شناسهٔ خبر: 75631860 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

در نشست «کنکاشی نو در مسئله خشونت خانگی» مطرح شد:

برخی قوانین، ابزار محروم کردن زنان از حقوق برابر با مردان/ افزایش خشونت‌های خانگی در آینده

تهران- ایرنا- در نشست علمی «کنکاشی نو در مساله خشونت خانگی در ایران»، کارشناسان با ابراز نگرانی از روند رو به افزایش خشونت علیه زنان، ریشه‌های قانونی و عرفی خشونت علیه زنان را در ایران و جهان بررسی کردند.

صاحب‌خبر -

نشست کنکاشی نو در مسئله خشونت خانگی در ایران با حضور«دکتر افسانه توسلی» عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان و خانواده دانشگاه الزهرا، «دکتر مریم رفعت جاه» عضو هیئت علمی گروه انسان شناسی دانشگاه تهران، «دکتر سیمین کاظمی» پزشک و جامعه شناس مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، «دکتر پروین علیپور» عضو هیئت علمی و مدیر بخش مطالعات زنان و توسعه موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و «دکتر فاطمه فضلی» پژوهشگر اجتماعی به همت انجمن جامعه شناسی ایران (گروه جامعه شناسی زنان و جنسیت) در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

دکتر افسانه توسلی عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان و خانواده دانشگاه الزهرا در سخنرانی خود با عنوان «زخم‌هایی پشت درهای بسته، سویه های پنهان و آشکار خشونت خانگی» گفت: خشونت خانگی سویه های آشکار و پنهان متعددی دارد و قربانیان این خشونت‌ها عمدتا زنان هستند.

وی با اشاره به ریشه تحقیقات و نظریات مربوط به خشونت خانگی که به گفته او از گزارش‌های بیمارستانی در دهه ۶۰ میلادی در اروپا شروع شد، گفت: بر اساس نظرات گالتونگ، زنان در بسیاری از موارد به علت زن بودن مورد خشونت قرار می گیرند. این مساله به مرور وارد حوزه سیاستگذاری و حکمرانی شد و دایره تعریف خشونت گسترش یافت تا جایی که سازمان ملل در تعریف جدید خود حتی تهدید به خشونت را نیز نوعی خشونت علیه زنان معرفی کرد.

دکتر توسلی افزود: تحقیقات نشان می‌دهد زنان با تحصیلات پایین تر و زنان مهاجر بیشتر مورد خشونت قرار می‌گیرند و میزان خشونت علیه زنان به نژاد و طبقه اجتماعی نیز بستگی دارد.

هر سه روز یک زن در کشور به قتل می‌رسد

وی گفت: سویه‌های آشکار خشونت، بیشتر مواردی است که به قتل زنان منجر می‌شود. گزارش های موجود نشان می‌دهد میزان زن کشی در نیمه سال ۲۰۲۴ نسبت به نیمه اول سال ۲۰۲۳ دو برابر شده است. در ایران نیز میزان زن کشی در برخی استانها مانند خوزستان و سیستان و بلوچستان بیشتر از مناطق دیگر است و عمدتا قتل‌های ناموسی هستند که در فرهنگ بومی این مناطق تا حدی نشانه شایستگی است. بررسی‌ها نشان می‌دهد میانگین سنی زنان مقتول حدود ۳۰ سال است و تقریبا هر دو یا سه روز، یک مورد قتل زن در کشور اتفاق می‌افتد.

عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان و خانواده دانشگاه الزهرا گفت: سویه‌های پنهان خشونت خانگی علیه زنان حیطه وسیعتری دارد و متاسفانه آماری از این نوع خشونت‌ها نداریم. این خشونت‌ها بسیار متنوع هستند و شامل ایجاد محدودیت‌های اقتصادی، منزوی سازی، خشونت‌های نهادی و سازمانی حاکمیتی، کنترل اجبارآور، از بین بردن استقلال و اعتماد به نقس و ... است که الزاما همراه با خشونت فیزیکی نیستند.

دکتر توسلی گفت: محروم‌سازی از درآمد، ممانعت از اشتغال، ایجاد بدهی برای تسلط طولانی مدت بر زن، تحقیر روانی، تهدید، نظارت‌های دیجیتال از جمله موارد دیگر خشونت‌های پنهان علیه زنان است. علاوه بر آن خشونت‌های نهادی مانند عدم جرم انگاری تجاوز در ازدواج، اعمال فشار بر زنان برای ازدواج با کسی که به او تجاوز کرده و نبود حمایت قانونی از زنان و اینکه بر اساس قوانین موجود سرپرستی خانواده با مرد است و اینکه زنان نابالغ و نیازمند قیم هستند، از دیگر موارد خشونت پنهان علیه زنان است.

