به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در حالی که نگاه بسیاری از رسانهها به تور آسیایی دونالد ترامپ دوخته شده، تحولات همزمان در آمریکای لاتین، تصویر تازهای از سیاست خارجی واشینگتن را ترسیم میکند. رئیسجمهور آمریکا، در کمتر از یک هفته، هم در شرق آسیا با رهبران چین و ژاپن بر سر همکاریهای دیجیتال و تجاری گفتوگو کرده و هم در غرب نیمکره، با استقرار ناوهای هواپیمابر در کارائیب، پیام تهدید به ونزوئلا فرستاده است. مجموعهای از اقدامات که تحلیلگران آن را بازگشت سیاست «چندمحوری» آمریکا میدانند؛ سیاستی که از یکسو به دنبال مهار چین و بازسازی نفوذ در آسیاست و از سوی دیگر، احیای سلطه واشینگتن در آمریکای لاتین را دنبال میکند.
فصل تازه در دیپلماسی آسیایی واشینگتن
ترامپ در نخستین ایستگاه تور پنجروزه خود، وارد کوالالامپور شد. سفر به مالزی، برخلاف بسیاری از دیدارهای گذشته او، رنگی از میانجیگری داشت. او در نشست سران منطقه، میزبان رهبران تایلند و کامبوج بود و موفق شد پس از چند ساعت مذاکره، زمینه توافق آتشبس میان دو کشور را فراهم کند. ترامپ این توافق را نشانهای از «بازگشت فعال آمریکا به دیپلماسی صلح در آسیا» دانست و گفت: «آمریکا دیگر تماشاگر مناقشات منطقهای نخواهد بود. ما بازگشتهایم تا میانجی صلح باشیم، نه تنها قدرت نظامی.»
در حاشیه همین سفر، هیأتهای اقتصادی آمریکا و چین نیز دیدارهایی فشرده برگزار کردند. خبرگزاریهای بینالمللی گزارش دادند که دو طرف در اصول یک توافق تجاری تازه به تفاهم رسیدهاند؛ توافقی که در صورت نهایی شدن، میتواند تنش چندساله میان دو اقتصاد بزرگ جهان را تا حدی کاهش دهد.
ترامپ در نشست خبری خود در مالزی گفت: «نشانههایی از همکاری واقعی از سوی پکن دیده میشود. ما به توافقی فوقالعاده نزدیک شدهایم و این برای کل منطقه آسیا خبر خوبی است.»
به گفته منابع آمریکایی، همین فضای مثبت احتمال دیدار ترامپ با شی جینپینگ در حاشیه اجلاس APEC را افزایش داده است؛ دیداری که از هماکنون، رسانههای چینی از آن بهعنوان «آزمونی برای بازسازی اعتماد» یاد میکنند.
استقبال رسمی در ژاپن؛ تأکید بر استقلال مالی از دلار
روز دوشنبه، ترامپ وارد توکیو شد و مورد استقبال رسمی امپراتور ناروهیتو و نخستوزیر تازه ژاپن، سانائه تاکایچی، قرار گرفت؛ نخستین زنی که در تاریخ این کشور به این سمت رسیده است.
آسوشیتدپرس گزارش داد که گفتوگوهای دو کشور بر سه محور کلیدی متمرکز بوده است:
۱. گسترش سرمایهگذاریهای مشترک،
۲. افزایش همکاریهای دفاعی و فناوری نظامی،
۳. پیشبرد برنامه استقلال دیجیتال آسیا از نظام مالی دلاری.
ترامپ در این دیدار از برنامه اقتصادی ژاپن برای انتشار نخستین استیبلکوین با پشتوانه ین حمایت کرد و آن را «آغاز عصر جدید همکاری مالی میان واشینگتن و توکیو» خواند. این اقدام از نگاه تحلیلگران، نشانهای از پذیرش تدریجی واقعیت «چندارزی شدن اقتصاد جهانی» از سوی آمریکا محسوب میشود.
رئیسجمهور آمریکا در دیدار با امپراتور ناروهیتو نیز گفت: «روابط واشینگتن و توکیو هرگز چنین مستحکم نبوده است. ما دو شریک در صلح، فناوری و آیندهای هستیم که باید آن را بسازیم.»
با این حال، در همان ساعات دیدار ترامپ، نیروی هوایی چین رزمایشی با مشارکت بمبافکنهای H-6K در نزدیکی تایوان برگزار کرد؛ پیامی آشکار از پکن که نشان میداد رقابت قدرتها در شرق آسیا همچنان در اوج است.
