکان در قالبهای دیگری تداوم یافته و علیرغم تغییر دولتها و شعارهای ظاهراً متفاوت دموکراتها و جمهوریخواهان، اما آمریکاییها در یک محور ثابت هستند و آن مقابله با استقلال و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران است واین رویکرد را میتوان از نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب تا امروز، در قالبهای گوناگون رصد کرد.
در دههی ۱۳۶۰، آمریکا پس از ناکامی در بازگرداندن سلطه مستقیم خود، با حمایت آشکار از رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی، وارد مرحلهای از جنگ نیابتی تمامعیار با ملت ایران شد. ارسال اطلاعات ماهوارهای، تجهیزات نظامی و حتی سلاحهای شیمیایی به ارتش صدام، سندی روشن از این دشمنی است. ساقطکردن هواپیمای مسافربری ایران در سال ۱۳۶۷ توسط ناو آمریکایی و تشویق عاملان آن جنایت، یکی از آشکارترین نمودهای سیاست خصمانه واشنگتن بود.
در دههی ۱۳۷۰ و پس از پایان جنگ، دشمنی آمریکا از میدان نبرد به عرصهی اقتصاد و سیاست منتقل شد؛ طرح موسوم به تحریمهای داماتو نخستین گام برای محدودسازی توسعه اقتصادی ایران بود البته سطح دشمنی با ملت ایران فراتر از این رفت و پروژه نفوذ فرهنگی و رسانهای نیز در همان دوره آغاز شد تا در این فاز بنیان فکری و ارزشی جامعه ایران از طریق شبکههای ماهوارهای و نهادهای غیردولتی، مورد هدف قرار گیرد.
دههی ۱۳۸۰ همزمان با اشغال افغانستان و عراق، صحنهی مرحلهی جدیدی از مهار منطقهای ایران بود و آمریکا که سقوط طالبان و صدام را فرصتی برای گسترش نفوذ خود در خاورمیانه میدانست، بهتدریج دریافت که ایران بهواسطهی موقعیت ژئوپلیتیکی و نفوذ معنوی در میان ملتهای منطقه، مانع تحقق طرح «خاورمیانه بزرگ» است.
از همینرو، سیاست فشار، تهدید نظامی و تحریم گسترده علیه تهران را در دستور کار خود قرار داد و علیرغم حسن نیت دولت وقت ایران نسبت به سیاستهای ایالات متحده، «جورج بوش» ایران را به عنوان محور شرارت معرفی کرده و خوی استکباری و دشمنی تمام عیار ایالات متحده را بدون هیچ روتوشی عیان کرد، اما حتی این اقدام نیز باعث هوشیاری برخی از سرسپردگان و دلداگان آمریکا نشد و همچنان سعی دارند ایالات متحده و سران خاک سفید را سفیدشویی کنند.
در دههی ۱۳۹۰، با گسترش فناوری هستهای ایران، واشنگتن جنگ نرم و شناختی را در کنار تحریمهای اقتصادی تشدید کرد. تلاش برای القای ناکارآمدی نظام اسلامی، برجستهسازی مشکلات معیشتی و حمایت از اغتشاشات خیابانی، در امتداد همان نقشهای بود که از نخستین روزها در اتاقهای توطئه سفارت آمریکا طراحی شده بود. حملات سایبری علیه تأسیسات هستهای نظیر «استاکسنت»، ترور دانشمندان ایرانی و تشکیل ائتلافهای منطقهای ضدایرانی با محوریت رژیم صهیونیستی، نشان داد که ابزار دشمنی تغییر کرده، اما هدف همان است.
در دههی جاری نیز آمریکا بهویژه در دورهی ترامپ، چهره واقعی خود را بیپردهتر از همیشه نشان داد. خروج یکجانبه از برجام، تشدید تحریمهای موسوم به «فشار حداکثری»، ترور شهید سردار قاسم سلیمانی و حمایت همهجانبه از تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان و حمله به تأسیسات هستهای ایران، مصادیق روشنی از استمرار همان خصومت تاریخی است.