در قرآن هم خشونت علیه زنان تقبیح شده است

وی افزود: برخی به اشتباه ریشه خشونت علیه زنان را در دین و مذهب می‌دانند، در حالی که در آیات قرآن نه تنها هیچ توجیهی برای خشونت علیه زنان نیامده بلکه تقبیح شده است. بر اساس آیات قرآن هیچ توجیهی برای قتل زنان نداریم. همچنین بر اساس آیات قرآن ازدواج زن و مرد باید بر اساس تراضی و توافق باشد و زن نیز مانند مرد در ازدواج حق و اختیار دارد و اینکه طلاق حق مرد است، هیچ مبنای قرانی ندارد.

دکتر مریم رفعت جاه عضو هیئت علمی گروه انسان شناسی دانشگاه تهران نیز در سخنرانی خود با عنوان «واکاوی ریشه‌های قانونی و فرهنگی خشونت علیه زنان» گفت: دو نوع خشونت علیه زنان داریم: یکی خشونت‌های سنگین که شامل قتل هم می شود و دوم خشونت های سبک مانند سیلی زدن که در افکار عمومی جدی گرفته نمی شود و عمدتا تنبیه تلقی می شود.

وی گفت: خشونت‌های سبک، کم و بیش در خرده فرهنگ‌ها ریشه دارند و جنبه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی یا حقوقی دارند و عمدتا در اقتدارگرایی مردانه ریشه دارند. از قدیم در بسیاری از فرهنگ‌ها این طور بود و حتی هنوز هم این فرهنگ وجود دارد که زن هر چقدر تحمل پذیرتر و وابسته‌تر باشد زن بهتری است و استقلال و قلدری بیشتر برای پسران پسندیده است.

دکتر رفعت جاه ادامه داد: به طور کلی حاکمیت مردان بر زنان یک امر جدید نیست اما در سالهای اخیر نسبت به آن حساسیت ایجاد شده است. در گذشته خشونت علیه زنان رسم زندگی بود و به نوعی عامل حفظ روابط خانوادگی محسوب می‌شد. بعد از دوران مدرن نهادهای حاکمیتی در کشورهای پیشرفته با عنوان حمایت از زنان ایجاد شدند تا خشونت علیه زنان را تعدیل کنند اما خشونت علیه زنان هیچ وقت به طور کامل قابل حذف نیست.

خشونت‌های نهادی علیه زنان

وی ادامه داد: اینکه ساختار دادگاه‌ها عمدتا مردانه است یا اینکه مردان برای حفظ غیرت و ناموس می‌توانند هر اقدامی انجام دهند، هیج کمکی به زنان نمی‌کند.

عضو هیئت علمی گروه انسان شناسی دانشگاه تهران گفت: از دوران مدرنیزاسیون به این طرف، به علت افزایش سطح تحصیلات و آموزش زنان و اشتغال و درآمدزایی زنان مشروعیت خشونت علیه زنان کمتر شده است. مبارزات فمینیستی نیز این جریان را توسعه داد و به تدریج اشکال جدید همزیستی غیر رسمی و قانونی را ایجاد کرد.

وی افزود: این جریان در ایران نیز شروع شد، البته بعد از انقلاب تغییراتی که در قوانین ایجاد شد از جمله قانون حمایت از خانواده و تاکید بر ازدواج بر اساس اصول اسلامی باعث شد حقوق و اختیارات متفاوتی برای زنان تعریف شود. تاکید بر حق طلاق برای مردان، تاکید بر سلطه و سرپرستی پدر و مرد خانواده، مساله ولایت و حضانت مرد بر فرزند، ایجاد محدودیت برخی مشاغل برای زنان بر این مساله تاثیرگذار بود، البته همزمان افزایش آگاهی و تحصیلات زنان باعث اعتماد به نفس و استقلال زنان شد.

عده‌ای از تصویب قانون مبارزه با خشونت علیه زنان می‌ترسند

دکتر سیمین کاظمی پزشک و جامعه شناس مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز در سخنرانی خود با عنوان «شخصی سیاسی است، بازاندیشی در مساله خشونت مبتنی بر جنسیت» گفت: در نگاه مدرن امروز امر شخصی، امر سیاسی است. جنبش زن، زندگی آزادی اساسا یک جنبش نفی خشونت بود و تلاش می کرد حقوق افراد از عرصه خصوصی به عرصه عمومی بیاید و پنهان نباشد.

