خبرگزاری تسنیم ـ عباس نورزائی، فعال سیاسی و اجتماعی|سیستان و بلوچستان، در حالی سالهاست میزبان انبوهی از اسناد و طرحهای موسوم به «برنامه جامع توسعه» است که واقعیت میدانی استان همچنان با شاخصهای توسعهیافتگی فاصلهای معنادار دارد.
هرچند عنوانهایی جذاب و اصطلاحاتی مدرن چون «پروگرام توسعه» در این اسناد تکرار میشود، اما بخش عمدهای از چالشهای اساسی استان، از مشارکتندادن مردم و نخبگان در تصمیمسازی تا نبود نهاد راهبر واحد و ضعف اراده اجرایی، همچنان بدون پاسخ باقی مانده است. این در حالی است که توسعه نه با انباشت کاغذ و سند، بلکه با مشارکت واقعی مردم، سازوکار اجرایی کارآمد و ضمانت اجرای مشخص شکل میگیرد.
با بررسی جزئیات برنامههای ادعا شده، بهخوبی میتوان دریافت که فاصلهای عمیق میان «نوشتن برنامه» و «اجرای توسعه» وجود دارد. نخبگان محلی در جایگاه شنونده و تزئینکننده جلسات باقی ماندهاند، مردم در فرآیند تصمیمسازی غایب هستند، ساختار هدایت توسعه مکران هنوز متولد نشده و اولویت حیاتی استان یعنی بحران آب، در حاشیه پروژههای عمرانی و اداری گم شده است.
این یادداشت تلاشی است برای واکاوی دقیق کاستیهای این برنامه ادعایی و نشان دادن اینکه توسعه واقعی، نیازمند تغییر نگاه، ساختار و اراده است؛ نه صرفاً افزودن واژهای جدید مانند «پروگرام» بر جلد اسناد رسمی.
1. نخبگان محلی و غیبت مردم در فرآیند برنامهریزی
گرچه در این سند ذکر شده است که به تصویب شورای معتمدین استان رسیده، اما باید گفت: در تمام اسناد توسعهای استان، نخبگان محلی و معتمدین بیشتر در جایگاه «محفلآرایان» و شنوندگان یکسویه برنامههای دولت ظاهر شدهاند تا مشارکتکنندگان مؤثر در تصمیمسازی. فرآیند تدوین برنامهها عملاً مردم را با وزن واقعیشان وارد میدان نکرده است. نخبگان مردمی نیز فاقد ساختار نظاممند برای انسجام اندیشه، تبیین مسائل و انتقال دیدگاههای خود هستند.
انتخاب افراد برای مشورت، غالباً بر پایه همسویی ظاهری و نه چالش فکری شکل گرفته است؛ حال آنکه در فرآیند واقعی برنامهریزی، گفتوگو و تضارب آرا شرط اساسی است تا مسائل از مسیر نقد و سنجش عبور کرده و پالوده شوند.
بر اساس قانون، شوراهای اسلامی در سطوح مختلف باید نقش تعیینکننده در تصمیمسازیها داشته باشند؛ اما در عمل، شوراها نسبت به دولت در حکم «فرزند زنبابا» تلقی شدهاند. دولت و دستگاههای اجرایی تاکنون هیچ ممارستی برای دخیلکردن آنان در تدوین برنامهها نداشتهاند.
2. پرسش بنیادین: سازمان توسعه مکران کجاست؟
با وجود دلایل متعدد برای تمرکز ملی بر توسعه سواحل مکران، هنوز ساختار اجرایی و هدایتکننده آن شفاف نیست. دستگاهها بهصورت جزیرهای عمل میکنند و هماهنگی لازم میان استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان وجود ندارد.
بهرغم گذشت سه دهه از طرح ایجاد «سازمان توسعه مکران»، این نهاد هنوز از مرحله لایحه فراتر نرفته است. حدود اختیارات استانداران نیز در این قلمرو نامشخص مانده است.
سئوال کلیدی این است که اگر مدیریت توسعه به نیروهای دولتی یا نظامی سپرده شود، آیا تصمیمات در مسیر توسعه قرار میگیرند یا در حاشیه ملاحظات امنیتی و اداری متوقف خواهند شد؟ بدون تعیین «نهاد راهبر» توسعه مکران، هرگونه طرح جامع در عمل به مجموعهای از پروژههای پراکنده و کماثر بدل میشود.
3. واژه «پروگرام» و واقعیت برنامهریزی
استفاده از واژهی پرزرقوبرق «پروگرام» در عنوان طرح جامع، تغییری در واقعیت نمیدهد. چکیده این طرحها همان تکرار اسناد متعددی است که طی دهههای گذشته تدوین شدهاند، بیآنکه گرهی از مشکلات واقعی استان بگشایند.
مسئله سیستان و بلوچستان «فقدان برنامه» نیست، بلکه نبود اراده قاطع برای اجرای برنامهها است. مگر برنامه سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی که تاکنون از صدور آن بیش از دو دهه میگذرد اجرا شده است؟ تا زمانی که ضمانت اجرایی، پیگیری مستمر و پاسخگویی نهادی وجود نداشته باشد، هر برنامهای صرفاً به سندی تشریفاتی تبدیل خواهد شد.
4. ضرورت بودجه جهشی برای استان
رهایی از چرخه توسعه نیافتگی تنها با بودجهای جهشی و فوقالعاده ممکن است. تجربه استانهای برخوردار نشان داده است که توسعه متوازن بدون مداخله بودجهای ویژه حاصل نمیشود.
