خاستگاه و پیدایش فرقه ضاله مکتب
فرقه مکتب یکی از فرقههای اهل حق میباشد. در تاریخ پیدایش اهل حق اختلاف نظر زیادی وجود دارد که برخی پیدایش این فرقه را در قرن اول دانستهاند که شخصی به نام نصیر در این قرن قائل به الوهیّت حضرت «علیه السلام» شد و فرقه اهل حق را به وجود آورد. برخی دیگر آن را مربوط به قرن دوم میدانند و مؤسس آن را بهلول ماهی معرفی میکنند و برخی تاریخ پیدایش آن را به قرن سوم و توسط شاه فضل ولی و عدهای هم اوائل قرن هشتم توسط شیخ اسحاق و ... میدانند، هر چند باید گفت: با توجه به مسئله غلو در زمان ائمه اطهار «علیهم السلام» و این کار که ارکان این فرقه زیادهروی در مقام حضرت «علیه السلام» است، بنابراین نظریه قرن اول به واقعیت نزدیکتر است و دیگران هر کدام با ادعاها و مقامهای معنوی قائل شدن برای خودشان این فرقه را تبلیغ کردهاند. و عدهای میگویند: چون ترجمه فارسی «نصیر» که از نصر است کمک و یاری میشود، برای همین به اهل حق ایران، یاری، یارستان و یارسان گفته میشود. ۱
این فرقهها امروزه در ایران در استانهای کرمانشاه، لرستان، آذربایجان شرقی، حوالی تهران، مازندران، زنجان، همدان و کشورهای عراق در مناطق کردنشین، ترکیه، آلبانی به نام بکتاشی، سوریه به نامهای علویین، نصیریه، علی اللهی، و در افغانستان قسمت شمالی با رهبری سید منصور نادری زندگی میکنند. ۲
وقتی نور علی الهی دید کتابهای این فرقه با عقاید شیعه سازگاری ندارد، فرقه مکتب را پایهگذاری کرد و خود را اصلاحطلب دانست و ادعا کرد کتابهای نوشته شده این فرقهها به علت بیسوادی نویسندگان اهل حق و ... تحریف شده است و از اینجا سخنان نعمتالله یعنی پدرش را توجیه کرد تا در ظاهر خود را شیعه و عارف قلمداد کند و از این طریق به ترویج اهل حق بپردازد. ۳
نور علی الهی، مؤسس فرقه مکتب در سال ۱۲۷۴ هـ ش در روستای جیحونآباد کرمانشاه به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۳ هـ ش در تهران مُرد و در هشتگرد کرج مدفون گردید، وی علاوه بر رهبری فرقه اهل حق با نام فرقه مکتب، ۲۸ سال در کرمانشاه، مازندران، تهران، قم، و ... قاضی رسمی حکومت پهلوی بوده است. او کتابهایی مانند برهان الحق، معرفت الروح و ... نوشته و اهل حق را مسلمان به تمام معنا دانسته است، به طوری حرف میزد که کمتر کسی به او شک کند و خودش هم میگفت: طوری حرف میزنم که نه مردم عادی و نه عرفا نمیتوانند ردّ کنند.۴ وی در این کتابها گفته به تمام آنچه اسلام میگوید اعتقاد داشته و قبول داریم و شیعه دوازده امامی هستیم، امّا پس از مرگ او، دکتر بهرام الهی فرزند نور علی، گفتارهای پراکنده او را جمع کرده و در دو جلد به نام آثار الحق به چاپ رسانیده که در لابهلای سخنانش بوی کفر و الحاد استشمام میشود.
