شناسهٔ خبر: 75656973 - سرویس گوناگون
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

کوچینگ چیست و چطور می‌تواند به کسب و کار شما کمک کند؟

تصور کنید در یک جنگل انبوه گم شده‌اید. نقشه‌ای ندارید و هرچه بیشتر قدم می‌زنید، بیشتر احساس سردرگمی می‌کنید.

صاحب‌خبر -

حالا دو گزینه را تصور کنید:

1. فردی از راه می‌رسد، نقشه منطقه را دارد و می‌گوید: «از این مسیر برو، بعد بپیچ به راست، از رودخانه عبور کن تا به مقصد برسی.» این فرد یک مشاور یا راهنما است. او راه‌حل را به شما می‌دهد.

2. فردی از راه می‌رسد، کنار شما می‌ایستد و می‌گوید: «بسیار خوب، بیا با هم ببینیم کجاییم. آخرین باری که احساس کردی مسیر را درست می‌رفتی کجا بود؟ خورشید از کدام طرف طلوع کرد؟ چه صداهایی می‌شنوی که به ما کمک کند؟» این فرد سوال می‌پرسد، به شما کمک می‌کند از دانش و توانایی‌های خودتان برای یافتن مسیر استفاده کنید. این فرد یک کوچ (Coach) است.

این ساده‌ترین مثالی است که   را نشان می‌دهد. حالا بیایید ببینیم واقعاً «کوچینگ چیست» و چطور این رویکرد، که شاید این روزها زیاد به گوشتان خورده باشد، می‌تواند برای شما یا کسب‌وکارتان معجزه کند.

کوچینگ چیست؟ یک آینه، نه یک نقشه!

کوچینگ (Coaching) یک فرآیند مشارکتی و گفتگو محور بین یک کوچ حرفه‌ای و شما (یا تیم شما) است. هدف اصلی کوچینگ این نیست که کسی به شما بگوید چه کاری «باید» انجام دهید. در عوض، کوچ به شما کمک می‌کند تا پتانسیل کامل خود را کشف و شکوفا کنید.

اگر کوچینگ را یک آینه در نظر بگیریم، وظیفه کوچ این است که این آینه را جلوی شما نگه دارد؛ آن هم نه یک آینه معمولی، بلکه آینه‌ای شفاف و بدون قضاوت. آینه‌ای که به شما کمک می‌کند خودتان، اهدافتان، موانع‌تان و راه‌حل‌هایی را که از قبل درون شما وجود داشته‌اند، واضح‌تر ببینید.

کوچ‌ها این کار را چطور انجام می‌دهند؟ عمدتاً از طریق «گوش دادن فعال» و «پرسیدن سوالات قدرتمند».

  • مثال گوش دادن فعال: فرض کنید به کوچ خود می‌گویید: «من از کارم متنفرم.»
    • یک دوست معمولی شاید بگوید: «خب، استعفا بده!»
    • اما یک کوچ می‌پرسد: «چه چیزی در این کار هست که این حس تنفر را در شما ایجاد می‌کند؟» یا «"تنفر" کلمه قدرتمندی است، می‌توانید بیشتر در موردش توضیح دهید؟»

سوالات قدرتمند شما را وادار به تفکر، کشف و در نهایت، یافتن راه‌حل‌های خلاقانه‌ای می‌کند که مختص خود شماست.

انواع اصلی کوچینگ: لایف کوچینگ و بیزینس کوچینگ

دنیای کوچینگ گسترده است، اما دو شاخه اصلی آن که احتمالاً نامشان را شنیده‌اید عبارتند از:

1. لایف کوچینگ (Life Coaching) یا کوچینگ زندگی: این نوع کوچینگ بر اهداف شخصی شما تمرکز دارد.

  • مثال: فردی احساس می‌کند در زندگی «گیر» کرده است. نه از روابطش راضی است و نه از سلامتی‌اش. یک لایف کوچینگ به او کمک می‌کند تا مشخص کند «زندگی ایده‌آل» از نظر او چه شکلی است، اهداف کوچکی برای رسیدن به آن تعریف کند (مثلاً بهبود روابط یا شروع ورزش) و در طول مسیر متعهد باقی بماند. کوچ به او نمی‌گوید چه بخورد یا با چه کسی معاشرت کند، بلکه به او کمک می‌کند تا بهترین تصمیم‌ها را برای خودش بگیرد.

2. بیزینس کوچینگ (Business Coaching) یا کوچینگ کسب و کار: اینجاست که کوچینگ به طور مستقیم وارد دنیای حرفه‌ای و سازمانی شما می‌شود. بیزینس کوچینگ می‌تواند هم برای مدیران ارشد، هم برای کارآفرینان و هم برای تیم‌ها به کار رود.

