به گزارش خبرگزاری آنا، سودان، این سرزمین گسترده میان صحرای سوزان آفریقا و دره حاصلخیز نیل، همواره بیش از یک کشور بوده است؛ میدان برخورد تاریخ، مذهب و منافع، جایی که هر نسل ردپای خود را بر خاکش گذاشته است. هزاران سال پیش، پادشاهی کوش، یکی از نخستین تمدنهای سیاهپوست، بر فراز اهرام نوبه فرمان راند و حتی روزگاری مصر را فتح کرد. دره نیل جنوبی، همواره محل تلاقی فرهنگها و تمدنها بوده است؛ مکانی که آفریقا و سامیها با هم گره خوردند و آیندهای پرتنش را رقم زدند.
با ورود اسلام در قرن هفتم میلادی، شمال سودان به دنیای عرب و اسلامی پیوست؛ اما جنوب، با قبایل مسیحی و بومی خود، راه جداگانهای در پیش گرفت. این شکاف دیرپای تاریخی میان شمال عرب و جنوب آفریقایی، قرنها بعد، بذر جنگهای خونین و کشمکشهای بیپایان شد.
در قرن نوزدهم، سودان صحنه رقابت امپراتوریهای خارجی شد؛ ابتدا مصر محمدعلی پاشا، سپس استعمار مشترک انگلیس و مصر. استعمارگران شمال را آباد کردند و جنوب را عقب نگه داشتند تا توازن قومی و دینی به سود شمال حفظ شود. با استقلال در سال ۱۹۵۶، امید به وحدت و رفاه در خارطوم جوان دمید؛ اما خیلی زود واقعیت، به جنگ و کودتا بدل شد.
نخستین جنگ داخلی از همان آغاز استقلال شعله کشید: جنوبیها که از تبعیض رنج میبردند، سلاح برداشتند. جنگی که از ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۲ ادامه یافت و با توافق آدیسآبابا آتشبس شد. دههها بعد، در دوران حکومت جعفر نمیری، اجرای قوانین شریعت در سراسر کشور، خشم جنوب را شعلهور کرد و دومین جنگ داخلی از ۱۹۸۳ آغاز شد و بیش از دو میلیون نفر قربانی گرفت. این جنگ در نهایت با توافق صلح ۲۰۰۵ پایان یافت و سرانجام در ۲۰۱۱، جنوب سودان رسماً جدا شد و کشوری مستقل شد.
اما جدایی جنوب، صلح را به ارمغان نیاورد؛ بلکه میدان جنگ را جابهجا کرد و خلأ قدرت و منابع، سودان شمالی را به ورطه بحران اقتصادی و سیاسی کشاند. عمرالبشیر، نظامی اسلامگرا، قدرت را قبضه کرد و سه دهه با ترکیبی از اسلام سیاسی، سرکوب و نظامیگری، کشور را اداره کرد. دوران او با درگیری در دارفور و ظهور شبهنظامیان عرب معروف به «جنجوید» شناخته میشود؛ همانهایی که بعدها زیر نظر محمد حمدان دقلو، «حمیدتی»، سازماندهی شدند و به «نیروهای واکنش سریع» یا RSF تبدیل شدند.
سودان امروز، حاصل قرنها تاریخ، جنگ، استعمار و رقابت قدرت است؛ کشوری که تاریخش هرگز آرام ننشسته و هرگز اجازه نداده صلح و ثباتی ساده در خاکش ریشه بدواند.
از سقوط بشیر تا نبرد بر سر خارطوم
در سال ۲۰۱۹، پس از ماهها اعتراض مردمی، عمرالبشیر سرنگون شد. مردم در خیابانها فریاد میزدند «آزادی، صلح، عدالت». اما آنچه در پی آمد، نه دموکراسی، که خلأ قدرت بود. ارتش به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان اداره کشور را بهدست گرفت و نیروهای واکنش سریع RSF به فرماندهی حمیدتی قدرت موازی در میدان شد. در ظاهر، هر دو نیرویی واحد بودند برای انتقال قدرت به دولت غیرنظامی، اما در واقع هر کدام برنامه خود را داشتند.
