شناسهٔ خبر: 75638579 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

از ونزوئلا تا خلیج فارس؛ نفت در تله سیاست

نفت در صحنه پرتنش تحولات بین‌المل، به ابزار بازی قدرت‌های بزرگ تبدیل شده تا آنجا که از بحران ونزوئلا تا تحریم ایران، طلای سیاه زیر سایه سیاست نفس می‌کشد. در این میان، ایالات متحده انرژی را به ابزاری برای تاثیرگذاری بر معادلات جهانی تبدیل کرده است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری آنا – علی رحمانی: پیوند ناخواسته نفت و سایر منابع انرژی با سیاست و اقتصاد مستحکم‌تر از آن است که اندیشه‌های دور و دراز بشر با ادعای دیرینه تلاش همه جانبه برای خودکفایی بتواند به راحتی از چنبره وابستگی به آن خلاصی یابد. به همین دلیل، هر اتفاق عمده و پر سر و صدایی که در جهان پرتلاطم سیاست و عرصه‌های وابسته به آن می‌افتد، قابلیت این را دارد که به آسانی قیمت طلای سیاه را با نوسانات شدیدی رو‌به‌رو کند. با نگاهی گذرا به این روز‌های دنیای سیاست، شاهد وقایعی، چون تنش‌های مرگبار در ونزوئلا، تشدید تحریم شرکت‌های نفتی چین توسط رقیب آمریکایی و عرض‌اندام گاه و بیگاه غوله‌های نفتی روسیه در عرصه سیاست باشیم. خبرگزاری آنا در مصاحبه با «سعید میرترابی» کارشناس اقتصاد سیاسی، به واکاوی رابطه تحولات سیاسی گوشه و کنار جهان با موضوع نفت و انرژی پرداخته است.

آنا: «نیکلاس مادورو» رئیس‌جمهور ونزوئلا می‌گوید «چشم طمع ترامپ به ذخایر نفتی ما است». این مسئله چقدر ریشه در واقعیت دارد؟ اصولاً اثر هر نوع تحول تند سیاسی یا جنگ در ونزوئلا بر بازار نفت را با توجه به شرایط تنش‌آمیز فعلی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نکته اول در این خصوص این است که ذخایر نفتی ونزوئلا پتانسیل بالایی دارد به نحوی که این کشور با داشتن بیش از ۳۰۰ میلیارد بشکه نفت از نظر میزان ذخایر نفتی در رتبه اول جهان قرار دارد، ولی بخش زیادی از این نفت سنگین و قیری شکل است که نیازمند فناوری برداشت با هزینه بالاست. البته این کشور دارای مقادیر کمتری از نفت‌های متعارف است. الان مسئله‌ای که در مورد ونزوئلا مطرح می‌شود، این است که پتانسیل این کشور بسیار بالا است در حالی که میزان تولید و صادرات آن بسیار پایین است و تناقضی در این خصوص مشاهده می‌شود. بخشی از این مسئله به سنگین بودن نفت این کشور و پرهزینه بودن فرایند تولید آن مربوط می‌شود. اما بخش دیگری از این مشکل مربوط به ساختار دولت و بحران‌های پس از انقلاب بولیواری ۱۹۹۹ م آقای چاوز و نیز تحریم‌هایی است که آمریکا علیه این کشور وضع کرده است. 

در مقطعی دولت کاراکاس درآمد‌های حاصل از صنعت نفت را به دلیل نگاه سوسیالیستی خود بین مردم توزیع کرد و این باعث شد که منابع کافی برای سرمایه‌گذاری در بخش نفت ایجاد نشود. ضمن اینکه دولت وقت هوگو چاوز به دلیل این که نماینده بومیان ونزوئلا بود، نگاه چپ‌گراتری را دنبال کرد و طبیعتا به همین دلیل با آمریکا دچار مشکل شد.

با این حال، آمریکا به دلیل این که از دهه‌های قبل به نفت ونزوئلا نیاز داشت و در این زمینه سرمایه‌گذاری کرده بود و با توجه به این که تعداد زیادی از پالایشگاهه‌ای آمریکایی نیز طی چندین دهه نفت ونزوئلا را مصرف می‌کردند؛ سعی کرد به نحوی این مشکل را مدیریت کند. این نیاز متقابل به همراه ساختار فنی ترکیب نفت ونزوئلا موجب شد که با وجود تنش بین دولت چاوز و آمریکا، ارتباط نفتی بین دو کشور قطع نشود. هرچند که در دوره اوباما تحریم‌هایی هم علیه این کشور وضع شد.

