به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اقدام یکی از روزنامهها در انتشار تصویر نمادین یک زن محجبه برای گزارش یک پرونده با اتهام تجاوز قطعاً اقدامی رذیلانه و موهن است. این که مدیرمسئول این روزنامه یک آخوندِ مکشفه (کشف لباس کرده) است که با «ریاست اداره سیاسی ایدئولوژیک ژاندارمری» از نردبان سمتها در جمهوری اسلامی بالا رفته و خود و خانوادهاش غرق مواهب و نعمات شده، قبح این کار را تشدید میکند.
اما در واکنش به این اقدام ضداخلاقی و ضدحجاب نباید از ادبیاتی استفاده کنیم که قربانی تجاوز را سرزنش کند. این که قربانی چه پوشش یا سبک زندگی داشته بههیچعنوان توجیهکنندهی اقدام شنیع متجاوز نمیشود. هتک حرمت و تهمت به زنان شاغل در آن روزنامه به این بهانه هم خطای فاحش است.
توجیه مضحک سردبیر روزنامه در دفاع از انتشار این تصویر عذر بدتر از گناه و آشکارکنندهی آن ذهنیتی است که منجر به انتشار این تصویر شده. میگوید زن قربانی در این پرونده شاکی و مظلوم است و لذا استفاده از تصویر نمادین زن محجبه برای او اشکالی ندارد! فغان از ذهنهای استعمارزده!
در نگاه استعماری، زن محجبه اساساً قربانی است؛ اسیر در چارچوبِ محدودیتهای خانواده، فاقد عاملیت و تحت سلطهٔ سنت مردسالار. شرط آزادی و رهایی زن هم کشف حجاب است! بخشی از تبلیغات آمریکا در حمله به افغانستان با این بهانه بود که میخواهیم زنان را آزاد کنیم!در واقع تحریف تصویر زنِ باحجاب در گفتمانهای سکولار و لیبرال و بازنمایی آن بهمثابهٔ سوژهٔ مقهور و قربانیِ منفعل و ناتوان که اسیر فرهنگ و سنت جامعهٔ خود و نیازمند نجات توسط نیروهای بیرونی است، زمینه و مقدمهٔ تجاوز استعماری و اشغال سرزمین مادری است.
سالها در بخشی از ادبیات و سینمای ما تصویر زن باحجاب بهعنوان زنی ناآگاه و سرکوب شده و تسلیم به تصویر کشیده شد و اینگونه «دیگریسازی» شد. این که سردبیر روزنامه با افتخار از این که برای زنِ قربانی از تصویر زنی محجبه استفاده کرده سخن میگوید ناشی از همین نگرش است.
فمینیستهای پسااستعماری نشان دادهاند که این دوگانهسازی جعلی است. چه بسیار زنان بیحجاب که اسیر ظلم و تبعیض و تعرض در ساختارهای مردسالار سکولار هستند و چه بسیار زنان باحجاب که از مراتب عالی آزادی و استقلال و عاملیت برخوردارند.
تقلیلدادن زنان باحجاب به زنان قربانی بخشی از پروژهٔ تبلیغاتی استعماری برای سرکوب و تحقیر زنان مسلمان، حذف هرگونه مقاومت در برابر سلطهٔ سیاسی و نظامی غرب، و تسهیل عملیات یکدستسازی فرهنگی استعمار است. این که روزنامهٔ آخوند مکشفه همنوا با این رویکرد عمل کند تأسفآور است.
اگر متهمکردن زنان به بیعفتی صرفاً به دلیل نوع پوشش آنها، بیانگر نگاهی کلیشهای و غیراخلاقی است، استفاده از تصویر زن محجبه برای بازنمایی زنی قربانی هم دقیقاً نگاهی کلیشهای و غیراخلاقی است. این دستهٔ دوم هم برخلاف ادعاهای روشنفکرانه، عمیقاً کلیشهای و استعماری میاندیشند.