وی گفت: بسیاری از قوانین فعلی اساسا ابزاری هستند تا زنان را از حقوق مساوی با مردان محروم کنند، این تناقض نه تنها در جوامع سنتی و غیر پیشرفته وجود دارد بلکه حتی در کشورهایی که شاهد اجرای لیبرالیسم هستند نیز دیده می شود و هنوز در بسیاری از مناطق دنیا زنان تدارکاتچی مردان تلقی می‌شوند. جنبش های زنان در بسیاری از نقاط دنیا برای این به وجود آمدند تا سلطه مستمر مردان را به چالش بکشند.

دکتر کاظمی افزود: در ایران همچنان شاهد خشونت علیه زنان هستیم و اقداماتی که برای مقابله با این نوع خشونت انجام می‌شود حتی این سخنرانی بی فایده است. همین که لایحه مبارزه با خشونت علیه زنان تصویب نمی‌شود یعنی عده‌ای می ترسند با تصویب چنین قوانینی اقتدار مردان تضعیف شود. در جوامعی مانند ایران زن خارج از خانواده اصلا قابل تصور نیست و حتی تهدید اجتماعی محسوب می‌شود.

پزشک و جامعه شناس مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: به همین علت است که مواردی مانند تجاوز یک هنرپیشه به دختر جوان تفاسیری به نفع مردان دارد. یا در جامعه شاهد حادثه قتل مرحوم منصوره قدیری جاوید، خبرنگار ایرنا هستیم.

خشونت خانگی در ایران عمدتا و به طور ساختاری جنسیتی است اما لزوما و کاملا منحصر به آن نیست

دکتر پروین علیپور عضو هیئت علمی و مدیر بخش مطالعات زنان و توسعه موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در سخنرانی خود با عنوان «آیا مسئله خشونت خانگی یک مسئله جنسیتی است؟» گفت: بر اساس اعلام یونیسف خشونت مبتنی بر جنسیت ناشی از روابط نابرابر قدرت بین مردان و زنان و تبعیض ناشی از آن علیه زنان است. البته مردان نیز خشونت در خانواده را تجربه می کنند اما سطح و میزان آن در مقایسه با خشونت‌های خانگی علیه زنان قابل مقایسه نیست. مطرح کردن خشونت علیه مردان به معنای کوچک شمردن خشونت‌های جنسی نیست، بلکه به معنای جامع دیدن پدیده خشونت‌های خانگی است.

 در تعریف‌هایی که خشونت مبتنی بر جنسیت است بلاخص تعریف یونیسف، این نوع خشونت‌ها صرفاً معطوف به زنان شده است این در حالی است که هم مردان و هم زنان ممکن است حوادث خشونت و سوءاستفاده بین فردی را تجربه کنند. با این حال، تفاوت‌های مهمی بین خشونت مردان علیه زنان و خشونت زنان علیه مردان وجود دارد؛ یعنی در میزان، شدت و تأثیر تفاوت‌هایی وجود دارد.

دکتر علیپور افزود: زنان میزان بالاتری از قربانی شدن مکرر را تجربه می‌کنند و احتمال آسیب جدی یا کشته شدن آنها نسبت به قربانیانِ مرد خشونت خانگی بسیار بیشتر است. علاوه بر این، زنان بیشتر احتمال دارد سطوح بالاتری از ترس را تجربه کنند و بیشتر در معرض رفتارهای قهری و کنترلی قرار گیرند. بر این اساس، می‌توان گفت خشونت خانگی یک مساله جنسیتی است چرا که اکثر قربانیان آن زنان هستند که توسط شوهران، هم‌خانه‌ها یا سایر اعضای خانواده مورد آزار و سوء استفاده قرار می‌گیرند. توزیع نابرابر فرصت‌ها، منابع و امکانات بین زنان و مردان در ساختارهای خانواده و جامعه که می‌توانند به خشونت خانگی علیه زنان منجر شوند و نقش‌های جنسیتی و انتظارات متفاوت جامعه از زنان و مردان که می‌توانند خشونت خانگی را تشدید کند.