در آوریل ۲۰۲۳، شعله اختلافات میان این دو نیرو به جنگی تمامعیار بدل شد. RSF با استفاده از چابکی و تجربه جنگهای دارفور، در خارطوم پیشروی کرد و بخشهای مهمی از شهر را به تصرف خود درآورد. ارتش نیز با پشتیبانی هوایی پاسخ داد. ظرف چند ماه، پایتخت به ویرانهای بدل شد و میلیونها نفر آواره شدند. حالا بیش از ۱۲ میلیون نفر خانههایشان را ترک کردهاند؛ رقمی که بزرگترین بحران انسانی سالهای اخیر در آفریقا به شمار میآید.
دارفور، نامی که از دو دهه پیش مترادف با نسلکشی است، بار دیگر به تیتر نخست رسانههای جهان برگشته. شهر فاشر، آخرین سنگر ارتش سودان در شمال دارفور، ماههاست زیر محاصره نیروهای واکنش سریع (RSF) قرار دارد. گزارشهای میدانی از الجزیره، بیبیسی، شبکه پزشکان سودان و دانشگاه ییل نشان میدهد که RSF از تاکتیک «محاصره و قحطی» استفاده کرده؛ راههای ورود غذا و دارو را بسته و هزاران غیرنظامی را در شهر گیر انداخته است.
تصاویر ماهوارهای و شهادت ساکنان نشان میدهد که پس از تصرف محلههای جنوبی، نیروهای RSF دست به کشتار جمعی و تجاوز گسترده زدهاند. در اردوگاه «ابوشوک» و محله «الجنینه»، جنازهها در خیابانها رها شدهاند. پزشکان بدون مرز گزارش دادهاند که بیمارستانها پر از قربانیان گلوله و سوختگی هستند، در حالی که سوخت برای ژنراتورهای بیمارستان تمام شده.
الان وضعیت بهگونهای است که حتی سازمان ملل هم دسترسی ندارد. برنامه جهانی غذا میگوید: «اگر الفاشر سقوط کند، بیش از دو میلیون نفر در خطر مرگ تدریجی از گرسنگی قرار میگیرند.» آنچه امروز در دارفور میگذرد، بازسازی فاجعه سال ۲۰۰۳ است؛ فقط اینبار بدون حضور خبرنگاران غربی.
امارات و طلا – پول جنگ از کجا میآید؟
یکی از کلیدهای فهم جنگ سودان، طلاست. دارفور و کردفان از غنیترین مناطق طلادار قاره آفریقا هستند. طبق گزارش گروه کارشناسان سازمان ملل، بخش بزرگی از طلای استخراجشده بهصورت غیرقانونی از مسیر چاد و لیبی به امارات منتقل میشود. شرکتهایی در دبی، بدون بررسی منشأ استخراج، این طلاها را خریداری میکنند.
تحلیلگران میگویند امارات از سال ۲۰۱۷ به بعد، از RSF حمایت لجستیکی و مالی کرده تا بتواند از این مسیر، هم به منابع طلا دست یابد و هم نفوذ خود را در دریای سرخ و شاخ آفریقا گسترش دهد. گزارشهای والاستریت ژورنال و رویترز تأیید میکنند که پروازهای باری از ابوظبی به پایگاههای RSF در غرب سودان تردد داشتهاند. در مقابل، دولت رسمی سودان که از پورتسودان اداره میشود، روابط نزدیکی با مصر دارد؛ و این یعنی جنگ داخلی سودان، به رقابت ابوظبی و قاهره نیز تبدیل شده است.
قطر و دیپلماسی دوگانه
قطر، برخلاف امارات، مسیر خود را از زاویه دیپلماسی و میانجیگری تعریف کرده. از دهه ۲۰۱۰، دوحه نقش فعالی در مذاکرات صلح دارفور داشت و میزبان توافق ۲۰۱۱ بود. اما پس از تغییر قدرت در خارطوم، نقش قطر کمرنگ شد. با آغاز جنگ ۲۰۲۳، قطر تلاش کرد میانجیگری جدیدی میان ارتش و RSF راه بیندازد، اما بیاعتمادی طرفین و نفوذ سنگین امارات، عملاً این تلاش را ناکام گذاشت.
