به گزارش خبرگزاری آنا، طبق اعلام علیرضا رئیسی معاون بهداشت وزارت بهداشت، شمار تولدها در ششماهه نخست سال جاری برای نخستین بار پس از انقلاب، به زیر یک میلیون مورد رسیده است. این خبر، فراتر از یک آمار ساده، هشداری جدی برای آینده جمعیت ایران و مولفههای قدرت ملی است و پیامدهای گستردهای دارد؛ نخست، نسبت جمعیت سالمند به جمعیت فعال شغلی افزایش مییابد و فشار بر نظام بازنشستگی و خدمات درمانی شدت میگیرد. دوم، کاهش نیروی جوان و پویاست، کاهش جایگاه خانواده و تغییر ارزشهای فرهنگی مرتبط با فرزندآوری از دیگر مضرات این روند است که آثار منفی غیر قابل انکاری را بر پیکره جامعه وارد و سبک زندگی ایرانی را دگرگون میکند.
کارشناسان دلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را برای وقوع این بحران ذکر کرده و معتقدند هزینه بالای زندگی و مسکن، نااطمینانی شغلی، افزایش سن ازدواج، تغییر نگرش به خانواده و فرزندآوری، حمایت ناکافی دولت از مادران شاغل و خانوادهها و ... از عوامل اثر گذار در بحران جمعیتی کشورمان است و اگر تدابیری برای مهار این معضل اتخاذ نشود، تبعات غیر قابل جبرانی نظیر تضعیف یکی از مولفههای اصلی قدرت ملی ایران را به دنبال دارد.
از جامعه جوان تا آستانه سالمندی
ایران طی دهههای گذشته همواره یکی از جوانترین کشورهای منطقه محسوب میشد؛ جمعیتی پویا، کارآمد و مولد که در عرصههای فرهنگی، اقتصادی و حتی دفاعی، موتور محرک پیشرفت کشور بهشمار میرفت. اما این جامعه اکنون در حال عبور از «نقطه تعادل جمعیتی» است؛ بهگونهای که نرخ باروری به کمتر از ۱.۶ فرزند برای هر زن رسیده، در حالی که حد جایگزینی جمعیت ۲.۱ است. در چنین شرایطی، پیشبینیها نشان میدهد که اگر روند کنونی ادامه یابد، طی دو دهه آینده نسبت سالمندان به جمعیت فعال شغلی بهشدت افزایش خواهد یافت؛ وضعیتی که نه تنها رشد اقتصادی را کند میکند، بلکه ساختار حمایتی کشور از نظام بازنشستگی گرفته تا بیمه سلامت را دچار چالشهای جدی میکند.
آسیبشناسی بحران جمعیت
ـ عوامل اقتصادی: هزینه بالای زندگی، اجارهخانه، تحصیلات و بهداشت، بسیاری از خانوادهها را از داشتن بیش از یک فرزند بازداشته است. امنیت شغلی پایین و ناپایداری درآمدها موجب شده تصمیم برای فرزندآوری به تصمیمی پرریسک بدل شود.
ـ عوامل فرهنگی و ارزشی: در سالهای اخیر، نگرش خانوادهها به فرزندآوری تغییر کرده است. در گذشته، فرزند بهعنوان «برکت زندگی» تلقی میشد، اما امروز بسیاری از زوجها آن را «مسئولیتی سنگین و پرهزینه» میدانند. رسانههای نو، سبک زندگی فردگرایانه و تأکید بر آزادیهای شخصی، جای نگاه جمعگرایانه به خانواده را گرفته است.
ـ عوامل اجتماعی و ساختاری: تأخیر در ازدواج، افزایش سن فرزندآوری، رشد تحصیلات عالی بدون تناسب با فرصتهای شغلی و نبود حمایتهای کافی از مادران شاغل، همگی به کاهش نرخ تولد منجر شده است. از سوی دیگر، خدمات حمایتی دولت در حوزه مسکن، مهدکودک و مرخصی زایمان هنوز به سطح اطمینانبخش نرسیده تا به طور حداقلی بتواند در نگرش خانوادهها به فرزندآوری خوشبینی ایجاد کند.
