شناسهٔ خبر: 75562773 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

فوتبال، عشق مردانه و فاصله‌های خانوادگی

تهران - ایرنا - در زمین سبز فوتبال، مردان دنبال توپ می‌دوند، اما در خانه گاهی چیزی مهم‌تر از گُل و امتیاز را از دست می‌دهند؛ گرمای نگاه خانواده‌ای که پشت در اتاق منتظرند بازی تمام شود.

صاحب‌خبر -

گروه ایرنا زندگی - شب جمعه است. صدای گزارشگر از تلویزیون بلند شده و چراغ‌های خانه کم‌نورتر از همیشه‌اند. مرد با هیجان روی مبل نشسته، چای کنارش سرد شده و چشمانش به توپ خیره مانده‌اند. در اتاق کناری، بچه‌ها تکلیف مدرسه‌شان را تمام کرده‌اند و زن خانه آرام صدایشان می‌کند: «بابا قراره امشب فیلم ببینیم یا نه؟»

جوابی نمی‌آید. صدای فریاد گزارشگر بالا می‌رود، گل زده‌اند و مرد از جا می‌پرد. شادی‌اش واقعی است اما در همان لحظه فاصله‌ای نادیدنی میان او و خانواده‌اش شکل گرفته است.

این تصویر برای خیلی از خانواده‌ها آشناست. فوتبال در زندگی بسیاری از مردان ایرانی چیزی فراتر از ورزش است. شور، هیجان، خاطره، رقابت، و گاهی پناهگاهی است از روزمرگی‌ها. اما همین علاقه شدید، وقتی از حد بگذرد، می‌تواند دیواری نازک میان مرد و خانواده‌اش بسازد، دیواری که نه با خشم، بلکه با بی‌توجهی و غیبت تدریجی ساخته می‌شود.

چرا فوتبال این‌قدر برای مردها مهم است؟

برای بسیاری از مردان، فوتبال فقط ۹۰ دقیقه بازی نیست. خاطره‌ کودکی است؛ عصرهایی که کنار پدرشان بازی‌ها را می‌دیدند یا داخل کوچه با توپ پلاستیکی دنبال قهرمانی بودند. فوتبال برایشان یادآور روزهایی است که رویاهایشان ساده‌تر بود، امید بیشتر بود و شکست‌ها زودتر فراموش می‌شدند.

وقتی مردی روی مبل می‌نشیند و بازی تیم محبوبش را نگاه می‌کند، در واقع بخشی از خودش را دوباره پیدا می‌کند؛ بخشی که شاید در شلوغی کار و مسئولیت‌های زندگی گم شده باشد. فوتبال برایش فرصتی است تا با دیگران همدلی کند، فریاد بزند، بخندد، ناراحت شود، بدون اینکه لازم باشد توضیح دهد یا خودش را کنترل کند.

در دنیایی که از مردان همیشه انتظار منطق، سکوت و استقامت دارند، فوتبال تنها جایی است که می‌توانند احساساتی باشند و کسی سرزنششان نکند.

فوتبال، عشق مردانه و فاصله‌های خانوادگی

اما خانواده چه می‌بیند؟

از آن سوی ماجرا، خانواده گاهی تصویر متفاوتی دارد. همسر حس می‌کند کنار مردی زندگی می‌کند که ذهنش بیشتر در زمین چمن است تا در خانه. بچه‌ها گاهی یاد گرفته‌اند که “وقتی بابا فوتبال می‌بینه، چیزی نپرس.” و این یعنی حضور فیزیکی مرد در خانه، اما غیبت روحی او از خانواده.

بسیاری از زن‌ها در گفت‌وگوهای غیررسمی می‌گویند: «ما با فوتبال مشکل نداریم، با بی‌توجهی مشکل داریم.»

آنها از اینکه همسرشان ساعت‌ها وقت برای اخبار تیم‌ها، مصاحبه‌ها و تحلیل‌ها دارد ولی برای شنیدن حرف دل فرزندش فرصت ندارد، دلخور می‌شوند. فوتبال اگرچه در ظاهر سرگرمی است، اما می‌تواند بهانه‌ای شود برای فاصله گرفتن از احساس و گفت‌وگو.

وقتی فوتبال پناه می‌شود

نباید فراموش کرد که برای خیلی از مردان، فوتبال فقط سرگرمی نیست، بلکه پناه است. در جامعه‌ای پر از فشار اقتصادی، دغدغه‌های کاری، و خستگی روانی، مردها گاهی جایی برای تخلیه ندارند. فوتبال برایشان دریچه‌ای است به جهانی قابل پیش‌بینی و روشن: توپ، زمین، داور، قانون.

در این دنیای ساده، یا می‌بری یا می‌بازی؛ خبری از قبض، اجاره‌خانه و استرس فردا نیست.

اما مشکل از جایی شروع می‌شود که این پناه تبدیل به “فرار” می‌شود. یعنی مرد دیگر نمی‌خواهد به گفت‌وگوهای خانه برگردد، چون آنجا باید پاسخ‌گو باشد. فوتبال، مثل پناهگاه امنی می‌شود که هر بار دل‌خوری یا خستگی می‌آید، درش پناه می‌گیرد.

