شناسهٔ خبر: 75641899 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

نگاهی جامعه‌شناختی بر یادداشت ایرنا مرکز قزوین:

گفت‌وگو، واژه‌ای که مدرسه را زنده نگه می‌دارد

قزوین - ایرنا - یادداشت ژرف و اندیشه‌برانگیز سارا شهبازی، خبرنگار ایرنا، با موضوع ضرورت گنجاندن علم جامعه‌شناسی در مدارس، از آن دست نوشته‌هایی است که در سکوت پرهیاهوی نظام آموزشی، چون نسیمی تازه بر ذهن می‌وزد و ما را به تامل درباره چراییِ “خاموشی گفت‌وگو” در مدرسه دعوت می‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار ایرنا، سارا شهبازی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی مرکز قزوین با نگاهی میان‌رشته‌ای، میان فلسفه و جامعه‌شناسی در یادداشتی با عنوان "خوانش جامعه‌شناسی/ جای خالی گفت‌وگو و نقد در فرآیند آموزش دانش‌آموزان قزوین" پلی می‌زند و به زیبایی نشان می‌دهد که گفت‌وگو، صرفاً ابزاری برای انتقال کلام نیست، بلکه بنیان وجودی انسان اجتماعی است؛ همان‌گونه که ارسطو، انسان را حیوان ناطق نامید، نه به معنای سخنگو، بلکه به معنای اندیشنده‌ای که از رهگذر زبان، خویشتن و دیگری را می‌فهمد.

گفت‌وگو، واژه‌ای که مدرسه را زنده نگه می‌دارد

در پرتو اندیشه‌های هانس گئورگ گادامر، نویسنده یادداشت به ما یادآور می‌شود که فهم و شناخت در خلأ روی نمی‌دهد؛ فهم زاییده گفت‌وگوست، و گفت‌وگو افق‌های درک ما را گشوده‌تر می‌کند و از همین منظر است که می‌توان گفت، مدرسه‌ای که در آن گفت‌وگو مجال ظهور نیابد، در حقیقت از پرورش عقل ارتباطی بازمی‌ماند.

شهبازی در ادامه با استناد به آرای یورگن هابرماس، مفهوم "کنش ارتباطی" را به ساحت آموزش می‌کشاند؛ جایی که یادگیری تنها زمانی اصیل است که در موقعیت گفتاری ایده‌آل و بر بستر عقلانیت ارتباطی رخ دهد. از نگاه این نظریه پرداز، دانش‌آموز هنگامی به بلوغ می‌رسد که بتواند بدون هراس از داوری، سخن بگوید، نقد کند و نقد شود؛ این همان فرآیند رهایی از سلطه ارتباطی است که هابرماس از آن سخن می‌گوید.

اما شاید ارزشمندترین بخش یادداشت شهبازی، آن‌جاست که از “آموزش نقادی و گفت‌وگو” به‌مثابه واکسنی در برابر بازتولید سلطه یاد می‌کند، این نگاه، آشکارا وام‌دار سنت جامعه‌شناسی آموزش انتقادی است که پائولو فریره، نظریه‌پرداز علوم پرورشی انتقادی، فیلسوف تربیتی و آموزگار برزیلی آن را با نظریه‌ "آموزش رهایی‌بخش" بنیان نهاد، فریره بر این باور بود که مدرسه نباید بانکی برای ذخیره اطلاعات باشد، بلکه میدان گفت‌وگوی رهایی‌بخشی است که در آن، دانش‌آموز از “شیء آموزشی” به “فاعل معنا” بدل می‌شود و نگاه شهبازی به نقش انشا و کرسی‌های آزاداندیشی در همین مسیر قرار دارد؛ یعنی بازگرداندن عامل بودن به دانش‌آموز، به جای کنش‌پذیری و تکرار.

در این میان، اشاره شهبازی به تاکید استاندار قزوین بر کرسی‌های آزاداندیشی نیز قابل‌توجه است؛ چراکه با آنچه آنتونی گیدنز در نظریه‌ی "ساخت‌یابی" طرح می‌کند، هم‌خوانی دارد؛ یعنی ساختار (نهاد آموزش) تنها در کنش آگاهانه عاملان (دانش‌آموزان و معلمان) معنا می‌یابد و از خلال بازاندیشی آنان تغییر می‌کند و بدین‌ترتیب، گفت‌وگو نه فقط مهارت، بلکه فرایند تولید و بازتولید جامعه‌ای عقلانی‌تر است.

به‌درستی می‌توان گفت، یادداشت شهبازی فراتر از یک دغدغه آموزشی، نوعی فراخوان جامعه‌شناختی برای بازتعریف مدرسه به‌مثابه فضای عمومی گفت‌وگو است، فضایی که در آن کودکان و نوجوانان تمرین کنند چگونه شنیدن را بیاموزند، چگونه نقد کنند بی‌آن‌که حذف شوند، و چگونه با دیگری در گفت‌وگو، خویشتن خویش را کشف کنند.

در زمانه‌ای که آموزش رسمی، غالبا بر طوطی‌وار گفتن و آزمون‌محوری تکیه دارد، یادداشت او یادآور آن است که جامعه‌شناسی اگر به مدرسه بازگردد، مدرسه نیز به جامعه بازمی‌گردد و آن‌گاه شاید بتوان امیدوار بود که نسلی تازه، اهل گفت‌وگو، تفکر انتقادی و مسئولیت اجتماعی پرورش یابد.