حتی در همان پایان دراماتیک دوره نخست نیز مشخص بود ترامپ به این سادگیها از طعم خاص قدرت، آن هم در هژمونی جهانی نظیر «آمریکا» دست نخواهد کشید و اگر چه بخشهایی از نظام حکمرانی در ایالات متحده (چه عیان و چه نهان) تلاش زیادی برای جلوگیری از بازگشت این نمونه نادر به صحنه سیاست آمریکایی داشتند؛ اما بالاخره او راهش را پیدا کرد و با ارائه تعهدات و تضمینهای لازم به سرمایهگذارانی مانند «آیپک»، اعتبار کافی برای خرید منصب ریاست جمهوری را کسب کرد و در ژانویه ۲۰۲۵ به کاخ سفید بازگشت.
تا این جای کار، همه چیز حکایت از یک روتین کاری در سیاست آمریکا بهویژه در ۶دهه اخیر دارد. آنجا که نتایج انتخابات نه الزاماً از همان سازوکار پر اشکال رأیگیری پستی و آرای الکترال و... که پوستهای از دموکراسی را یدک میکشد، بلکه در هزارتوی لابیهای قدرت و سرمایه رقم میخورد. اما به نظر میرسد تحولات اجتماعی سریع و فزاینده در ایالات متحده، تغییرات بافت فرهنگی، اجتماعی و جمعیتی، این بار فضای سیاسی داخلی آمریکا را خیلی زودتر به مقابله با منتخب «آیپک» و «لاکهید مارتین» و «ایکس» و «متا»... میفرستد. امری که نه الزاماً یک چرخش مثبت گفتمانی یا تجدید نظر در اصول دموکراسی آمریکایی، که یک جنگ تمامعیار میان ساختارهای تکثیر یافته قدرت و سرمایه است.
مصوبه کنگره علیه ترامپ
در تازهترین شواهد مؤید این ادعا، کنگره آمریکا با تصویب یک لایحه، اختیارات ترامپ برای حمله در خاورمیانه را محدود کرد. این اعمال محدودیت که باز هم طیف وسیعی از اختیارات را برای رئیسجمهور باقی میگذارد، شاید گام اول از یک فرایند زمانبر باشد که هدف نهایی آن، کاهش سرعت و توانایی ترامپ برای ایجاد تغییر در نتایج انتخابات پیشرو با استفاده از نمایشهای ماجراجویانه و مورد علاقه او است.
امری که چند روز بعد، با رأی سنا درخصوص تعرفههای گمرکی تکمیل شد. آنجا که سنا با رأی ۵۰ در برابر ۴۶، به لغو اختیار دونالد ترامپ برای اعمال تعرفههای گمرکی رأی داد و نقطه جالب داستان، پیوستن چندین سناتور جمهوریخواه به دموکراتها برای آنچه «متوقفکردن ترامپ» خواندهاند، بود. امری که پیشتر و در کنگره هم اتفاق افتاده بود.
تحلیلگران معتقدند کنترل ترامپ بر حزب متبوع خود (حزب جمهوریخواه) در حال فروپاشی است. اتفاقی که در پایان دوره نخست ریاست جمهوری او هم اتفاق افتاد و حتی به اعلام برائت برخی چهرههای سرشناس از مواضع و عملکرد او در قبال شکست در انتخابات و اشغال ساختمان کنگره منجر شده بود.
درواقع اینگونه بهنظر میرسد که ترامپ با نحوه عملکرد خود بهویژه در مسائل داخلی ایالات متحده، در حال تکمیل یک اتحاد نانوشته میان دموکراتها و جمهوریخواهانی است که اصل موجودیت رژیم سیاسی و یکپارچگی سرزمینی فدرال را از جانب او در خطر میبینند.
رشد فزاینده گرایشهای راستافراطی، نژادپرستی، دوقطبیهای تشدید شده مذهبی و آیینی، موضوع تاریخی قانون مالکیت و حمل سلاح، واگرایی سیاسی در ایالاتهای کلیدی نظیر کالیفرنیا، سرکوبهای خشن اعتراضات و موضوع مهاجران؛ تنها بخشی از گسلهایی است که با عملکرد ترامپ در همین یک سال گذشته، بهشدت تحریک شده و احتمالاً «عقلای» این «جمع جنایتپیشه» را به این جمعبندی رسانده که «ترمزش را بکشند».
ترامپ همراهی میکند؟
اگر چه احتمالاً هر تلاشی برای متوقف کردن ترامپ با واکنشهای سخت او روبهرو میشود، اما انتظار میرود در سالهای باقیمانده از دولت دوم او، در بخشهایی بهویژه استمرار تجاوزات نظامی، مداخلات امنیتی و سیاسی، همچنان آزادی عمل را از او و تیمش سلب نکرده و به عبارتی اجازه دهند کارهای کثیفی را به نمایندگی از کل سیستم امپراتوری آمریکا انجام دهد؛ مثلاً در ونزوئلا و کلمبیا یا عراق، سودان، فلسطین و افغانستان!
ترامپ برای انتخابات ۲۰۲۸ و دوره سوم ریاست جمهوری! برنامه دارد و این ایدهای نیست که حتی در حزب جمهوریخواه هم طرفدار چندانی داشته باشد و از این رو، باید منتظر ظهور یک شخصیت ضدترامپ به همین زودی در ایالات متحده باشیم؛ الزاماً دموکرات؛ ترجیحاً رنگینپوست! مهاجر، چپ اقتصادی و راست فرهنگی (پذیرا و متکثر) و چه گزینهای بهتر از زهران ممدانی!
شخصیتی که «تاکر کارلسن» رفیق سابق گرمابه و گلستان ترامپ و مغضوب کنونی او در توضیح دلیل اقبال عمومی به او میگوید: «ممدانی تنها کسی در مناظره شهرداری نیویورک بود که گفت میخواهد تمرکزش روی شهر نیویورک باشد. بقیه نامزدها گفتند «اسرائیل». کارلسون ادامه میدهد: «آمریکا کارش با اسرائیل تمام شده».
سناریو مقابل چیست؟ «چپها خطرناکاند!». فاکسنیوز، رسانه حامی ترامپ گزارش داده چندین مقام ارشد دولت، ازجمله استیون میلر، مارکو روبیو و کریستی نوم، خانههای شخصی خود را ترک کرده و به پایگاههای نظامی منتقل شدهاند، زیرا خشونتهای جناح چپ بهشدت افزایش یافته است. در این گزارش ادعا شده این روند پیش از ترور «چارلی کرک» آغاز شده بود، زمانی که فعالان چپگرا بهطور فزایندهای تهدیدهایی علیه مقامات دولت ترامپ مطرح میکردند.
یک ترور موفق یا حتی ناکام، ممانعت از حضور ترامپ در انتخابات آتی، یک شوک بزرگ اقتصادی ناشی از نفت ۱۵۰ دلاری به دلیل جنگ در جنوب غرب آسیا و شاید یک جرقه برای آتش افتادن به خرمنی که ایالات متحده با قرنها اشغال و تجاوز و جنگ و کشتار انباشته، کافی به نظر میرسد و از این رو است که باید منتظر بود و دید؛ از کنگره تا سنا، ترمز ترامپ کشیده خواهد شد؟