نمونههایی از اعتقادات و احکام و آداب نور علی الهی:
تناسخ: نور علی الهی هر چند میگوید تناسخ باطل است ولی در کتاب آثار الحق او میبینیم گفته است روح من سید بوده و در هندوستان میزیسته، بعد از مردن آن سید، روحم به بدن پادشاه برگشته، بار دیگر به بدن سردار و باری به بدن درویش وارد شد و چند بار هم شهید شده است. ۵
معراج: آنها که معتقد به تناسخند میگویند روح انسانهای مرده به روح انسانهای زنده وارد میشود ولی نور علی گفته روح موجودات کرات دیگر نیز به بدن انسان وارد میشوند و این را من در معراجی که به کرات دیگر داشتم دیدم. ولی چون آنها خیلی از ما در کمالات جلوترند وقتی رو به انحطاط میگذارند روحشان به بدن انسان خاکی وارد میشود. ۶
مقام امیر المؤمنین «علیه السلام»: اهل حق آن حضرت را ذات خدا دانسته و گاهی او را کرامالکاتبین که حساب مردم را مینویسد و در روز قیامت حساب میکند دانسته و میگویند: جسم آن حضرت ذات خداست و ذات «علیه السلام» هم بعدها در رهبران فرقه اهل حق وارد شده است لذا یک خدا داریم نه اینکه رهبران فرقه هم خدا باشند. ۷
عصمت انبیاء: نور علی میگوید همه غیر از خدا ضعیف هستند و من مخالف این مطلب هستم که میگویند انبیاء معصومند و مرتکب گناه نمیشوند. ۸
فروع دین: آنها فروع دین را قبول ندارند، بلکه میگویند اگر یک سیب نذر دهی بهتر از هزار رکعت نماز است، و ما مغز قرآن هستیم و قرآن پوست ماست. یعنی ما بهتر از دیگران قرآن را میفهمیم برای همین در برخی مناطق به شیعیان راستین نمازی و به فرقه اهل حق نیازی میگویند. ۹
تکثرگرایی: در نظر نور علی الهی همه ادیان اعم از الهی و غیر الهی و حتی بتپرستی و ... اگر از روی اعتقاد باشند اهل نجات هستند و به جهنم نخواهند رفت. ۱۰
قرآن و ناقص شدن آن: در اعتقاد نور علی الهی قرآن کریم بیشتر از این بود و آن مقدار که راجع به مولا حضرت «علیه السلام» بود بر اثر دشمنی با آن حضرت، حذف گردیده است هر چند در بقیه هیچ اشکالی وجود ندارد. ۱۱
روزه: این فرقه در سال سه روز روزه میگیرند و برخی از رهبرانشان از جمله نور علی چنین استدلال میکنند که ماه سه روز است نه سی روز، و این را بقیه مسلمانان نفهمیدهاند. ۱۲
سبیل گذاشتن: در نظر اینها حضرت «علیه السلام» هیچ وقت سبیل خود را نتراشید و بر پیروان هم جایز نیست بتراشند، ولی نور علی الهی بنیانگذار فرقه مکتب میگوید: برای اینکه مورد آزار دیگران قرار نگیریم، کوتاه کردن سبیل اشکال ندارد. ۱۳
جمع خانه یا جمخانه: این فرقه به جای عبادتهای روزانه، هفتگی یک روز در یک جا جمع میشوند و با نواختن تنبور و آداب دیگر به عبادت میپردازند. ۱۴
البته باورهای انحرافی این فرقه بیش از اینهاست که به خاطر طولانی نشدن مطلب حذف گردیده است و باید در نتیجه یادآور شد که نه تنها فرقه مکتب، بلکه تمامی فرقههای اهل حق، دینی است التقاطی، زیرا اعتقاد اینها ترکیبی است از عقاید زرتشتی، مسیحی، یهودی، مهرپرستی، تصوف، اسلام و فرقههای عالی و ... زیرا هفت تن اهل حق مانند هفت امشا سپندان زرتشتی است، کیفیت تولد رهبران این فرقه ادعا میکنند مانند حضرت عیسی و بیپدر است، روزه اینها مانند یهودیت میباشد، و اینکه میگویند حضرت «علیه السلام» بعد از شهادت به خورشید پیوسته، شبیه آیین مهرپرستی است و تناسخ برگرفته از آیین هندو میباشد و پیرو مریدی از تصوف اتخاذ گردیده است.