بیزینس کوچینگ چطور به کسب و کار شما کمک می‌کند؟

بیایید از مثال‌های عینی استفاده کنیم تا ببینیم یک کوچ کسب و کار دقیقاً چه ارزشی ایجاد می‌کند:

1. از آشفتگی به شفافیت (Clarity)

بسیاری از صاحبان کسب و کار، به خصوص در شرکت‌های کوچک و متوسط، درگیر روزمرگی هستند. آن‌ها همزمان نقش مدیر بازاریابی، مدیر مالی و مسئول پشتیبانی را بازی می‌کنند و آنقدر سرشان شلوغ است که هدف اصلی را فراموش می‌کنند.

  • مثال: سارا یک فروشگاه آنلاین موفق صنایع دستی دارد، اما احساس می‌کند غرق شده است. او تمام روز در حال بسته‌بندی سفارش‌ها و پاسخ به دایرکت‌هاست و زمانی برای رشد کسب‌وکارش ندارد.
  • نقش کوچ: کوچ در جلسه‌ای از سارا می‌پرسد: «کدام 20 درصد از کارهای شما، 80 درصد درآمد شما را می‌سازد؟» و «اگر قرار بود فقط یک کار را برای رشد کسب‌وکارتان در این ماه انجام دهید، آن کار چه بود؟»
  • نتیجه: سارا متوجه می‌شود که «توسعه محصول جدید» مهم‌ترین کار اوست. با کمک کوچ، او تصمیم می‌گیرد بخش بسته‌بندی و پاسخگویی را برون‌سپاری کند. او از یک «اپراتور» پرمشغله به یک «مدیر» استراتژیک تبدیل می‌شود.

2. تبدیل شدن به رهبری بهتر (Leadership)

حمیدرضا حیدری، بیزینس کوچ حرفه‌ای و مورد تایید icf، جمله معروفی دارد: بسیاری از مدیران به این دلیل که در کار فنی خود عالی بوده‌اند به مدیریت رسیده‌اند، نه لزوماً به این دلیل که رهبران خوبی هستند.

  • مثال: رضا یک برنامه‌نویس ارشد عالی بوده و حالا مدیر یک تیم 10 نفره است. اما اعضای تیمش انگیزه ندارند و مدام کارها را دیر تحویل می‌دهند. رضا فکر می‌کند مشکل از تیم است.
  • نقش کوچ: کوچ در جلساتی با رضا، به او کمک می‌کند تا نحوه ارتباطش با تیم را بازبینی کند. کوچ متوجه می‌شود رضا به جای واگذاری مسئولیت، فقط «دستور» می‌دهد و بازخورد سازنده نمی‌دهد.
  • نتیجه: رضا با کمک کوچ یاد می‌گیرد که چطور به تیمش اعتماد کند، مسئولیت‌ها را به درستی تفویض کند و جلسات بازخورد موثر برگزار کند و با مهارت کلیدی مدیر در نقش کوچ آشنا می‌شود.

3. مسئولیت‌پذیری و اجرای تعهدات (Accountability)

چند بار با خودتان عهد کرده‌اید که از شنبه فلان کار را شروع کنید، اما آن شنبه هرگز نرسیده است؟ ما در پاسخگو بودن به خودمان ضعیف هستیم.

  • مثال: مدیرعامل یک شرکت تصمیم دارد یک سیستم نرم‌افزاری جدید برای ارتباط با مشتریان (CRM) راه‌اندازی کند، اما این پروژه ماه‌هاست که به تعویق افتاده است.
  • نقش کوچ: کوچ در پایان هر جلسه می‌پرسد: «بسیار خوب، بر اساس صحبت‌های امروز، چه اقداماتی را تا جلسه بعدی ما (مثلاً دو هفته دیگر) متعهد می‌شوید که انجام دهید؟»
  • نتیجه: مدیرعامل می‌داند که باید در جلسه بعدی گزارشی از پیشرفت کار بدهد. این «پاسخگو بودن» به یک فرد خارجی (کوچ)، مانند یک اهرم فشار مثبت عمل می‌کند و باعث می‌شود پروژه از روی کاغذ به مرحله اجرا درآید.

کوچینگ یک عصای جادویی نیست، یک شریک راه است

مهم است بدانیم که کوچینگ قرار نیست مشکلات شما را به صورت جادویی حل کند. کوچ قرار نیست کار را برای شما انجام دهد. قدرت واقعی کوچینگ در این است که شما را توانمند می‌سازد تا خودتان بهترین راه‌حل‌ها را پیدا کنید، موانع ذهنی خود را بشناسید و مهم‌تر از همه، اقدام کنید.

اگر احساس می‌کنید در کسب‌وکارتان گیر کرده‌اید، اگر می‌خواهید رهبر بهتری باشید، یا اگر تیمی دارید که پتانسیل بالایی دارد اما به نتایج دلخواه نمی‌رسد، شاید وقت آن رسیده که به جای جستجوی یک «نقشه» آماده از دیگران، یک «آینه» شفاف در کنار خود داشته باشید.

"این مطلب تبلیغاتی است"