پس از سالها، خیابانهای کابل و هرات و شهرهای مختلف افغانستان، کاروان خوشی را به خود دید، خیابانهایی که چندین دهه انفجار، آتش و خون را لمس کرده بودند.
مردم خوشی کردند، خندیدند و در کنار هم فرشی از سربلندی و افتخار برای بازیکنان تیم ملی فوتسال خود پهن کردند.
جهان، تصاویر بینظیری از بازیکنان فوتسال افغانستان را در کنار مردم و خانوادههایشان به تماشا نشست. برق شادمانی چشمان پدری افغانستانی در کنار فرزند قهرمانش، با خطهای عمیق روزگار روی پیشانی که خود روایتگر ناگفتههای بسیاری از زندگی مردم ماست.
اما چند گپ و نکته درباره این بازی:
۱.این شادمانی برای مردم افغانستان از آن جهت خاص بود که سالها و دهههاست مردم این سرزمین فقط رنج را در آغوش گرفتهاند. زخم خوردهاند، کشته شدهاند، گریستهاند و سروهای رعنایی را در زیر خاک دفن کردهاند.
وقتی فکر میکنی به چندین دهه جنگ، آوارگی و لایهلایه رنجهای عمیق مردم افغانستان و اینکه این نوجوانان از بستر همین محدودیتها و تنگناهای بسیار اجتماعی و اقتصادی خود را بالا کشیده و به اینجا رساندهاند و مثل جوانان و بازیکنان بسیاری از کشورها امکانات ویژهای نداشتهاند، دستت بیشتر برایشان بالا میرود و یک ستاره ویژه قهرمانی بر شانههایشان نصب میکنی.
۲. تیمهای ایران و افغانستان همواره برای مردم ما جدایی از هم نداشتهاند. نامها، زبان و لهجهها روایتگر این یگانگی است. هر دو تیم از خود ماست. این را، شور و اشتیاق ما مردم افغانستان برای برد تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات مختلف با کشورهای جهان تأیید میکند که بردشان برد ما بوده و باختشان باخت ما.
۳. در بین بازی و پایان بازی صحنههایی هیجانی رخ داد که ای کاش این طور نمیشد و دو تیم فارسیزبان، رفتاری مداراجویانه را پیش چشم جهان به تصویر میکشیدند، به خصوص که زبان فارسی گنجینه اخلاق، جوانمردی و مداراست.
بحثی هم درباره سن بازیکنان تیم فوتسال افغانستان مطرح شد که تحت تأثیر همین فضای هیجانی بود و مستنداتی برای آن ارائه نشد. این مسابقات، مسابقات محلی یک منطقه و ولایت کوچک نبود. مسابقات فوتسال آسیاست و به احتمال قوی سنجشهایی دقیق برای سن و سال واقعی افراد و عدم تقلب انجام میشود.
۴. بخش دیگری که همواره حاشیهساز بوده، واکنش گزارشگران مسابقات فوتبال و فوتسال است. در این مسابقه نیز گزارشگر فوتبال سمت افغانستان، با جملات و عباراتی ناسنجیده و هیجانی سبب آزرده شدن دل دوستان ایرانی شد.
قدرت کلام و چینش کلمات همواره میتواند وصلکننده یا مایه افتراق و شکررنجی باشد. ابزاری که در دست گزارشگران است و صرف نظر از مهارت توصیف گل زدن و گُل گُل گفتن، شایسته است بر آداب کلام هم مسلط باشند.
این نوع واکنش ناسنجیده گزارشگران البته ایرانی و افغانستانی ندارد. چه بسا گزارشگران ایرانی هم در صحبتهایشان با لحنی تحقیرآمیز درباره افغانستان اظهار نظر کردهاند؛ فارغ از اینکه متوجه باشند مهاجران افغانستانی پای برنامه نشستهاند و این صدا را مردم همزبان افغانستان هم خواهند شنید و مایه رنجششان خواهد شد.
۵. در هر صورت امیدواریم دو ملت همزبان ایران و افغانستان همواره در صلح و آرامش زندگی کنند. جوانان و نوجوانانشان همواره بدرخشند، شادمانی را در آغوش بکشند و تیمهای ورزشیشان هم بارها در مسابقات قهرمانی شرکت کنند و مهمتر از هر برد و باختی، جام اخلاق و جوانمردی را به خانه ببرند.