بااینحال، منابع عربی میگویند دوحه همچنان از برخی جناحهای اسلامگرای نزدیک به ارتش حمایت رسانهای میکند و از نفوذ خود در اتحادیه آفریقا و سازمان همکاری اسلامی برای حفظ نفوذش در خارطوم بهره میگیرد. در واقع قطر نمیخواهد سودان را یکسره به حوزه نفوذ امارات واگذار کند؛ زیرا این کشور مسیر مهمی میان خلیج فارس و آفریقاست.
اسرائیل و سایه جنگ سرد جدید
حضور اسرائیل در بحران سودان کمتر علنی است، اما بسیار حساس. از زمان آغاز روند عادیسازی روابط در ۲۰۲۰، اسرائیل تلاش کرد از طریق ژنرال البرهان، به خارطوم نزدیک شود. در فوریه ۲۰۲۳، درست دو ماه پیش از آغاز جنگ، هیأتی از وزارت خارجه اسرائیل به خارطوم سفر کرد و درباره امضای توافق صلح گفتوگو نمود. اما با شعلهور شدن جنگ، این روند متوقف شد.
اسرائیل از نگاه امنیتی به سودان مینگرد: کشوری با موقعیت راهبردی در دریای سرخ و مسیر قاچاق اسلحه به نوار غزه. منابع امنیتی غربی میگویند تلآویو از سقوط کامل ارتش سودان میترسد، زیرا RSF روابط پنهانی با شبکههای قاچاق سلاح لیبیایی دارد. برخی تحلیلگران معتقدند اسرائیل از طریق میانجیهای آفریقایی تلاش میکند میان ارتش و RSF توازن برقرار کند تا هیچکدام بهتنهایی بر کشور مسلط نشوند.
تحلیل ژئوپلیتیکی – چرا سودان اینقدر مهم است؟
سودان در مرکز نقشهای ایستاده که سه جهان را به هم میرساند: عربی، آفریقایی و دریای سرخ.
سودان از شمال با مصر، از شرق با دریای سرخ، از غرب با چاد و از جنوب با سودان جنوبی مرز دارد. این موقعیت باعث شده هر قدرت منطقهای، سودان را بخشی از امنیت خود بداند. مصر از فروپاشی کامل سودان میترسد، چون این فروپاشی یعنی سیل آوارگان و تهدید مسیر نیل.
امارات و عربستان، بهدلیل سرمایهگذاری در بنادر دریای سرخ، نمیخواهند درگیری به سواحل کشیده شود. قطر، ترکیه و حتی روسیه نیز بهدنبال جای پایی در پورتسودان هستند.
روسیه سالهاست برای ایجاد پایگاه دریایی در پورتسودان با دولت خارطوم مذاکره کرده و در مقابل، وعده تسلیحات و حمایت سیاسی داده است. اگر این پایگاه ایجاد شود، توازن دریایی در منطقه کاملاً تغییر خواهد کرد و مسکو مستقیماً در معادلات دریای سرخ وارد میشود.
توازن قدرت داخلی – ارتش در مقابل RSF
جنگ سودان تنها یک نزاع منطقهای نیست؛ رقابت اصلی میان ارتش سودان و نیروهای واکنش سریع (RSF) جریان دارد. ارتش، که بیشتر نیروهای آموزشدیده و سازمانیافته را در اختیار دارد، سعی میکند قدرت خود را حفظ کند و دولت انتقالی را در خارطوم تثبیت کند. در مقابل، RSF که زیر نظر محمد حمدان دقلو (حمیدتی) فعالیت میکند، از تاکتیکهای نامتقارن، شبکههای طلا و حمایت امارات بهره میبرد تا به مناطق کلیدی سودان تسلط پیدا کند.
تحلیلگران نظامی میگویند این دوگانگی، روند تصمیمگیری در خارطوم را فلج کرده است. هر اقدامی که ارتش انجام میدهد، RSF با سرعت و انعطاف واکنش نشان میدهد و بالعکس. این وضعیت نه تنها به توقف مذاکرات صلح منجر شده بلکه باعث افزایش قربانیان غیرنظامی و مهاجرت گسترده شده است.
