به گزارش خبرگزاری ایمنا، عناصر نادر خاکی، که شامل ۱۷ عنصر شیمیایی هستند، طی یک دهه اخیر به یکی از منابع ژئوپلیتیکی در جنگ تجاری میان غرب و چین بدل شدهاند، نقش ویژه این عناصر در صنایع فناورانه، نظامی و انرژیهای نو سبب شده که سلطه چین بر بازار جهانی آنها، تهدیدی استراتژیک برای ایالات متحده و متحدانش قلمداد شود؛ این عناصر در ساخت طیف وسیعی از محصولات کلیدی چون آهنرباهای دائمی قدرتمند، خودروهای برقی، توربینهای بادی، ابزارهای پزشکی پیشرفته، و تجهیزات دفاعی همچون جنگندهها، سامانههای هدایتپذیر و رادارها کاربرد حیاتی دارند، حدود هیچ جایگزین کارآمدی برای بسیاری از این کاربردها وجود ندارد و این موضوع وابستگی غرب به تأمین پایدار و ارزان این عناصر را افزایش داده است، برای نمونه آهنرباهای مبتنی بر عناصر نادر خاکی مثل نئودیمیوم، تربیوم و دیسپروزیوم در صنایع دفاعی و فناوریهای سبز ضروریاند.
چین بیش از دوسوم تولید عناصر نادر خاکی و بالغ بر ۹۰ درصد فرآوری آنها را در اختیار دارد، فرایند جداسازی و پالایش این عناصر بسیار آلاینده و پرهزینه است و چین طی سالها سرمایهگذاری، زیرساختهای استخراج و پالایش خود را متمرکز و تقویت کرده، تا جایی که حتی معادن خارج از چین برای فرآوری محصولات خود به این کشور وابستهاند، آمار رسمی نشان میدهد که تا سال ۲۰۲۲ حدود ۷۵ تا ۸۰ درصد واردات عناصر نادر خاکی آمریکا از چین تأمین شده است، دولت چین برای حفظ انحصار و تقویت سلطه خود، شش شرکت دولتی را متولی زنجیره تأمین و پالایش این عناصر کرده است. نکته قابل توجه، وابستگی مستقیم یا غیرمستقیم کشورهای اروپایی، ژاپن و کره به زنجیره تولید چینی است، حتی کشورهایی همچون فرانسه و استونی که عناصر فرآوریشده صادر میکنند، بیشتر از مواد اولیه چینی بهره میبرند، همچنین آمریکا تنها یک معدن فعال عناصر نادر دارد که محصولات آن نیز برای فرآوری به چین ارسال میشود.
واکنشهای بینالمللی و آسیبپذیری غرب
ایالات متحده و اتحادیه اروپا با توجه به تهدیدات ناشی از انحصار چین، تلاشهایی برای متنوعسازی تأمینکنندگان عناصر نادر و توسعه فناوریهای پالایش داخلی آغاز کردهاند، کشف ذخایر جدید در نروژ و برزیل یا سرمایهگذاری ژاپن در کشورهای آسیای جنوب شرقی از جمله واکنشها به این بحران است، با این حال، کارشناسان معتقدند که حتی با منابع جدید، وابستگی زیرساختی غرب به فرآوری چینی همچنان پا برجاست و ایجاد استقلال واقعی سالها زمان میبرد.
از منظر استراتژیک، ابزاری که اکنون در اختیار پکن قرار گرفته، فراتر از یک منبع درآمدی است؛ بلکه به یک سلاح ژئوپلیتیک تبدیل شده که چین میتواند بنا بر مقتضیات، از آن برای حفظ منافع ملی یا اعمال فشار استفاده کند. اما این سیاست، در صورت موفقیت غرب در توسعه زنجیره مستقل، میتواند موجب از دست رفتن بازارهای جهانی و تحمیل هزینههای سنگین زیستمحیطی و توسعهای بر اقتصاد چین شود. از طرفی خطر قاچاق و تجارت غیرقانونی عناصر نادر نیز به معضل تازهای برای سیاستگذاران چینی بدل شده است، عناصر نادر خاکی ابزار استراتژیک و اهرم فشار بیبدیل چین در رقابت ژئوپلیتیکی قرن بیست و یکم هستند، تا زمانی که کشورهای غربی، به خصوص آمریکا، نتوانند زنجیره تأمین و فناوری پالایش مستقل از چین را ایجاد کنند، تغییرات ژئوپلتیک در این عرصه به مزیت بزرگ چین تبدیل خواهد شد، آینده این رقابت متأثر از کشف منابع تازه، پیشرفت فناوریهای پالایش دوستدار محیط زیست و انعطافپذیری بازارهای جهانی خواهد بود.