آنا: با این حساب، علت اصلی درپیش گرفتن سیاست تحریم نفتی ونزوئلا توسط واشنگتن چیست؟

 با روی کار آمدن نیکلاس مادورو پس از انتخابات سال ۲۰۱۳ م و حمایت غرب و آمریکا از خوآن گوایدو (رقیب وی) این مشکل به داستان تنش‌های ونزوئلا با آمریکا اضافه شد. نکته اینجا است که خود آمریکا در این سال‌ها به دلیل توسعه نفت شل احتیاج چندانی به نفت ونزوئلا نداشت. به همین دلیل، این زمینه را فراهم کرد تا سیاست سختگیرانه‌تری در قبال دولت ونزوئلا در پیش گرفته شود که مشخصاً از دولت اول ترامپ شروع شد. 

طی این روند، دستگاه قضایی آمریکا علیه شخص مادورو به بهانه مسائل مربوط به مواد مخدر اعلام جرم کرد. ضمن این که در همان موقع، آمریکا سعی داشت این گزاره را در افکار عمومی جهان مطرح کند که دولت ونزوئلا قانونی نیست و به همین بهانه حکم بازداشت وی را نیز صادر کردند. اما ونزوئلا با توجه به فشار‌های آمریکا مجبور شد تولید نفت خود را مرتباً کاهش دهد و آن را از رقم ۳ میلیون بشکه در روز به چندصد هزار بشکه برساند. البته، در برخی دوره‌ها، آمریکا، چون احساس می‌کرد که با این کار، بازار نفت تحت فشار قرار می‌گیرد؛ مقداری تحریم‌های نفتی ونزوئلا را کاهش داد. به ویژه پس از شروع جنگ اوکراین یک مقدار تحریم‌های نفتی ونزوئلا کاهش یافت. 

مسئله دیگر مربوط به مواد مخدر است. این کشور در منطقه‌ای واقع شده که همسایه آن یعنی کشور کلمبیا بزرگترین تولید کننده کوکائین در دنیا است و این ماده مخدر معمولاً از آنجا به سایر مناطق جهان ازجمله آمریکا (که بازار پرمصرفی برای این نوع ماده مخدر است) صادر می‌شود. آمار هم حاکی از آن است که ۲۰% کوکائین جهان از طریق ونزوئلا ترانزیت می‌شود، اما در مورد نقش دولت این کشور در ترانزیت کوکائین اطلاعی ندارم.

آنا: آیا می‌توان فشار‌های اخیر آمریکا به ونزوئلا را فقط مربوط به وجود معضل مواد مخدر بین دو کشور دانست؟ 

 به طور کلی مسئله اینجا است که آمریکا این حجم از فشار را حتی به کشور کلمبیا به عنوان یکی از صادرکنندگان اصلی کوکائین وارد نمی‌کند. بنابراین، دلیل اصلی برخورد آمریکا با ونزوئلا مربوط به سایر اختلافاتی است که بین این دو کشور وجود دارد. به علاوه، آمریکا خیلی تمایلی به سیاست‌های منطقه‌ای ونزوئلا و همکاری این کشور با ایران، چین و روسیه ندارد که این مسئله روند تنش‌آمیز بین دو کشور را تشدید کرده است.

 مسئله دیگر این است که فقر و فساد اقتصادی روند مهاجرت از ونزوئلا را تشدید کرده که با توجه به اهمیت روزافزون مسائل مربوط به مهاجران به ویژه در دولت ترامپ و این واقعیت که مسئله مهاجرت و مواد مخدر در آمریکا به هم گره خورده است و ریشه‌های مشترکی دارد، این نکته نیز به تنش‌های بین دو کشور می‌افزاید. 
بنابراین، مجموعه‌ای از عوامل موجب افزایش تنش بین ونزوئلا و آمریکا شده، اما چون همان‌طور که اشاره کردم ونزوئلا کشور چندان مهمی در بازار جهانی نفت نیست؛ این تنش‌ها تأثیر چندانی بر بازار نفت نخواهد داشت.