بحران انسانی و موج آوارگان
سودان، که پیش از جنگ ۲۰۲۳ هم با فقر و مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکرد، اکنون با بحران انسانی عمیقی روبهرو است. بر اساس گزارش سازمان ملل، بیش از ۸ میلیون نفر نیاز فوری به کمک غذایی دارند و دستکم ۳ میلیون نفر آواره داخلی هستند. مناطق غربی، شامل دارفور، کردفان و نیل آبی، بیشترین فشار را تحمل میکنند.
شبکههای بهداشت جهانی هشدار میدهند که شیوع بیماریهای واگیردار مانند وبا و مالاریا در اردوگاههای آوارگان بهشدت افزایش یافته است. دسترسی محدود به آب سالم، دارو و امکانات بهداشتی باعث شده موج جدیدی از مرگ و میر آغاز شود. برنامه جهانی غذا اعلام کرده است که در صورت ادامه جنگ، خطر قحطی گسترده در شش ماه آینده وجود دارد.
مسیر دیپلماسی و راهکارهای صلح
با وجود پیچیدگیهای بحران، هنوز امیدهایی برای حل مسالمتآمیز وجود دارد. اتحادیه آفریقا، سازمان ملل و برخی کشورهای منطقهای مانند قطر و مصر، تلاش میکنند کانالهای مذاکره را باز نگه دارند. یک منبع آگاه در خارطوم گفته است که ارتش و RSF، اگرچه مستقیماً حاضر به مذاکره نیستند، اما از طریق میانجیها، گفتوگوهایی غیررسمی دارند.
کارشناسان معتقدند کلید صلح، ایجاد یک توازن قدرت داخلی و تضمین منافع اقتصادی همه طرفها است. به عبارت دیگر، بدون تضمین ورود کمکهای مالی و سرمایهگذاریهای خارجی به مناطق بحرانی، هیچ توافقی پایدار نخواهد بود.
سودان، میدان رقابت قدرتهای بزرگ
به گزارش آنا، سودان امروز به نماد جنگ پنهان قدرتهای منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است. این کشور، با منابع طبیعی غنی و موقعیت راهبردی، به محلی تبدیل شده که سه جریان اصلی را همزمان به خود جذب کرده است:
۱. رقابت داخلی: ارتش در مقابل RSF، تسلط نظامی در خارطوم و مناطق کلیدی.
۲. رقابت منطقهای: امارات، قطر، مصر و ترکیه، هرکدام با اهداف اقتصادی و امنیتی خاص.
۳. رقابت بینالمللی: روسیه و اسرائیل، بهعنوان بازیگران خارج از منطقه، با منافع استراتژیک در دریای سرخ و مسیرهای تجارت اسلحه.
در این شرایط، بحران انسانی نه یک حادثه جانبی، بلکه محصول مستقیم سیاستهای قدرت و منابع مالی است. هیچ کشور یا سازمانی نمیتواند تنها با ابزارهای انسانی بحران را کنترل کند؛ صلح مستلزم توافقات امنیتی و اقتصادی چندجانبه است.
   
  تجربه سودان نشان میدهد که بحرانهای پیچیده آفریقای شمال شرقی و شاخ آفریقا، هیچگاه نمیتوانند بهصورت ساده و یکجانبه حل شوند. تاریخچه طولانی جنگهای داخلی، مداخلات خارجی، رقابت بر منابع و ضعف نهادهای حکومتی، باعث شده هر نزاع محلی به بحران انسانی و منطقهای تبدیل شود.
اگر جامعه جهانی و کشورهای منطقهای واقعبینانه عمل نکنند، جنگ سودان میتواند به الگویی برای سودانیزه شدن بحرانها در دیگر نقاط آفریقا تبدیل شود؛ جایی که منابع طبیعی و موقعیت استراتژیک، به جای رفاه مردم، منجر به خونریزی و فقر گسترده میشود.
تحلیلگران حقوق بشر تأکید میکنند که تنها راه جلوگیری از فاجعه، توقف فوری عملیات نظامی، تضمین امنیت غیرنظامیان و ایجاد مسیرهای پایدار برای کمکهای انسانی است. این مسیر نه تنها به سود مردم سودان است، بلکه امنیت منطقه و حتی مسیرهای بینالمللی را نیز تضمین میکند.
انتهای پیام/