به گزارش خبرنگار اقتصادی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ اقتصاد ایران این روزها با سه چالش بزرگ روبهرو است: کمبود شدید منابع برای سرمایهگذاری مولد، رکود فراگیر در بخش تولید و ضعف مفرط در ایجاد شغل پایدار. در این میان، یک ظرفیت عظیم اما فراموششده در دل جامعه نهفته که میتواند همه معادلات را دگرگون کند: بیش از ۱۴۸ میلیارد دلار ارز فیزیکی که مردم به عنوان سپر حفظ ارزش دارایی، در خانهها یا صندوقهای امانات بانکی نگه میدارند. این حجم عظیم پول، نه تنها هیچ نقشی در چرخه خلق ثروت ندارد، بلکه مانند یک بمب ساعتی عمل میکند؛ تقاضای غیرواقعی در بازار ارز ایجاد میکند، نرخها را بیثبات میسازد و فشار تورمی مداومی بر سفره مردم وارد میآورد.
اما آیا این ارزهای راکد صرفاً یک تهدید هستند؟ پاسخ منفی است. اگر تنها نیمی از این منابع – معادل حدود ۷۰ میلیارد دلار – از انجماد خارج شود و به سمت پروژههای زیرساختی، صنایع دانشبنیان، بنگاههای کوچک و متوسط یا صادرات غیرنفتی هدایت گردد، میتواند هزاران کارخانه نیمهتعطیل را زنده کند، شبکه حملونقل و انرژی را با شتابی بیسابقه گسترش دهد، میلیونها فرصت شغلی مستقیم و غیرمستقیم خلق نماید و در نهایت، وابستگی به سرمایه خارجی را به حداقل برساند. این حجم سرمایه، معادل چندین دهه بودجه عمرانی کشور است و تنها نیازمند یک سازوکار هوشمند برای فعالسازی.
کوروش پرویزیان، رئیس پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی، در گفتوگویی از برنامهریزی برای راهاندازی ابزارهای مالی نوین خبر داده است.
او میگوید: «صندوقهای ارزی با درآمد ثابت و صندوقهای قابل معامله (ETF) در بورس کالا در حال نهاییسازی هستند تا با ریسک پایین، سودآوری بالاتر از سپردههای بانکی و ضمانت نقدشوندگی، مردم را ترغیب به خروج ارز از خانهها کنند.» این صندوقها مانند پلی عمل میکنند که اعتماد عمومی را به تأمین مالی پروژههای بزرگ متصل مینماید.
تحلیل کارشناسان اقتصادی نشان میدهد که موفقیت این طرح به سه ستون اصلی وابسته است. نخست، طراحی نهادی ابزارها با همکاری بانک مرکزی، سازمان بورس و اوراق بهادار و ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز. مردم باید اطمینان کامل داشته باشند که سرمایهشان امن، شفاف و سودآور است. دوم، ایجاد زیرساختهای نظارتی پیشرفته؛ سامانههایی که عملکرد صندوقها، تخصیص دقیق منابع و بازدهی لحظهای را به صورت عمومی گزارش دهند. سوم، هدایت هدفمند سرمایهها به بخشهای واقعی اقتصاد از طریق مشوقهای مالیاتی، ضمانتهای اعتباری و تسهیلات ترجیحی برای صنایع اولویتدار.
پرویزیان تأکید میکند که این ابزارها فراتر از جذب ارز، تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری مردم را نیز به دنبال دارند. او توضیح میدهد: «ارز خانگی نه تنها ارزش را حفظ نمیکند، بلکه با ایجاد تقاضای کاذب، خودش را هم بیارزش میسازد. اما در صندوقهای ارزی، سرمایه همسو با تورم رشد میکند و همزمان، منابع بانکی لازم برای بنگاههای کوچک و متوسط تأمین میشود.» این رویکرد، اقتصاد را به سمت شفافیت بیشتر، مدیریت بهتر ریسک و کاهش سفتهبازی سوق میدهد.
تصور کنید اگر این ۱۴۸ میلیارد دلار فعال شود، چه تحولی رخ میدهد. واحدهای تولیدی که به دلیل کمبود نقدینگی تعطیل شدهاند، دوباره راه میافتند. پروژههای نیمهکاره ریلی، جادهای و انرژی با سرمایه داخلی تکمیل میشوند. استارتآپهای فناوری از منابع پایدار بهرهمند میگردند و صادرات غیرنفتی جهش میکند. این سناریو، برخلاف جذب سرمایه خارجی که با ریسکهای سیاسی و تحریم همراه است، کاملاً داخلی، قابل کنترل و عاری از وابستگی است.
با این حال، چالش اصلی اعتمادسازی است. سالها تجربه نگهداری ارز در خانه، ریشه در بیثباتی سیاستها و عدم اطمینان به نظام مالی دارد. بانک مرکزی باید از نقش سنتی خود فراتر رود و به یک تسهیلگر حرفهای تبدیل شود. اوراق سلف ارزی، صندوقهای درآمد ثابت با پشتوانه طلا یا ارز و ETFهای ترکیبی میتوانند اولین گامها باشند. این ابزارها باید با نرخ سود رقابتی، پوشش کامل ریسک نوسان ارز و امکان برداشت سریع طراحی شوند تا مردم به جای انباشت فیزیکی، به خلق ارزش جمعی ترغیب شوند.
در شرایط فعلی، نقدینگی غیرمولد مانند طلا و ارز خانگی، در ظاهر ثروت به نظر میرسد اما در عمل، یک نیروی مخرب است. این داراییها نه تنها از تولید دور هستند، بلکه با تحریک بازارهای موازی، تورم را تشدید میکنند. اما اگر همین منابع از طریق صندوقهای ارزی تجمیع شوند، میتوانند به بزرگترین منبع تأمین مالی داخلی تبدیل گردند و چرخه معیوب رکود را بشکنند.
کارشناسان اقتصادی معتقدند که این تحول، نقطه عطفی در تاریخ تأمین مالی ایران خواهد بود. برخلاف دهههای گذشته که رشد اقتصادی وابسته به نفت یا استقراض خارجی بود، این بار موتور محرک از دل جامعه برمیخیزد. راهاندازی صندوقهای ارزی نه تنها یک ابزار مالی، بلکه یک اصلاح ساختاری است که اقتصاد را از حالت انفعالی به پویایی هدایت میکند.
در نهایت، ۱۴۸ میلیارد دلار ارز راکد، فرصتی استثنایی برای بازآرایی کامل ساختار اقتصادی کشور است. اگر بانک مرکزی با تعهد شفاف، نظارت مؤثر و حمایت سیاستگذارانه پیش رود، این سرمایه پنهان میتواند به نماد اعتماد عمومی به نظام مالی تبدیل شود. مردم به جای نگه داشتن اسکناس در گاوصندوق، در رشد کشور سهیم خواهند شد و دولت نیز با کاهش فشار تورمی، فضایی پایدار برای توسعه ایجاد میکند. خبرنگار راه دانا مراحل طراحی و اجرای این ابزارهای تحولآفرین را لحظه به لحظه رصد خواهد کرد تا ببینیم آیا ایران بالاخره از انجماد ارزی به انفجار تولیدی میرسد یا خیر.
∎