دولت باید با تعریف «بسته جهش توسعه» برای استان، منابع مالی مشخص، زمانبندی دقیق، و نهاد ناظر مستقل برای تخصیص و اجرای آن تعیین کند تا طرحها از سطح وعده فراتر روند.
5. آب، نه راه؛ اولویت نخست استان
در حالی که برخی دستگاهها توسعهی راه را اولویت میدانند، واقعیت استان نشان میدهد که آب، حیاتیترین چالش است. حتی در گزارش شورای مشورتی معتمدین استان نیز آب در صدر اولویتها آمده است، اما در عمل سهمی متناسب از اعتبارات به آن اختصاص نیافته است.
موضوعاتی چون:
- استفاده از آبهای دشت بندان برای احیای دشت سیستان
- انتقال آب دریای عمان به شهرهای مرکزی و شمالی استان
- استفاده از منابع حرمک و لار برای تأمین آب زاهدان
- آبرسانی پایدار به روستاها
- بارورسازی ابرها
- مهار تبخیر
- تقویت آبخوانداری و آبخیزداری
باید در قالب یک «پروگرام ویژه آب» با پشتوانه مالی تضمینشده دنبال شود.
6. فرهنگ زیربنای مغفول توسعه
در برنامههای توسعه، فرهنگ به حاشیه رانده شده است. در حالیکه فرهنگ و تمدن غنی مردم سیستان و بلوچستان، خود ظرفیتساز و هویتبخش توسعه است.
علاوه بر آموزش رسمی، باید به توسعه فرهنگسراها، تجهیز واحدهای بنیاد ایرانشناسی در زاهدان، ایرانشهر و زابل، حمایت از هنر و ادبیات بومی، تولید فیلمها و سریالهای فاخر و تقویت نقش صداوسیمای محلی توجه شود.
فرهنگ، صرفاً زینتبخش توسعه نیست؛ بلکه موتور پویایی اجتماعی و شرط پایداری توسعه اقتصادی و سیاسی است.
7. جای خالی توسعه روستایی
در بسیاری از اسناد موسوم به «پروگرام»، توسعه روستایی یا به حاشیه رفته یا صرفاً در سطح شعار باقی مانده است. حال آنکه ریشه فقر، مهاجرت و حاشیهنشینی شهری در ضعف ساختاری روستاهاست.
اجرای طرحهای هادی، بهبود راههای روستایی، توسعه صنایع فرآوری کشاورزی، ترویج آبیاری نوین و ایجاد جادههای دسترسی به مزارع باید بهصورت یک بسته جامع و با محوریت مردم محلی طراحی شود.
8. غفلت از ظرفیتهای کشاورزی
سیستان و بلوچستان در تولید خرما و سطح نخیلات جزو برترین استانهای کشور است، اما این مزیت در برنامههای توسعه مورد بیاعتنایی قرار گرفته است. بهموازات گسترش باغات میوههای گرمسیری، باید به بهسازی نخیلات موجود، اصلاح ارقام و ایجاد صنایع فرآوری خرما توجه شود.
ارقام تجاری همچون «مجول، پیارم و ربی» باید جایگزین نخیلات کمبازده شوند و با آموزش و حمایت مالی از کشاورزان، بهرهوری افزایش یابد.
9. ظرفیت داممحور استان
وجود 14 کشتارگاه صنعتی، حدود 34 واحد بستهبندی گوشت، زیرساختهای قرنطینه و دامداری و همجواری با شبهقاره هند که 18 درصد گاو جهان را در خود جای داده، نشان میدهد سیستان و بلوچستان میتواند هاب تولید و صادرات گوشت کشور باشد.
با برنامهریزی صحیح، منع واردات گوشت، رفع موانع واردات دام زنده، دستیابی به تولید سالانه 60 هزار تن گوشت تازه نه تنها ممکن، بلکه اقتصادی و اشتغالزا است.
10. عمران شهری در شهرهای کمبرخوردار
اکثر شهرهای استان فقط نامی از شهر را یدک میکشند؛ از دیدگاه علمی، روستاشهر هستند و تاکنون نتوانسته و نخواهند توانست خودگردان باشند و بهدلیل نبود صنایع و درآمد پایدار، حتی در تأمین هزینههای جاری خود درماندهاند.
توسعه زیرساختهای شهری، ایجاد فضاهای سبز، ساماندهی بافتهای فرسوده و حمایت از شهرداریها باید در قالب طرحی ویژه دنبال شود تا کیفیت زندگی شهری در این استان ارتقاء یابد.
جمعبندی
«برنامهی جامع توسعه استان سیستان و بلوچستان» در وضع کنونی بیش از آنکه نقشه راه باشد، بازتابی از تکرار گفتارهای رسمی است.
توسعه واقعی در گرو سه عامل است:
1. مشارکت مردم و نخبگان محلی در همه مراحل برنامهریزی و نظارت
2. ایجاد نهاد راهبر واحد و پاسخگو برای سواحل مکران و مناطق پیرامونی
3. اختصاص بودجه جهشی و اجرای گامبهگام با اراده سیاسی قاطع
بدون این سه مؤلفه، هر برنامه یا به عبارتی«پروگرام» دیگری، تنها برگی افزوده بر انبوه اسناد بیسرانجام توسعه در سیستان و بلوچستان خواهد بود.
انتهای پیام/