به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ایران ششمین سال پیاپی خشکسالی را پشت سر میگذارد، وضعیتی که کارشناسان آن را شدیدترین خشکسالی در ۵۷ سال اخیر توصیف میکنند.
مقایسه با دهه ۴۰، زمانی که نزدیک به هفت سال خشکسالی پیاپی کشور را درگیر کرد، نشان میدهد که شدت بحران فعلی حتی اگر به اندازه آن دوره تاریخی طولانی نباشد، از نظر اثرات اجتماعی و اقتصادی بیسابقه است.
پاییز امسال، برخلاف پنج سال اخیر، با کمبارشی و گرمای استثنایی خود، توجه همه را به خود جلب کرده است. در تهران، سابقه تاریخی مشابه به پاییز ۱۳۳۵ بازمیگردد؛ تا دهم آذر هیچ بارشی ثبت نشده و تا پایان آذر تنها هفت تا هشت روز بارانی داشتهایم. یعنی شرایط امروز از منظر تاریخی بیسابقه نیست، اما روند خشکسالی طولانیمدت و نگرانکننده است.
بحران آب امروز نتیجه سالها سیاستگذاری اشتباه و کوتاهمدت است؛ سدسازیهای گسترده بدون توجه به بهرهوری، برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی و نابودی جنگلها و مراتع طبیعی، همه و همه کشور را به نقطه فعلی رساندهاند.
مسئولان دولتی که همچنان در حال ارائه گزارشهای نمایشی و وعدههای خالی هستند، باید بدانند که وقت بازی با اعداد و آمار گذشته، به پایان رسیده است. جامعه با واقعیتی تلخ روبهروست ، اگر برنامهای جدی برای مدیریت منابع آب وجود نداشته باشد، اقتصاد، امنیت غذایی و زندگی روزمره مردم در معرض فروپاشی قرار میگیرد.
خشکسالیهای پیاپی نه تنها کشاورزی را تحت فشار شدید قرار دادهاند، بلکه مهاجرت داخلی، افزایش قیمت مواد غذایی و تنشهای اجتماعی را تشدید کردهاند. روستاهایی که زمانی زنده و پرآب بودند، امروز شاهد خشک شدن چاهها و قناتها هستند و شهرها، به ویژه تهران، با بحران تامین آب شرب مواجهاند. وضعیت به گونهای است که هر بار پاییز و زمستان فرا میرسند، همه نگاهها به آسمان دوخته میشود؛ نگاهی پر از انتظار، اضطراب و بیپناهی.
دولت اگر واقعاً نگران آینده کشور است، باید از اقدامات نمایشی فاصله بگیرد و مدیریت منابع آبی را در اولویت قرار دهد. بهرهوری در کشاورزی و صنعت، بازچرخانی آب، توسعه فناوریهای تصفیه و مدیریت دیجیتال منابع، از جمله اقداماتی هستند که دیگر قابل تعویق نیستند.
اصلاح قوانین و جلوگیری از برداشت غیرمجاز و تخریب محیط زیست نیز باید با سختگیری اجرایی شود؛ هرگونه کوتاهی در این زمینه، به معنای امضای حکم نابودی منابع حیاتی ایران است.
همچنین، آموزش و آگاهسازی عمومی و حمایت از کشاورزانی که اکنون در خط مقدم بحران قرار دارند، بخش جداییناپذیر راهحل است. اگر دولت به جای پاسخهای کوتاهمدت و شعارهای پوچ، به فکر اصلاح اساسی نباشد، خشکسالی نه یک اتفاق مقطعی، بلکه یک فاجعه بلندمدت برای ایران خواهد شد؛ فاجعهای که آثار آن تا دههها بر زندگی مردم، اقتصاد و امنیت کشور سایه خواهد انداخت.
ایران در حال عبور از یک هشدار جدی است و زمان تصمیمگیریهای بزرگ و جسورانه فرارسیده است، وگرنه همه ما شاهد فروپاشی آرام زندگی در کشور خواهیم بود.