 خانواده‌هایی که دو تیمی شده‌اند

در بعضی خانه‌ها، فوتبال بهانه‌ شوخی و صمیمیت است. پدر پرسپولیسی است، پسر استقلالی، و مادر وسطشان می‌خندد. بازی که تمام می‌شود، همه با هم شام می‌خورند و درباره گل‌ها حرف می‌زنند. در این خانواده‌ها، فوتبال تبدیل به پیوند شده، نه فاصله.

اما در بعضی خانه‌ها، همین رقابت تبدیل به رنج می‌شود. مردی که از باخت تیمش عصبی می‌شود، فریاد می‌زند یا تا ساعت‌ها در خودش می‌ماند، فضایی سنگین در خانه ایجاد می‌کند. آن‌وقت بچه‌ها یاد می‌گیرند: «نتیجه‌ فوتبال، حال بابا رو تعیین می‌کنه.»

وقتی یک مسابقه می‌تواند بر روحیه‌ خانواده تأثیر بگذارد، یعنی علاقه به فوتبال از حد معمول گذشته است.

فوتبال، عشق مردانه و فاصله‌های خانوادگی

جای خالی گفت‌وگو

خیلی وقت‌ها ریشه این فاصله‌ها در نبود گفت‌وگوست. مردی که ساعت‌ها فوتبال می‌بیند، شاید هرگز به خانواده‌اش نگفته که چرا این بازی برایش این‌قدر مهم است. همسرش هم شاید نگفته چقدر دلتنگ با هم بودن است.

وقتی هر دو سکوت می‌کنند، سوءتفاهم شکل می‌گیرد. مرد فکر می‌کند خانواده درک نمی‌کند و خانواده فکر می‌کند مرد بی‌توجه است. در حالی که هر دو دلشان با هم است، فقط زبانشان فرق می‌کند.

فوتبال و احساس نادیده‌گرفته شدن

در گفت‌وگو با خانواده‌ها، بسیاری از زنان می‌گویند: «ما نمی‌خوایم فوتبال حذف بشه، فقط می‌خوایم ما هم در اولویت باشیم.» مشکل اصلی این نیست که مرد فوتبال دوست دارد، بلکه این است که در بعضی شب‌ها، احساس می‌شود فوتبال مهم‌تر از خانواده است.

وقتی بچه‌ها برای گفتن نمره‌شان منتظر پایان بازی می‌مانند، یا همسر تولدش را طوری می‌گیرد که با مسابقه تداخل نداشته باشد، یعنی چیزی در تعادل خانواده جابه‌جا شده است.

راهی برای آشتی فوتبال و خانواده

فوتبال و خانواده دشمن هم نیستند. در واقع می‌شود آن‌ها را با هم آشتی داد. کافی است چند عادت کوچک تغییر کند:

هم‌تماشا شدن: اگر اعضای خانواده بازی را با هم ببینند، حتی بدون علاقه‌ زیاد، همین زمان مشترک می‌تواند صمیمیت بیاورد.

زمان‌بندی درست: اگر مرد قبل از بازی کمی با خانواده وقت بگذراند، شام را با آن‌ها بخورد، یا قول دهد بعد از بازی فیلم ببینند، خانواده احساس نادیده‌گرفته شدن نمی‌کند.

شنیدن و گفتن: گفت‌وگو درباره علاقه‌ها، حتی فوتبال، می‌تواند دیوارها را کوتاه‌تر کند.

خودآگاهی: وقتی احساس می‌کنی فوتبال دارد جای رابطه‌ها را می‌گیرد، شاید وقتش است کمی فاصله بگیری.

فوتبال، عشق مردانه و فاصله‌های خانوادگی

دو نیمه‌ زندگی

فوتبال مثل زندگی دو نیمه دارد. نیمه‌ اول، شور و هیجان و رقابت است؛ نیمه‌ دوم، درک و تعادل و آرامش. اگر مردی فقط در نیمه‌ اول بماند، ممکن است ببرد اما خانواده‌اش را ببازد اما اگر یاد بگیرد بین عشق به تیمش و عشق به خانواده تعادل برقرار کند، آن وقت قهرمان واقعی است، نه در زمین سبز، بلکه در خانه خودش.

حرف آخر

علاقه مردان به فوتبال، ریشه‌دار، عاطفی و انسانی است. این علاقه نباید سرزنش شود، چون بخشی از هویت و شادی آن‌هاست. اما هیچ علاقه‌ای نباید چنان بزرگ شود که عشق و ارتباط انسانی را زیر سایه ببرد.

خانه، جایی است که گل‌های زندگی در آن زده می‌شود؛ نه در استادیوم، بلکه در گفت‌وگوها، خنده‌ها و حضورهای ساده.

اگر فوتبال باعث شود مردی لبخند بزند، خوب است. اما اگر باعث شود کسی دیگر در خانه لبخند نزند، باید چیزی تغییر کند.