ـ سیاستگذاری: تغییرات متناوب در سیاستهای جمعیتی و نبود برنامهریزی بلندمدت از دیگر ضعفهای جدی است. طی سه دهه گذشته، سیاستهای کنترل جمعیت به سرعت جای خود را به سیاستهای افزایش زاد و ولد داد، اما این چرخش ناگهانی بدون بستر فرهنگی و اقتصادی کافی، عملاً تأثیر چندانی بر تصمیم خانوادهها نگذاشت و این مولفه پرقدرت در حد تابلوهای تبلیغاتی بزرگراهها تنزل یافت در حالی که فرهنگسازی در این امر خطیر باید به نهادهای آموزشی و فرهنگی سپرده شود.
جمعیت، مولفه قدرت ملی
در معادلات قدرت در جهان امروز، جمعیت نه فقط عددی آماری، بلکه یکی از ارکان اصلی اقتدار ملی است. کشوری با جمعیت جوان، نه تنها در عرصه تولید و نوآوری فعالتر است، بلکه در حوزههای فرهنگی و دفاعی نیز توان بیشتری برای ایستادگی و توسعه دارد. ایران سالها بهعنوان یکی از کشورهای جوان منطقه شناخته میشد و همین مزیت، بخش مهمی از توان بازدارندگی و توسعه اجتماعی آن را تشکیل میداد. اکنون اما، این مزیت راهبردی در معرض فرسایش است. کاهش جمعیت جوان به معنای کاهش نیروی کار، افت نرخ رشد اقتصادی، کاهش پویایی فرهنگی و حتی افزایش وابستگیهای خارجی در آینده خواهد بود.
چه باید کرد؟
برای مهار این روند، نگاه مقطعی و تبلیغاتی کافی نیست. نیازمند یک راهبرد ملیِ پایدار و چندلایه هستیم که از سطح شعار فراتر رود. دولت، مجلس و نهادهای فرهنگی باید در سه محور حمایت اقتصادی، اصلاح ساختارهای فرهنگی و تدوین برنامه جامع اقدام کنند:
۱. حمایت اقتصادی از خانوادهها:
تسهیلات هدفمند مسکن و وامهای کمبهره برای خانوادههای دارای فرزند.
افزایش حمایت مالی از مادران شاغل و پرداخت یارانه تولد بهصورت مستمر نه مقطعی.
بیمه ویژه فرزندآوری و پوشش کامل هزینههای درمان ناباروری.
۲. اصلاح ساختار فرهنگی و رسانهای:
بازتعریف «فرزندآوری» در گفتمان عمومی بهعنوان کنش اجتماعی مسئولانه نه بار مالی.
تقویت تصویر مثبت از خانواده و والدگری در رسانهها، سینما و آموزش و پرورش.
استفاده از ظرفیت نهادهای مذهبی و فرهنگی برای ترویج ازدواج بهنگام و تربیت فرزند.
۳. تدوین برنامه جامع جمعیتی:
ایجاد شورای عالی جمعیت با اختیار فرابخشی برای هماهنگی میان نهادهای اقتصادی، آموزشی و فرهنگی.
الزام دستگاهها به اجرای شاخصهای جمعیتی در برنامههای توسعه و بودجه سالانه.
طراحی سازوکار نظارت مستمر بر روند زاد و ولد و مهاجرت، با رویکرد علمی و دادهمحور.
با استناد به طرحهای مطالعاتی سنتی و مدرن موجود در نظام بین الملل میتوان گفت که جمعیت، ستون فقرات آینده هر ملت است و کشوری که نتواند تداوم نسل خود را تضمین کند، در برابر چالشهای آینده بیدفاع میماند. صدای زنگ خطر مرتبط با کاهش جمعیت ایران سالهاست که به صدا در آمده و در حال حاضر به مرز هشدار رسیده است از همین رو درنگ و تعلل جایز نیست و وقت آن رسیده که همه ارکان حاکمیت و جامعه؛ از خانواده گرفته تا سیاستگذار، با درک مشترکی از اهمیت این مولفه قدرت ساز، اقدامات پیشدستانه و هوشمندانهای را در دستور کار قرار دهند که آینده ایران به وابسته به تصمیمات اثر بخش امروزی است. وابسته است.
انتهای پیام/