نور علی مؤسس فرقه مکتب، خود را مسلمان بلکه شیعه ناب دانسته و در حالی که هیچکدام از باورهایش با شیعه نمیسازد و برخی دیگر فرقه اهل حق را مستقل از ادیان میدانند و میگویند هر کس بگوید ما مسلمانیم کافر شده است. ۱۵
بنابراین فرقههای اهل حق و به خصوص فرقه مکتب، دین نیست بلکه محملی است برای رسیدن به خواستههای مادی اعم از مالی، جنسی، و سیاسی که برای رهبران این گروه جز موسیقی و کارهای هنری و ... چیز دیگری مطرح نیست.
پینوشت:
۱. صفیزادة بورکهای، صدیق، مشاهیر اهل حق، ص ۲، کتابخانة طهوری، ۱۳۶۰ هـ. ش.
     و مدرسی چهاردهی، نورالدین، خاکسپار و اهل حق، ص ۱۷۷، تهران، اشراقی، بیتا.
     و ایلیا پالویچ، پطروشفسکی، اسلام در ادیان، ترجمة: کریم کشاورز، ص ۳۵۵، تهران، پیام، ۱۳۵۴ هـ .ش.
     و سایت تبیان به نقل از شاهنامة حقیقت، ص ۲۳۹، کلام شیخ امیر، بند ۹۶، ص ۵۰، مجموعة آئین و اندرز ورمزیاری، ص ۷.
۲. قبادی، اسماعیل، تحقیقی پیرامون فرقة اهل حق، مجلة تخصص کلام اسلامی، سال ۴، ش ۱۴، ص ۸۴، ۱۳۷۴ هـ .ش.
۳. الهی، نور علی، حاشیه بر شاهنامة حقیقت پدرش، ص ۵۰۵، بیجا، بینا، ۱۳۴۶ هـ .ش.
     و سایت خبری، فرهنگی سیاسی، yarsan، به مناسبت ترور سیّد خلیل عالی نژاد تنبورزن و از اهل حق.
۴. الهی، بهرام، آثار الحق، ج۱، ص ۷۰۶، گفتار ۲۰۷۳، تهران، جیحون، چهارم، ۱۳۷۳ هـ ش.
۵. همان، ج۲، ص ۱۲۸.
۶. الهی، بهرام، آثار الحق، ج۲، تهران، جیحون، چهارم، ۱۳۷۳ هـ ش.
۷. همان، ج۱، ص ۲۸۵، ص ۴۳۷، ص ۴۴۲، ص ۵۱۳، ص ۵۳۶.
۸. الهی، بهرام، آثار الحق، ج۱، ص ۱۴۹، ص ۲۷۱، تهران، جیحون، چهارم، ۱۳۷۳ هـ ش.
۹. سایت اینترنتی تبیان، فرقة اهل حق، به نقل از: مجموعة رسائل و اشعار اهل حق، نوشتة ایوانف، ص ۱۰۹.
۱۰. همان، ص ۲۰، ص ۱۳۴، ص ۱۷۴، ص ۱۸۰، ص ۱۹۹، ص ۲۰۵، ص ۴۳۹.
۱۱. الهی، بهرام، آثار الحق، ج۱، ص ۳۹۴، ص ۴۲۷، ص ۴۶۱، تهران، جیحون، چهارم، ۱۳۷۳ هـ ش.
۱۲. همان، ص ۵۱۰، گفتارهای ۱۶۴۹، ۱۶۷۲، ۱۷۱۱، ۱۷۱۵، ۱۷۰۸.
۱۳. همان، ص ۴۴۲، گفتارهای ۱۴۳۲، ۱۴۴۶، ۱۶۷۷ تا ۱۶۸۰.
۱۴. همان، ص ۵۰۰، گفتار ۱۵۹۲ تا ۱۶۰۳، و سایت yarsan، گفتگو با ارسلان کاوه نوازندة و از اهل حق.
۱۵. سایت تبیان، به نقل از کتاب بیا الحق، نویسنده قادر طهماسبی، ص ۱۱۱.
