شناسهٔ خبر: 75566396 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

با ترجمه موسی اسوار منتشر شد

رمانی درباره زندان

رمان «اکنون... اینجا یا بار دیگر شرق مدیترانه» نوشته عبدالرحمان مُنیف با ترجمه موسی اسوار منتشر شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، این رمان در ۶۶۵ صفحه با شمارگان ۵۵۰ نسخه و بهای ۸۲۶ هزار تومان در نشر هرمس منتشر شده است.

در پیشگفتار این کتاب به قلم موسی اسوار، مترجم کتاب که چندی پیش از دنیا رفت، می‌خوانیم: از عبدالرحمان مُنیف، زندگی و آثار و جایگاه و اعتبار او در مقام نویسنده‌ای بزرگ و نامی در جهان عرب، پیش‌تر، در صدر ترجمه‌ای از نخستین رمان او به همین قلم، به تفصیل سخن رفته است. این مختصر درباره زمان حاضر است. «اکنون... اینجا، یا بار دیگر شرق مدیترانه» نهمین رمان در کارنامه این نویسنده است. رمان‌های او هر یک به جنبه و جلوه‌ای از حیات سیاسی و اجتماعی ملت‌های منطقه اختصاص دارد و، از این حیث، او سهم پیشگامانه برجسته‌ای در تکوین رمان سیاسی در جهان عرب داشته و رمان‌های او جزو آثاری قلمداد شده که به نسل رمان‌نویسانِ پس از نجیب محفوظ هویّت و تشخّص بخشیده است.

این رمان که به سال ۱۹۹۱ تحریر شده است به ادبیات زندان و مبارزات سیاسی تعلق دارد و، بی ذکر نام کشوری خاص، به اوضاع بازداشتگاه‌ها در خاورمیانه می‌پردازد و، به طور اخصّ، وصفِ حال‌وروزِ مبارزان و زندانیان سیاسی در کشورهای استبدادزده شرق مدیترانه است و به‌خوبی مظاهر نظام سلطه و چهره و ماهیت خودکامگان و دژخیمان را و شیوه و شگردهای سرکوب و شکنجه و انواع قساوت‌ها و جنایت‌هایی را که بر زندانیان می‌رود، بازنمایی می‌کند.

تجربه سیاسی نویسنده پیش از تحوّل و اشتهار به‌عنوان ادیب و متفکر در ساخت شخصیّت او اثرگذار بوده و به او در رصد جلوه‌های مرگ و زندگی در سیاهچال‌های زندان‌ها و بازداشتگاه‌های سیاسی و مقابله با استبداد قدرت حاکم و تأکید بر آزادی اندیشه و مفاهیم مردم‌سالاری کمک کرده است.

عبدالرحمان مُنیف که قبلاً در سال ۱۹۷۵ رمانی نسبتاً کم‌حجم در حوزه ادبیات زندان به نام «شرق مدیترانه» نوشته بود، درباره انگیزه خود در تحریر رمان حاضر گفته است: «از آن‌رو دست به قلم بردم و رمان حاضر را درباره زندان نوشتم که، به اعتقاد من، حجم سرکویی را که هم‌اکنون صورت می‌گیرد نمی‌توان با گذشته مقایسه کرد؛ سرکوب به طرزی باورنکردنی وسعت پیدا کرده است، چندان که دیگر به شمار زندان‌ها و زندانیان محدود نیست و هر آدمی به خودی خود زندانی شده یا بالقوه زندانی است. بگذریم از اینکه شیوه‌های مادی و روانی سرکوب و نیز مناسبات افراد با همدیگر و با قدرت حاکم متحول شده است و به ناچار بایست با خوانشی عمیق با این معضل برخورد می‌شد. و وقتی این کار را کردم، در لحظه‌ای خاص متوجه شدم قربانی و دژخیم دو روی یک سکّه‌اند، یعنی اینکه هر دو قربانیِ نظام مسلّط‌اند.»

او با استفاده از صحنه‌ها و لحظات رقّت‌باری از زندگی زندانیان و پردازش خلّاقانه آن‌ها در زبان و موضوع و شخصیت‌های رمان و درآمیختن واقعّیت با تخیّل در ساختاری هنرمندانه و نو و پر از تصویر و بس فشرده و چندلایه، دنیای زندان و عوالم زندانیان را به خوبی ترسیم کرده است.