خشونت علیه مردان در خانواده‌ها به‌طور شگفت‌انگیزی از دید عمومی و حتی از چشم رسانه‌ها پنهان می‌ماند

عضو هیئت علمی و مدیر بخش مطالعات زنان و توسعه موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ادامه داد: در بررسی اولیه بسیاری از پژوهش‌ها درباره خشـونت خـانگی مشـاهده شـد کـه بسیاری از آنها صرفا به سراغ زنـان آسـیب دیـده رفتـه‌انـد. واقعیت این است که خشونت علیه مردان در خانواده‌ها نه‌تنها وجود دارد بلکه به‌طور شگفت‌انگیزی از دید عمومی و حتی در بسیاری از موارد از چشم رسانه‌ها پنهان می‌ماند. خشونت خانگی نه فقط یک مسئله غیرجنسیتی، بلکه موضوعی انسانی است که هم زنان و هم مردان ممکن است در آن نقش قربانی یا مرتکب خشونت را داشته باشند. با این حال، اکثر گزارش‌هایی که در مطبوعات عمومی و مجلات علمی منتشر می‌شوند، این مسئله را اساساً به عنوان یک شکل مردانه از رفتار تهاجمی مطرح می‌کنند و در نتیجه، دیدگاهی نادرست و غیردقیق از این مشکل را برساخت می‌کنند. از این رو در نگاه آکادمیک ما نمی‌توانیم با قاطعیت بگوییم که خشونت خانگی در ایران «صرفاً» یک مسئله جنسیتی است. عدم قاطعیت به معنای کوچک شمردن نقش جنسیتی نیست بلکه به معنای جامع‌نگری در یک پدیده پیچیده اجتماعی است.

به گفته وی، برای حفظ اعتبار علمی، نمی‌توان از احتمال (هرچند اندک) نقش عوامل دیگر چشم‌پوشی کرد و نمی‌توان هر مورد خشونت خانگی را صرفاً به برچسب «جنسیت» تقلیل داد، زیرا این کار ممکن است به نادیده گرفتن مواردی منجر شود که در آن‌ها عوامل دیگری دخیل هستند. (مانند سوءاستفاده اقتصادی شدید از مرد توسط زن) پس باید گفت خشونت خانگی در ایران عمدتاً و ساختاراً جنسیتی است، اما لزوماً کاملاً منحصر به آن نیست.

افزایش تضادهای خانوادگی در آینده

دکتر فاطمه فضلی پژوهشگر اجتماعی نیز در سخنرانی خود با عنوان «جامعه پذیری جنسیتی و خشونت خانگی» گفت: در جامعه پذیری خشونت خانگی مهمترین عامل، خانواده است، اما فقط خانواده نیست بلکه مدرسه و رسانه هم در این زمینه موثر هستند.

وی افزود: برای بررسی نقش مدرسه در جامعه پذیری مطالعه‌ای انجام شد. در این مطالعه نقش سه عامل کتب درسی، فرهنگ مدرسه و فرهنگ دانش آموزی بررسی شد. بررسی و تحلیل محتوای کتاب مدیریت خانواده، سبک زندگی ویژه دختران و پسران که در مدارس آموزش داده می شود نشان داد که در این کتاب مفهوم عطوفت و لطافت برای زنان و عقلانیت، اقتدار و رهبری برای مردان ذاتی دانسته شده است و به نوعی زن را تابع مرد معرفی می‌کند. فرهنگی که در بسیاری از مدارس فعلی مورد تایید مدرسه نیز هست، اما در فرهنگ دانش آموزی که فرهنگی پنهان و غیر مکتوب است، جریانی کاملا مخالف این فرهنگ در جریان است.

دکتر فضلی گفت: مصاحبه با دانش آموزان پسر نشان داد، پسران همچنان به دنبال تثبیت هژمونی مردانه خود هستند. فرهنگ دانش آموزی پسران این نوع مردانگی را ترویج می‌دهد اما در مدارس دخترانه نوعی پارادوکس درونی سازی ارزشهای استقلال و برابری با مردان را شاهد هستیم. فرهنگی که مورد تایید مدرسه نیست، اما به سرعت در حال گسترش است.

دکتر فضلی گفت: این فرهنگ باعث می‌شود به تدریج دختران و زنان آینده از افراد منفعل به افرادی با عاملیت دخترانه تبدیل شوند و این امر در کنار تداوم هژمونی مردانه در پسران باعث نوعی تضاد و افزایش و تداوم خشونت‌های پنهان و بازتولید خشونت در آینده می‌شود.