منبع: مرکز مطالعات پاسخگویی به شبهات اندیشه قم
خاستگاه و پیدایش فرقه ضاله مکتب
فرقه مکتب یکی از فرقههای اهل حق میباشد. در تاریخ پیدایش اهل حق اختلاف نظر زیادی وجود دارد که برخی پیدایش این فرقه را در قرن اول دانستهاند که شخصی به نام نصیر در این قرن قائل به الوهیّت حضرت «علیه السلام» شد و فرقه اهل حق را به وجود آورد. برخی دیگر آن را مربوط به قرن دوم میدانند و مؤسس آن را بهلول ماهی معرفی میکنند و برخی تاریخ پیدایش آن را به قرن سوم و توسط شاه فضل ولی و عدهای هم اوائل قرن هشتم توسط شیخ اسحاق و ... میدانند، هر چند باید گفت: با توجه به مسئله غلو در زمان ائمه اطهار «علیهم السلام» و این کار که ارکان این فرقه زیادهروی در مقام حضرت «علیه السلام» است، بنابراین نظریه قرن اول به واقعیت نزدیکتر است و دیگران هر کدام با ادعاها و مقامهای معنوی قائل شدن برای خودشان این فرقه را تبلیغ کردهاند. و عدهای میگویند: چون ترجمه فارسی «نصیر» که از نصر است کمک و یاری میشود، برای همین به اهل حق ایران، یاری، یارستان و یارسان گفته میشود. ۱
این فرقهها امروزه در ایران در استانهای کرمانشاه، لرستان، آذربایجان شرقی، حوالی تهران، مازندران، زنجان، همدان و کشورهای عراق در مناطق کردنشین، ترکیه، آلبانی به نام بکتاشی، سوریه به نامهای علویین، نصیریه، علی اللهی، و در افغانستان قسمت شمالی با رهبری سید منصور نادری زندگی میکنند. ۲
وقتی نور علی الهی دید کتابهای این فرقه با عقاید شیعه سازگاری ندارد، فرقه مکتب را پایهگذاری کرد و خود را اصلاحطلب دانست و ادعا کرد کتابهای نوشته شده این فرقهها به علت بیسوادی نویسندگان اهل حق و ... تحریف شده است و از اینجا سخنان نعمتالله یعنی پدرش را توجیه کرد تا در ظاهر خود را شیعه و عارف قلمداد کند و از این طریق به ترویج اهل حق بپردازد. ۳
نور علی الهی، مؤسس فرقه مکتب در سال ۱۲۷۴ هـ ش در روستای جیحونآباد کرمانشاه به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۳ هـ ش در تهران مُرد و در هشتگرد کرج مدفون گردید، وی علاوه بر رهبری فرقه اهل حق با نام فرقه مکتب، ۲۸ سال در کرمانشاه، مازندران، تهران، قم، و ... قاضی رسمی حکومت پهلوی بوده است. او کتابهایی مانند برهان الحق، معرفت الروح و ... نوشته و اهل حق را مسلمان به تمام معنا دانسته است، به طوری حرف میزد که کمتر کسی به او شک کند و خودش هم میگفت: طوری حرف میزنم که نه مردم عادی و نه عرفا نمیتوانند ردّ کنند.۴ وی در این کتابها گفته به تمام آنچه اسلام میگوید اعتقاد داشته و قبول داریم و شیعه دوازده امامی هستیم، امّا پس از مرگ او، دکتر بهرام الهی فرزند نور علی، گفتارهای پراکنده او را جمع کرده و در دو جلد به نام آثار الحق به چاپ رسانیده که در لابهلای سخنانش بوی کفر و الحاد استشمام میشود.
