در همین فضا، رسانههای تبلیغاتی غربی طی روزهای اخیر، بهویژه پس از آنکه ترامپ تحریمهایی را علیه شرکتهای نفتی و گازی روسیه اعمال کرد، موج گستردهای از خبرسازی را به راه انداختند. خبرگزاری رویترز نخستین رسانهای بود که مدعی شد چین خرید نفت از روسیه را به طور موقت انصراف داده و ارسال محمولههای جدید را به تعویق انداخته است؛ ادعایی که در واقعیت، بیاساس و بخشی از پروژه تبلیغاتی و سیاسی مشترک امریکا و بریتانیاست. این پروژه با هدف اعمال فشار گستردهتر بر چین و ایجاد اختلاف در روابط پکن و مسکو طراحی شده است.
با این حال باید اشاره کنم که طی ماههای آینده و در ابتدای سال ۲۰۲۶، شی جینپینگ سفر برنامهریزی شده و بسیار مهمی به روسیه خواهد داشت که توافقات احتمالی امریکا و چین اخلالی در روابط تجاری، سیاسی، امنیتی و نظامی مسکو و پکن ایجاد نخواهد کرد. همزمان با سفر ترامپ به آسیا، وزیر خارجه کرهشمالی نیز به مسکو سفر کرد؛ سفری که از نگاه ناظران، حامل پیام روشنی درباره شکلگیری ائتلاف ضدامریکایی در منطقه است. در حال حاضر، چین روزانه حدود یکونیم میلیون بشکه نفت از روسیه خریداری میکند. این مبادلات با قیمتی مناسب و مسیر ترانزیتی مقرونبهصرفه انجام میشود و برای اقتصاد چین مزایای قابلتوجهی به همراه دارد.
علاوه بر آن پکن همچنین پرداختهای خود به مسکو را با روبل و یوان انجام میدهد، خارج از چارچوب دلاری و شبکه مالی تحت کنترل غرب، به همین دلیل، «ایگور انسکیخ»، معاون دومای دولتی و عضو کمیته انرژی پارلمان روسیه، تاکید کرده است که گزارشهای منتشر شده درباره توقف خرید نفت چین از روسیه، جعلی و ساخته و پرداخته رسانههای غربی است.
درواقع، سیاست کاخ سفید درقبال روسیه و چین، چیزی است که واشنگتن از آن با عنوان «مدیریت رقابت با روسیه برای جلوگیری از تنش غیرقابل کنترل» یاد میکند.
به بیان دیگر، در کنار ماجراجویی، نوعی احتیاط و حفظ تعادل نیز در رفتار امریکا دیده میشود. ترامپ گمان میکرد که میتواند مانند دوران رونالد ریگان و فروپاشی شوروی، با اعمال فشار نفتی و محدود کردن صادرات انرژی روسیه، مسکو را به عقبنشینی وادار کند یا از شکاف میان مسکو و پکن برای اعمال فشار بر چین استفاده کند.
با این حال، پکن به خوبی میداند که اگر امریکا از بحران اوکراین فارغ شود واشنگتن تمرکز گسترده خود را بر فشار به چین به بهانه تایوان خواهد گذاشت. از همین رو، چین نسبت به نیت واقعی امریکا کاملا بیاعتماد است و توافق فعلی و مقدماتی میان دو کشور را موقتی و تاکتیکی میداند. خوشبینی غرب به اینکه میتواند از فضای فعلی برای شکاف و انشقاق در ائتلاف شرقی (روسیه، چین و کرهشمالی) بهرهبرداری کند، از اساس اشتباه است. پکن در حال بازی با طرف امریکایی در معادلات فعلی است. نوع مبادلات پکن با مسکو رویکردی ضد تحریمی دارد و در چین ایجاد انواع کپیهای بانکی، شرکتهای کپی و روشهای مختلف برای همکاری با روسیه طراحی شده است و نوع مبادلاتی که پکن با مسکو دارد فوقالعاده متفاوت از مبادلاتی است که دهلی با مسکو دارد، بنابراین چینیها از ابزاری که واشنگتن نیاز دارد که از آن به عنوان یک تنفس و یک نوع پیروزی استفاده کند که توانسته با چین به توافقی برسد و از سطح تنشها بکاهد برای کسب منافع گستردهتر استفاده میکند و چین به خوبی میداند روابطش با واشنگتن در آینده نزدیک به سوی تنشهای بیشتر پیش خواهد رفت و همچنین به خوبی آگاه است که سیاست امریکا درقبال چین مبتنی بر ثبات نیست و از دید پکن، قابل اعتماد به شمار نمیرود.
بنابراین واضح است که چنین توافقی اخلالی در مسیر مناسبات چین و روسیه ایجاد نمیکند. در همین حال، همکاریهای چین و روسیه و معاملات دو بازیگر طی دو سال گذشته بسیار متنوع شده و جهشی چشمگیر داشته و ابعاد چندوجهی پیدا کرده است. روابط دو کشور نه تنها در حوزه ترانزیتی اقتصادی و سیاسی، بلکه در زمینههای امنیتی، اطلاعاتی، ترانزیتی و حتی فناوریهای پیشرفته فضایی نیز گسترش یافته است. روسها ورود شرکتهای چینی به پروژههای شمالگان و قطب را تسهیل کردهاند و همچنین همکاریهای اتمی دو کشور نیز وارد مرحلهای جدید شده است.
