به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، محمدمهدی سیدناصری حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان در یادداشتی بدین شرح توضیح داد:
کتاب، نه فقط وسیلهای برای آموزش، بلکه پلی میان جهان درونی کودک و واقعیتهای گوناگون زندگی انسانی است. کودکی که کتاب میخواند، جهان را از زاویههای متفاوت میبیند، تفاوتها را میپذیرد و درک عمیقتری از انسانیت به دست میآورد. از این رو، حق کودکان به خواندن کتابهای متنوع و فراگیر، یکی از ارکان بنیادین تحقق عدالت فرهنگی و تربیتی در جامعه است.
در عصر تنوع فرهنگی، زبانی، قومی و جنسیتی، ناشران کودک بیش از هر نهاد دیگری وظیفه دارند تصویر جامع، واقعی و انسانی از جهان پیرامون را در آثار خود بازتاب دهند. انتشار کتابهای محدود به یک طبقه، زبان، یا الگوی ظاهری از کودک، به معنای محروم کردن دیگر کودکان از حق دیده شدن و درک شدن است.
در حقیقت، ناشر امروز نه فقط تولیدکنندهی کتاب، بلکه کنشگر فرهنگی و پاسدار حق کودکان برای دیده شدن در ادبیات است. حق خواندن، صرفاً به معنای توانایی رمزگشایی از واژهها نیست، بلکه حقی فرهنگی و اجتماعی است که با حق رشد فکری، حق آموزش و حق مشارکت فرهنگی پیوند دارد.
مطابق با مفاد کنوانسیون حقوق کودک، دولتها و نهادهای فرهنگی موظفاند زمینهی دسترسی کودکان به منابع متنوع فرهنگی را فراهم کنند. در این میان، ناشران بهعنوان بازوی اجرایی این حق، نقش تعیینکنندهای دارند.
اگر کتابهای منتشرشده، بازتابدهندهی واقعیت زندگی همهی کودکان نباشند، بخشی از جامعهی کودک عملاً از حق فرهنگی خود محروم میماند. بنابراین، مسئولیت ناشران تنها در چاپ کتابهای سرگرمکننده یا آموزشی خلاصه نمیشود، بلکه در تضمین حضور همهی صداها، چهرهها و تجربهها در جهان کتاب کودک معنا پیدا میکند.
کودکان، خود را در آیینه کتابها میشناسند. اگر این آیینه تنها چهرهی گروهی محدود از کودکان را بازتاب دهد، کودکان دیگر احساس حذف یا بیاهمیتی خواهند کرد. ناشران باید بکوشند تا در محتوای آثار خود:
۱. شخصیتهایی با پیشینهها و تواناییهای گوناگون خلق شوند؛ از کودکان روستایی تا شهری، از اقوام مختلف تا زبانها و فرهنگهای بومی.
۲. موضوعات متنوع و واقعگرایانه مطرح گردد؛ از دوستی و محیطزیست تا مهاجرت، خانوادههای متفاوت، و چالشهای کودکان با نیازهای ویژه.
۳. کلیشههای جنسیتی، طبقاتی و قومی در انتخاب داستانها، تصاویر و گفتوگوها زدوده شود.
چنین تنوعی نه تنها موجب رشد همدلی و درک متقابل میان کودکان میشود، بلکه بنیانی برای جامعهای فراگیر، عادلانه و انسانمحور در آینده فراهم میکند. یکی از جلوههای مهم عدالت فرهنگی، فراهم آوردن کتابهای فراگیر برای همهی کودکان، بهویژه آنان است که دارای نیازهای ویژهاند. کودکان نابینا، ناشنوا یا دارای ناتوانیهای حرکتی نیز همانقدر حق خواندن دارند که دیگران. اما تحقق این حق نیازمند نوآوری در طراحی و قالبهای نشر است. در این زمینه، اقداماتی چون:
۱. تولید کتابهای بریل برای نابینایان،
۲. انتشار کتابهای صوتی استاندارد و گویا،
۳. طراحی کتابهای لمسی و چندحسی برای کودکان دارای محدودیتهای حرکتی،
۴. و بهکارگیری تصاویر ساده و نمادهای گرافیکی برای کودکان دارای اختلالات یادگیری
از مصادیق روشن نشر فراگیر است.