آنا: نظر شما در مورد استفاده ابزاری آمریکا از مسئله انرژی چیست؟ مهمترین مصداق این مسئله فشار ترامپ بر چین و هند جهت عدم خرید نفت از روسیه است. به نظر شما این فشار‌ها در صورت ادامه به خصوص بر روی هند چقدر اثرگذار است؟

ببینید، هند کشوری فقیر با اقتصادی در حال توسعه است و، چون به شدت هم به واردات نفت و گاز نیاز دارد و از طرفی نفت نیز بهای فراوانی در بازار جهانی دارد؛ هندی‌ها به شدت تمایل دارند که از بازار‌های ارزان نفت و گاز استفاده کنند. به همین دلیل، جنگ روسیه و اوکراین یکی از هدایایی بود که در این زمینه به هند داده شد. حتی تحریم‌های نفتی وضع شده علیه ایران خیلی به نفع هند بود. اما مسئله هندی‌ها این است که الان میزان خرید نفت روسیه در سبد واردات هند از ۲% به ۳۴% افزایش یافته است. با فشار‌های اخیر دولت آمریکا به شرکت‌های نفتی روسی، این مسئله ضربه بزرگی به منافع هند به حساب می‌آید و بازی هندی‌ها در اینجا دوگانه است، زیرا هم‌خواهان داشتن رابطه با روسیه و خرید نفت ارزان و سلاح از این کشور هستند و هم با آمریکا در سیاست مهار چین همکاری می‌کنند. 

بنابراین، سیاست دهلی نو یک سیاست دوگانه است و قصد دارد این بازی دوگانه را ادامه دهد. احتمال این هم هست که با افزایش فشارها، این کشور واردات نفت از روسیه را محدودتر کند ولی این روند را متوقف نمی‌کند و سعی می‌کند با چانه‌زنی مسیر‌هایی را برای خودش پیدا کند تا از این خوان گسترده استفاده کند. 

آنا: سیاست چین به عنوان یکی از مصرف‌کنندگان عمده و جدید نفت در قبال اعمال تحریم‌های آمریکا علیه شرکت‌های چینی طرف معامله با ایران چیست؟

چینی‌ها نیز ایران را یک کشور مهم نفتی می‌دانند که به شدت دوست دارند ارتباط خود را با آن حفظ کنند. با توجه به نیاز مبرمی که به نفت ایران دارند، سعی می‌کنند همان سیاست بازی دوگانه را با تفاوت‌هایی در قبال ایران دنبال کنند، اما تفاوت‌شان با هند در این است که مانند هندی‌ها به دنبال ارزان خریدن نفت نیستند، زیرا وضع مالی و اقتصادی آن‌ها بهتر از هند است. چین با توجه به سابقه روابطی که در حوزه نفتی با کشور‌های حوزه خلیج فارس دارد؛ مخصوصاً در خصوص شرکت‌های بزرگ نفتی خود، عملاً سیاست صبر و انتظار همراه با احتیاط را  دنبال می‌کنند. 

با این حال، چین با استفاده از شرکت‌های کوچک از سیاست در پشتی استفاده می‌کند و به این وسیلهريال نفت ایران را می‌خرد و تا با آمریکا به توافق جدیدی در این زمینه نرسد، روال کارش همین خواهد بود.

آنا: این فرض مطرح است که ترامپ از بیم سرریز شدن تنش به خلیج فارس و تاثیر بر بازار نفت، تمایلی برای درگیری مجدد با ایران ندارد، به نظر شما این مسئله چقدر ریشه در واقعیت دارد و در صورت وقوع جنگ دوباره، اثرات سوء آن بر بازار نفت منطقه و جهان چگونه خواهد بود؟

ببیند ایران در حال حاضر تنها ۱/۵% نیاز موجود در بازار نفت جهانی را تولید می‌کند. البته صادرات ما در این حد است و تولیدمان بیشتر است. در واقع، تولید و صادرات نفت ما مجموعاً ۳% از حجم نفت موجود در بازار را تأمین می‌کند؛ بنابراین ایران از لحاظ نفتی از کشور‌هایی نظیر ونزوئلا مهمتر است. ولی واقعیت‌ها نشان داده است که نفت ایران قابل جایگزینی است. با این حال، ایران به دلیل موقعیت حساس خود در منطقه خلیج فارس و تسلط بر شریان صادرات نفت منطقه (تنگه هرمز) مورد توجه است. این باعث می‌شود که اهمیت ایران به دلیل در ارتباط بودن با مسائل نفتی حوزه خلیج فارس دو چندان شود. به همین دلیل، اهمیت سیاست‌های ایران و متقابلاً فشار سایر کشور‌ها بر آن خیلی بیشتر می‌شود. همان طور که شما گفتید، آمریکایی‌ها سعی می‌کنند فشار‌های وارد آمده بر ایران را مدیریت کنند تا تنش‌ها به سطح منطقه کشیده نشود, هر چند که ایران هم به دنبال چنین مسئله‌ای نیست چراکه در این صورت ماجرا بسیار پر‌هزینه می‌شود.

انتهای پیام/