عبدالرحمان منیف از غایت و رسالت و مهمترین کارکرد رمان این گونه یاد می‌کند: «مراد از رمان وقت‌گذرانی و سرازیر شدن دو قطره اشک نیست تا وجدانت آسوده شود، بلکه بایست وقتی که رمان به انتها می‌رسد تو شروع کنی... رمان‌های مهم آنگاه که به آخر می‌رسند تازه اثر آنها شروع می‌شود.»

تلّقی او از رمان ناظر به دو جنبه معرفتی و زیبایی‌شناختی است: «رمان، چنان‌که من می‌فهمم و می‌نویسم، وسیله‌ای زیبا برای شناخت و التذاذ است. ما را به هر چه در اطراف ماست آگاه‌تر و حساس‌تر می‌سازد، و چه‌بسا در سیاق متن چیزهایی را به ما بگوید که شایسته است بدانیم و آنها را به یاد بیاوریم.»

نویسنده گاه به ضرورت پشت شخصیت‌هایش پنهان می‌شود: «رابطه رمان با رمان‌نویس به غایت پیچیده است، به این معنی که نویسنده شماری نامحدود شخصیت خلق می‌کند اما به نسبت‌های متفاوتی دیدگاه‌ها و باورهای خود را بارِ آنها می‌کند. این دیدگاه‌ها و باورها الزاماً از زبان قهرمان رمان بیان نمی‌شود. چه‌بسا بر زبان آدم‌های مخبّط یا شخصیّت‌های فرعی جاری شود یا به صورتی نمادین و سریع القا شود.»

ماجراهای این رمان در شرق مدیترانه و در دو کشور فرضی با نام‌هایی مبهم (موران و عَمّوریّه) اتفاق می‌افتد، اما با ترسیم شخصیت‌های اصلی در متن رمان، خاصه در گفت‌وگوهای آنها با هم و با شخصیت‌های فرعی، نیز با اشارات گویایی به فضا و جغرافیای حوادث، ابعاد زمانی و مکانی رویدادها و هویّت و گرایش‌های سیاسی قهرمانان رمان به خوبی روشن و ملموس می‌شود و خواننده تیزبین می‌تواند هر دو کشور را حدس بزند. طبعاً این دو کشور قابلیت تعمیم بر دیگر نقاط این پهنه از خاورمیانه را به تمامی دارند. طرفه آنکه حتی برخی در شمال افریقا و مشخصاً در مراکش خود و دیار خود را مصداق و موضوع شخصیت‌ها و ماجراهای این رمان دانسته‌اند!

باری عبدالرحمان منیف در این رمان کوشیده است با نگاه نافذ و بینش عمیق خود تصویری هر چه واقعی‌تر از جنبه‌ای مهم از حیات سیاسی معاصر در خاورمیانه به دست دهد تا در نهایت رمان او به‌مثابه سندی تاریخی عمل کند، چراکه این رمان در بخش‌های مهم خود به اظهارات و یادداشت‌ها و تجارب زیسته کسانی مستند است که مبارزه سیاسی و تبعات و مصائب و رنج‌ها و مرارت‌های آن را به جان خریده‌اند.

در بخشی از رمان می‌خوانیم: روابط آدم‌ها داخل زندان با همه روابط دیگر فرق دارد. اگر پیش بیاید که دو تن با هم دوست بشوند، این دوستی چنان جبروتی دارد که به حالتی از وجد، که شبیه وحدت است، تبدیلش می‌کند. حتی حالت ضعف که ممکن است انسان را در دنیای مردم عادی ویران کند، در زندان به نیرویی خارق‌العاده مبدل می‌شود. من که به انتظار مرگ دراز کشیده بودم، دیری نگذشت که در درونم نیرویی کشف کردم که نمی‌دانم کجا خفته بود، و همان بود که به من کمک کرد تا ابتدا زخم‌های هلال را پانسمان کنم و سپس بر خود نیز مسلط و قوی‌تر از قبل شوم!

انتهای پیام