توافق میان شرکت روساتم روسیه و شرکت ملی اتم چین برای ساخت رآکتورهای نسل چهارم، نشانهای از این همکاری عمیق است که این موضوع نشان میدهد روسها و چینیها یک برنامهریزی طویلالمدتی را درنظر دارند. در حوزه فضایی نیز همکاری دو کشور گسترده شده است و حد واسط و استفاده از مسیر قزاقستان و رویکرد وابستگی کامل این کشور به چین و روسیه که همزمان با چین و روسیه روابط نزدیکی دارد، به عنوان مسیر ترانزیتی مهمی در پروژههای مشترک دو کشور ایفای نقش میکند. در چنین شرایطی، چین هرگز تنشزدایی موقت با واشنگتن را با عمق و ثبات همکاریهای راهبردیاش با مسکو معاوضه نخواهد کرد.
آنچه بسیار مشخص است در موضوع تایوان نیز رویکرد پکن تغییرناپذیر است. چین، تایوان را بخشی از خاک خود میداند و این موضع در تضاد کامل با سیاستهای امریکا قرار دارد. بنابراین، چینیها پیشبینی میکنند در آینده نزدیک شاهد تشدید تنش در این حوزه نیز باشند. ازسوی دیگر، اختلافات فزاینده میان ژاپن، کرهجنوبی و کرهشمالی نیز احتمال بروز بحران جدیدی در شبهجزیره را افزایش داده است. در چنین شرایطی، پکن به هیچ وجه تمایل ندارد روسیه را که متحد اصلیاش در محور آسیایی-پاسیفیک محسوب میشود، از دست بدهد.
آنچه قابل توجه است که ائتلاف شرقی متشکل از روسیه، چین و کرهشمالی، با افزودن بُعد هستهای جدید به این همکاریها، برنامه خود را نهبهصورت مقطعی، بلکه براساس چشماندازی بلندمدت طراحی کرده است. هدف این محور آن است که از دورههای کوتاهمدت تنشزدایی با امریکا به عنوان فرصتی برای بازسازی قدرت و آمادگی جهت مرحله بعدی رویارویی استفاده کند. ترامپ اگر تصور کند میتواند از این فضای موقت برای تضعیف محور شرقی بهره ببرد، دچار خطای محاسباتی شده است. رفتارهای غیرقابل پیشبینی او در تعامل با روسیه، بهخوبی این پیام را به چین منتقل کرده که ثبات رفتاری در کاخ سفید وجود ندارد.
آزمایش اخیر موشک کروز هستهای دوربرد روسیه نیز پاسخی روشن به تحریمهای جدید امریکا بود؛ پیامی که نشان میدهد مسکو در کنار دیپلماسی، مسیر تقویت بازدارندگی نظامی را هم در پیش گرفته است و این اقدام دقیقا بعد از اعمال تحریمهای جدید امریکا انجام شده است. روسیه با عبور از بیش از ۲۵ هزار عنوان تحریم غربی، موفق شده ساختار اقتصادی خود را بازتعریف کند و تابآوری بالایی در برابر فشارهای امریکا به دست آورد، به همین دلیل، سیاست تحریمی واشنگتن علیه روسیه شکست خورده و نتوانسته مسکو را وادار به امتیازدهی کند.
به نظر میرسد بهترین گزینه برای کاخ سفید آن است که به توافقات حاصلشده با مسکو در نشست آلاسکا بازگردد و مسیر تعامل واقعی را جایگزین سیاست فشار کند.
تصمیم ترامپ برای تعویق نشست مجارستان و گمان برای ایجاد ائتلاف فشار بر مسکو در آسیا هم ارزیابی خطایی بود که بر تیرگی روابط منجر خواهد شد و واکنش مسکو در میدان را سختتر خواهد کرد. ضروری است اشاره کنم یکی از توافقاتی که بین سران روسیه و چین صورت گرفته آن است که طرفین هر نوع گفتوگو؛ تفاهم و رایزنی با طرف امریکایی را به اطلاع هم برسانند و هیچ عاملی منجر به شکاف در ائتلاف نگردد در همین راستا پینگ به زودی با پوتین تماس خواهد گرفت و طرف روسی را در جریان گفتوگو با ترامپ قرار خواهد داد.
علاوه بر این نگاه پکن به مساله بحران اوکراین نزدیکی زیادی به موضع مسکو دارد و طرف چینی بارها طبق مدل روسی خواستار پایان ریشهای بحران اوکراین گردیده و در کنار اینکه پکن آمادگی حضور و اعزام نیروی حافظ صلح به خطوط حائل طبق هماهنگی با کرملین است. مسالهای که دقیقا مغایر با مدل آنگلوساکسونی و ناتو برای اعزام سربازان نظامی به اوکراین و مخالف نظر مسکو است. طرح همین مساله ازسوی طرف چینی نیز بیانگر همان عمق روابط پکن-مسکو است.
تحلیلگر مسائل روسیه
منبع: روزنامه اعتماد ۷ ابان ۱۴۰۴