نمونههایی از اعتقادات و احکام و آداب نور علی الهی:
تناسخ: نور علی الهی هر چند میگوید تناسخ باطل است ولی در کتاب آثار الحق او میبینیم گفته است روح من سید بوده و در هندوستان میزیسته، بعد از مردن آن سید، روحم به بدن پادشاه برگشته، بار دیگر به بدن سردار و باری به بدن درویش وارد شد و چند بار هم شهید شده است. ۵
معراج: آنها که معتقد به تناسخند میگویند روح انسانهای مرده به روح انسانهای زنده وارد میشود ولی نور علی گفته روح موجودات کرات دیگر نیز به بدن انسان وارد میشوند و این را من در معراجی که به کرات دیگر داشتم دیدم. ولی چون آنها خیلی از ما در کمالات جلوترند وقتی رو به انحطاط میگذارند روحشان به بدن انسان خاکی وارد میشود. ۶
مقام امیر المؤمنین «علیه السلام»: اهل حق آن حضرت را ذات خدا دانسته و گاهی او را کرامالکاتبین که حساب مردم را مینویسد و در روز قیامت حساب میکند دانسته و میگویند: جسم آن حضرت ذات خداست و ذات «علیه السلام» هم بعدها در رهبران فرقه اهل حق وارد شده است لذا یک خدا داریم نه اینکه رهبران فرقه هم خدا باشند. ۷
عصمت انبیاء: نور علی میگوید همه غیر از خدا ضعیف هستند و من مخالف این مطلب هستم که میگویند انبیاء معصومند و مرتکب گناه نمیشوند. ۸
فروع دین: آنها فروع دین را قبول ندارند، بلکه میگویند اگر یک سیب نذر دهی بهتر از هزار رکعت نماز است، و ما مغز قرآن هستیم و قرآن پوست ماست. یعنی ما بهتر از دیگران قرآن را میفهمیم برای همین در برخی مناطق به شیعیان راستین نمازی و به فرقه اهل حق نیازی میگویند. ۹
تکثرگرایی: در نظر نور علی الهی همه ادیان اعم از الهی و غیر الهی و حتی بتپرستی و ... اگر از روی اعتقاد باشند اهل نجات هستند و به جهنم نخواهند رفت. ۱۰
قرآن و ناقص شدن آن: در اعتقاد نور علی الهی قرآن کریم بیشتر از این بود و آن مقدار که راجع به مولا حضرت «علیه السلام» بود بر اثر دشمنی با آن حضرت، حذف گردیده است هر چند در بقیه هیچ اشکالی وجود ندارد. ۱۱
روزه: این فرقه در سال سه روز روزه میگیرند و برخی از رهبرانشان از جمله نور علی چنین استدلال میکنند که ماه سه روز است نه سی روز، و این را بقیه مسلمانان نفهمیدهاند. ۱۲
سبیل گذاشتن: در نظر اینها حضرت «علیه السلام» هیچ وقت سبیل خود را نتراشید و بر پیروان هم جایز نیست بتراشند، ولی نور علی الهی بنیانگذار فرقه مکتب میگوید: برای اینکه مورد آزار دیگران قرار نگیریم، کوتاه کردن سبیل اشکال ندارد. ۱۳
جمع خانه یا جمخانه: این فرقه به جای عبادتهای روزانه، هفتگی یک روز در یک جا جمع میشوند و با نواختن تنبور و آداب دیگر به عبادت میپردازند. ۱۴
البته باورهای انحرافی این فرقه بیش از اینهاست که به خاطر طولانی نشدن مطلب حذف گردیده است و باید در نتیجه یادآور شد که نه تنها فرقه مکتب، بلکه تمامی فرقههای اهل حق، دینی است التقاطی، زیرا اعتقاد اینها ترکیبی است از عقاید زرتشتی، مسیحی، یهودی، مهرپرستی، تصوف، اسلام و فرقههای عالی و ... زیرا هفت تن اهل حق مانند هفت امشا سپندان زرتشتی است، کیفیت تولد رهبران این فرقه ادعا میکنند مانند حضرت عیسی و بیپدر است، روزه اینها مانند یهودیت میباشد، و اینکه میگویند حضرت «علیه السلام» بعد از شهادت به خورشید پیوسته، شبیه آیین مهرپرستی است و تناسخ برگرفته از آیین هندو میباشد و پیرو مریدی از تصوف اتخاذ گردیده است.