ناشرانی که به فراگیری و تنوع میاندیشند، در واقع در مسیر تحقق عدالت اجتماعی گام برمیدارند؛ زیرا به کودکانی که در نظام فرهنگی نادیده گرفته شدهاند، حق حضور و بیان میدهند.
اگرچه تولید کتابهای فراگیر هزینهبرتر و زمانبرتر از کتابهای معمولی است، اما نباید فراموش کرد که رسالت ناشر تنها اقتصادی نیست. ناشر کودک، بهویژه در سطح ملی، باید از معیارهای اخلاق نشر پیروی کند؛ یعنی نگاه خود را از فروش به اثرگذاری فرهنگی تغییر دهد. چالشهای عمده در مسیر تحقق نشر فراگیر عبارتند از:
۱. کمبود آگاهی عمومی نسبت به اهمیت تنوع در ادبیات کودک؛
۲. محدود بودن حمایت مالی و یارانهای از ناشران فعال در حوزه کتابهای خاص (بریل، صوتی و چندزبانه)؛
۳. نبود نظام جامع نظارت کیفی بر محتوای فرهنگی کتابهای کودک؛
۴. و گاهی، مقاومت سنتی در برابر طرح موضوعاتی، چون تفاوت، تنوع یا ناتوانی.
با این حال، تجربه کشورهای پیشرو نشان میدهد که سرمایهگذاری در ادبیات فراگیر کودک، نه هزینه بلکه سرمایهگذاری فرهنگی بلندمدت برای جامعهای برابرتر است.
برای تحقق کامل حق کودکان به خواندن کتابهای متنوع و فراگیر، همکاری میان نهادهای فرهنگی ضروری است.
-وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند با اعطای حمایتهای ویژه، نشر کتابهای فراگیر را تشویق کند.
-کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید در پروژههای تولید و ترجمهی کتابهای چندفرمی و چندحسی پیشگام شود.
-کتابخانههای عمومی میتوانند نسخههای بریل، گویا و چندزبانه را در دسترس قرار دهند.
انجمنهای تخصصی نشر و نویسندگان کودک باید برای ترویج اصول فراگیری و تنوع در محتوا، کارگاهها و دستورالعملهای حرفهای تدوین کنند. ناشران در این میان، نقش محور اتصال دارند: آنان میتوانند میان نویسنده، تصویرگر، روانشناس کودک و متخصصان آموزش ویژه، همکاری میانرشتهای ایجاد کنند تا نتیجه، کتابی باشد که هر کودک، صرفنظر از تفاوتهای جسمی یا فرهنگی، بتواند در آن سهمی از خود بیابد.
ادبیات کودک، آیینه فرهنگ جامعه است. اگر این آیینه تنها بخشی از واقعیت را نشان دهد، فرهنگ نیز ناقص بازتاب خواهد یافت. نشر متنوع و فراگیر، نه صرفاً انتخابی اخلاقی، بلکه وظیفهای فرهنگی، اجتماعی و حقوقی است.
کودکان حق دارند خود و دیگران را در کتابها ببینند، تفاوتها را بشناسند و درک کنند که هیچ تفاوتی نباید مانع از لذت خواندن شود. ناشرانی که به این رسالت باور دارند، نه فقط تولیدکنندگان کتاب، بلکه معماران آیندهی فرهنگی کشورند.
در جهانی که صداهای کودکان بیش از همیشه نیازمند شنیده شدن است، کتاب میتواند زبان عدالت، صلح و پذیرش باشد. به همین دلیل، حمایت از نشر فراگیر کودک، حمایت از حق بر برابری، آموزش و کرامت انسانی است؛ حقی که در صفحات کتاب، معنا مییابد و در جان جامعه، ماندگار میشود.
انتهای پیام/