بزک چهره استکباری آمریکا و ضرورت جهاد تبیین
اما با اینحال، همچنان جریانهایی در داخل و خارج میکوشند چهره آمریکا را بزک کنند و سیاستهای خصمانهاش را به اختلافات مقطعی یا سوءتفاهمهای سیاسی تقلیل دهند. از همینرو، رهبر انقلاب بر ضرورت «تبیین مستمر» این واقعیت برای نسل جوان ایران و افکار عمومی هوشیار و بیطرف جهان تأکید کردند؛ نسلی که در معرض روایتهای تحریفشده رسانههای غربی قرار دارد و باید با شناخت دقیق از گذشته و حال، چهره واقعی نظام سلطه را بشناسد. زیرا همانگونه که تجربه نشان داده، اتاق توطئه آمریکا اگرچه شکل و آدرس خود را تغییر داده، اما مأموریتش همچنان براندازی استقلال و عزت ملت ایران است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به این روند، تأکید کردند که دشمنی آمریکا صرفاً واکنش به شعار «مرگ بر آمریکا» نیست و ریشه در ماهیت استقلالطلب و ضدسلطه نظام جمهوری اسلامی دارد. بنابراین، تبیین این واقعیت تاریخی برای نسل جوان ــ نسلی که در معرض روایتهای تحریفشده رسانههای غربی است ــ وظیفهای اساسی برای نهادهای فرهنگی، رسانهای و آموزشی کشور به شمار میرود.
امروز بیش از هر زمان دیگر، شناخت این تداوم تاریخی برای افکار عمومی هوشیار و حتی بیطرف در سطح جهانی اهمیت دارد. زیرا فهم درست از رفتار آمریکا در قبال ایران، میتواند الگوی جدیدی از مقاومت ملتها در برابر نظام سلطه را توضیح دهد؛ الگویی که از دل همان تجربهی تاریخی «اتاق توطئه» زاده شد و اکنون به گفتمان بیداری ملتها در برابر استکبار جهانی تبدیل شده است.
مرور اسناد، حوادث و گفتار رهبر انقلاب اسلامی نشان میدهد که «اتاق توطئه» صرفاً یک تعبیر نمادین نیست، بلکه تصویری واقعی از ماهیت رفتاری آمریکا در برابر ملت ایران است؛ رفتاری که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب تا امروز در قالبهای گوناگون ــ از جنگ و ترور تا تحریم و جنگ شناختی ــ استمرار یافته است. در تمام این سالها، واشنگتن نه از درِ گفتوگو، بلکه از مسیر تهدید، تحریف و تضعیف وارد شده و با بزک رسانهای کوشیده است چهره مداخلهگر خود را پشت نقاب دیپلماسی پنهان کند.
تأکید رهبر انقلاب بر لزوم تبیین این واقعیت برای نسل جوان، ناظر به همین استمرار تاریخی است؛ نسلی که باید بداند استقلال امروز ایران، محصول هوشیاری در برابر همین دسیسههاست. در جهانی که رسانهها گاه مرز حقیقت و دروغ را محو میکنند، بازخوانی تاریخ رابطه ایران و آمریکا، نه فقط برای آگاهی ملی، بلکه برای افکار عمومی بیطرف جهان نیز ضرورتی روشن است.
چهلوشش سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «اتاق توطئه» آمریکا دیگر در خیابان طالقانی تهران نیست و امروز همان مأموریت در اندیشکدهها، شبکههای رسانهای و ساختار تحریم دنبال میشود و درک این استمرار، کلید فهم منطق مقاومت ملت ایران است؛ ملتی که با تکیه بر تجربه تاریخی خود آموخته است راه عزت، از دل ایستادگی در برابر سلطه میگذرد، نه سازش با طراحان توطئه؛ از همینرو، با صراحت میتوان گفت تجربهی ۱۳ آبان و چهار دهه مقاومت، به روشنی ثابت کرده است که ملت ایران توطئهها را میشناسد و توان عبور از آن را دارد؛ به شرط آنکه جریان بزککنندهی چهرهی آمریکا و تفکر وابسته به آن، این پروژهی ضدایرانی را متوقف کرده و دیپلماتها نیز اصول سه گانه عزت، حکمت و مصلحت ـ که بهمثابه قطبنمای سیاست خارجی جمهوری اسلامی و تضمینکنندهی منافع ملی و مانع نفوذ دشمنان در لباس دیپلماسی است ـ را رعایت کنند.
انتهای پیام/