نور علی مؤسس فرقه مکتب، خود را مسلمان بلکه شیعه ناب دانسته و در حالی که هیچکدام از باورهایش با شیعه نمیسازد و برخی دیگر فرقه اهل حق را مستقل از ادیان میدانند و میگویند هر کس بگوید ما مسلمانیم کافر شده است. ۱۵
بنابراین فرقههای اهل حق و به خصوص فرقه مکتب، دین نیست بلکه محملی است برای رسیدن به خواستههای مادی اعم از مالی، جنسی، و سیاسی که برای رهبران این گروه جز موسیقی و کارهای هنری و ... چیز دیگری مطرح نیست.
پینوشت:
۱. صفیزادة بورکهای، صدیق، مشاهیر اهل حق، ص ۲، کتابخانة طهوری، ۱۳۶۰ هـ. ش.
   و مدرسی چهاردهی، نورالدین، خاکسپار و اهل حق، ص ۱۷۷، تهران، اشراقی، بیتا.
   و ایلیا پالویچ، پطروشفسکی، اسلام در ادیان، ترجمة: کریم کشاورز، ص ۳۵۵، تهران، پیام، ۱۳۵۴ هـ .ش.
   و سایت تبیان به نقل از شاهنامة حقیقت، ص ۲۳۹، کلام شیخ امیر، بند ۹۶، ص ۵۰، مجموعة آئین و اندرز ورمزیاری، ص ۷.
۲. قبادی، اسماعیل، تحقیقی پیرامون فرقة اهل حق، مجلة تخصص کلام اسلامی، سال ۴، ش ۱۴، ص ۸۴، ۱۳۷۴ هـ .ش.
۳. الهی، نور علی، حاشیه بر شاهنامة حقیقت پدرش، ص ۵۰۵، بیجا، بینا، ۱۳۴۶ هـ .ش.
   و سایت خبری، فرهنگی سیاسی، yarsan، به مناسبت ترور سیّد خلیل عالی نژاد تنبورزن و از اهل حق.
۴. الهی، بهرام، آثار الحق، ج۱، ص ۷۰۶، گفتار ۲۰۷۳، تهران، جیحون، چهارم، ۱۳۷۳ هـ ش.
۵. همان، ج۲، ص ۱۲۸.
۶. الهی، بهرام، آثار الحق، ج۲، تهران، جیحون، چهارم، ۱۳۷۳ هـ ش.
۷. همان، ج۱، ص ۲۸۵، ص ۴۳۷، ص ۴۴۲، ص ۵۱۳، ص ۵۳۶.
۸. الهی، بهرام، آثار الحق، ج۱، ص ۱۴۹، ص ۲۷۱، تهران، جیحون، چهارم، ۱۳۷۳ هـ ش.
۹. سایت اینترنتی تبیان، فرقة اهل حق، به نقل از: مجموعة رسائل و اشعار اهل حق، نوشتة ایوانف، ص ۱۰۹.
۱۰. همان، ص ۲۰، ص ۱۳۴، ص ۱۷۴، ص ۱۸۰، ص ۱۹۹، ص ۲۰۵، ص ۴۳۹.
۱۱. الهی، بهرام، آثار الحق، ج۱، ص ۳۹۴، ص ۴۲۷، ص ۴۶۱، تهران، جیحون، چهارم، ۱۳۷۳ هـ ش.
۱۲. همان، ص ۵۱۰، گفتارهای ۱۶۴۹، ۱۶۷۲، ۱۷۱۱، ۱۷۱۵، ۱۷۰۸.
۱۳. همان، ص ۴۴۲، گفتارهای ۱۴۳۲، ۱۴۴۶، ۱۶۷۷ تا ۱۶۸۰.
۱۴. همان، ص ۵۰۰، گفتار ۱۵۹۲ تا ۱۶۰۳، و سایت yarsan، گفتگو با ارسلان کاوه نوازندة و از اهل حق.
۱۵. سایت تبیان، به نقل از کتاب بیا الحق، نویسنده قادر طهماسبی، ص ۱۱۱.
منبع: مرکز مطالعات پاسخگویی به شبهات اندیشه قم
