برنا _ امید محسنی: رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در تازهترین گفتوگوی خود با شبکه العربیه کوشید تا میان کاهش تنش و تداوم مطالبهگری فنی توازن برقرار کند. او با تاکید بر ضرورت دسترسی آژانس به تاسیسات آسیبدیده گفت: «برای ما مهم است بدانیم مواد هستهای کجا نگهداری میشوند، چه مقدار از آنها وجود دارد و چه چیزی ممکن است مفقود شده باشد تا بتوانیم فرآیند بازرسی را ادامه دهیم.» این سخنان در حالی بیان شد که او پیشتر در اظهار نظری متناقض گفته بود «ایران به اندازه ده بمب هستهای اورانیوم غنیشده دارد»، اما همزمان اذعان کرد «فعالیتهای غنیسازی تقریبا بهطور کامل متوقف شده است.»
در همین میان، رسانههای غربی از «نقاط داغ» تازه در برنامه هستهای تهران سخن میگویند. گزارشهایی غیررسمی منتشر شده که ادعا میکند ایران، بهرغم توقف رسمی غنیسازی، در حال بازسازی تاسیسات و اجرای فعالیتهای جبرانی و حتی مخفی برای حفظ ظرفیت فنی است. این روایتها، همراه با اظهارات دوپهلو و گاه ضدونقیض مدیرکل آژانس، تصویری دوگانه از وضعیت کنونی میسازند؛ آرامش ظاهری در برابر اضطراب فنی و سیاسی زیر پوست مناسبات.
با این حال، حساسیت کنونی صرفا به مسائل فنی محدود نمیشود. در جریان نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، موضوع اورانیوم ۶۰ درصدی ایران به یکی از محورهای گفتوگوهای تهران و واشنگتن بدل شد. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، بعدها فاش کرد که آمریکاییها در نیویورک پیشنهاد دادهاند ایران اورانیومهای ۶۰ درصدی خود را تحویل دهد و در مقابل، اجرای مکانیسم ماشه شش ماه به تعویق بیفتد. عراقچی این پیشنهاد را «غیرقابل قبول» توصیف کرد و افزود: «هیچ انسان عاقلی چنین چیزی را نمیپذیرد.»
این اختلافات نشان میدهد که پرونده فنی ایران در آژانس مدتهاست از مرزهای فنی فراتر رفته و به بخش جداییناپذیر منازعه سیاسی تهران و غرب تبدیل شده است. همزمان با افزایش فشارها، تلاشهای تازهای برای فعالسازی مسیر گفتوگو از سوی مصر آغاز شده است. پنجشنبه گذشته، وزارت خارجه مصر با انتشار بیانیهای از تماسهای جداگانه بدر عبدالعاطی، وزیر خارجه این کشور، با سید عباس عراقچی و رافائل گروسی خبر داد. در این بیانیه تأکید شد که تماسها در چارچوب «تلاش برای حفظ امنیت و ثبات منطقه از طریق راهحلهای مسالمتآمیز» صورت گرفته است.
قاهره در ماه سپتامبر میزبان توافقی میان تهران و آژانس بود که به «توافق قاهره» شهرت یافت؛ توافقی که با فعال شدن اسنپبک از سوی ایران عملا بلاموضوع شد. با این حال، تهران هنوز به صورت محدود به برخی مفاد فنی آن پایبند است و برخلاف فضاسازی رسانهای، تعاملات خود با آژانس را بهطور کامل قطع نکرده است. این گفتوگوها در آستانه نشست شورای حکام در ماه نوامبر، نشان میدهد تهران از توقف کامل همکاری میتواند منجر به صدور قطعنامه جدید شود، پرهیز میکند. از این رو مسیر حداقلی ارتباط را برای عبور از نشست نوامبر باز نگه داشته است.
در واقع، هدف تهران نه بازگشت سریع به مذاکرات جامع، بلکه جلوگیری از صدور قطعنامه و مدیریت تنشهای فزاینده است. این سیاست، که میتوان آن را «صبر فعال» یا «مدیریت کنترلشده بحران» نامید، بازتاب تجربه تلخ گزارشهای پیشین آژانس است که به زعم ایران، زمینهساز حملات نظامی علیه تاسیسات هستهای شد. از نگاه تهران، همکاری فنی تا زمانی که ابزار فشار سیاسی باقی بماند، معنای خود را از دست میدهد.
این نگاه محتاطانه با فضای بینالمللی امروز نیز گره خورده است. ایالات متحده درگیر بحرانهای همزمان در غزه، اوکراین و رقابت با چین است؛ مجموعهای از درگیریها که تمرکز واشنگتن بر پرونده ایران را کاهش داده، اما امکان بازگشت ناگهانی آن به صدر دستورکار غرب همچنان وجود دارد. از سوی دیگر، فعالسازی کامل مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای هستهای، امکان امتیازدهی و تعامل فنی ایران در برابر گشایش سیاسی را به حداقل رسانده است.
در چنین شرایطی، تعامل میان ایران و آژانس بیش از آنکه مسیر گفتوگویی برای اعتمادسازی باشد، به میدان حساسی از مدیریت بحران بدل شده است. تهران تلاش میکند ضمن حفظ سیاست مذاکره بر اساس تعامل متقابل و رعایت مصوبات داخلی، مانع از تقلیل فعالیتهای دیپلماتیک شود. از سوی دیگر، گروسی با زبانی دوپهلو بین ضرورت همکاری فنی و هشدارهای امنیتی در نوسان است؛ رفتاری که نشانه تلاشی است برای نگه داشتن تعادل میان فشارهای غرب و نیاز به تداوم ارتباط با تهران.
به نظر میرسد پرونده ایران و آژانس تا اطلاع ثانوی در وضعیت تعادل شکننده و مدیریت حساب شده از سوی تهران باقی خواهد ماند؛ نه در مسیر گشایش و نه در آستانه تقابل مستقیم. آینده این معادله بیش از هر چیز به حوادثی بستگی دارد که خارج از مرزهای ایران رقم میخورند؛ از نتایج درگیریهای غزه تا مسیر جنگ اوکراین و تنش میان واشنگتن و پکن. هر یک از این بحرانها میتواند کفه ترازو را در وین تغییر دهد.
انتهای پیام/