ونزوئلا در آستانه تنش تازه
در حالی که ترامپ خود را در شرق آسیا مشغول دیپلماسی و تجارت نشان میداد، تحرکات نظامی آمریکا در دریای کارائیب لایهای کاملاً متفاوت از سیاست خارجی او را آشکار میکرد.
ناو هواپیمابر «یو.اس.اس جرالد آر. فورد»، به همراه چند ناوشکن، در هفتههای اخیر در نزدیکی آبهای ونزوئلا مستقر شدهاند. واشینگتن میگوید مأموریت این ناوگان «مبارزه با قاچاق مواد مخدر» است، اما ناظران بینالمللی معتقدند این استقرار بخشی از آمادهسازی برای یک گزینه نظامی علیه دولت نیکلاس مادورو است.
طارق ویلیام صعب، دادستان کل ونزوئلا، در گفتوگویی با بیبیسی تأکید کرد: «ترامپ میخواهد ونزوئلا را مستعمره خود کند. او از دموکراسی سخن میگوید، اما با ناوهای جنگیاش پیام میفرستد.»
همزمان، رئیسجمهور آمریکا در شبکه تروثسوشال، پیروزی خاویر میلی، رئیسجمهور راستگرای آرژانتین را تبریک گفت و نوشت: «مردم آرژانتین نشان دادند اعتماد ما به او درست بود.»
تحلیلگران این پیام را بخشی از راهبردی گستردهتر میدانند که هدف آن بازسازی ائتلافی از دولتهای راستگرا در آمریکای لاتین است؛ ائتلافی که بتواند در برابر نفوذ چین، روسیه و دولتهای چپگرای منطقه ایستادگی کند.
دکترین دونرو؛ بازگشت مونرو به قرن بیستویکم
در محافل سیاسی واشینگتن، اصطلاح تازهای بر سر زبانها افتاده است: دکترین دونرو.
این عبارت، ترکیبی از نام «دونالد ترامپ» و «جیمز مونرو» رئیسجمهور قرن نوزدهمی آمریکاست که سیاست «آمریکا برای آمریکاییها» را پایهگذاری کرد. بر اساس گزارش والاستریت ژورنال، دکترین دونرو به معنای آن است که واشینگتن «نیمکره غربی را امتداد طبیعی سرزمین خود میداند» و حق مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه را برای خود محفوظ میشمارد.
منابع نزدیک به شورای امنیت ملی آمریکا به سیانان گفتهاند که ترامپ آماده است در صورت ادامه حکومت مادورو، «گزینه حمله محدود زمینی» را بررسی کند. مارکو روبیو، وزیر خارجه ترامپ، نیز در پیامی در شبکه ایکس تأکید کرده است: «ما برای پایان دادن به نفوذ چین و رژیمهای فاسد در آمریکای لاتین آمادهایم.»
در همین راستا، رسانههای نزدیک به کاخ سفید از «بازگشت اقتدار آمریکا به حیاطخلوت خود» سخن میگویند. اما منتقدان هشدار میدهند که این سیاست، یادآور سالهای مداخله مستقیم واشینگتن در کوبا، نیکاراگوئه و شیلی است.
کریستوفر ساباتینی، پژوهشگر ارشد اندیشکده چتمهاوس، در تحلیلی میگوید: «ترامپ سیاست مونرو را با رویکردی تهاجمیتر بازآفرینی کرده است. او آمریکای لاتین را نه بهعنوان شریک، بلکه بهعنوان حوزه نفوذ انحصاری خود میبیند؛ نگاهی که در منطقه بسیار نامحبوب است.»
سیاست منابع و سلطه دیجیتال
بن نورتون، روزنامهنگار تحقیقی در پایگاه Geopolitical Economy، معتقد است که سیاست تازه واشینگتن در آمریکای لاتین بر سه محور اصلی استوار است:
۱. کنترل منابع طبیعی استراتژیک مانند نفت و طلا،
۲. مهار نفوذ چین و روسیه در پروژههای زیرساختی،
۳. جایگزینی دولتهای چپگرا با متحدان راستگرا و نزدیک به واشینگتن.
نورتون این رویکرد را «استعمار دیجیتال و نظامی نوین» مینامد. به گفته او، آمریکا اینبار نه با اشغال نظامی، بلکه از طریق شبکههای مالی، فناوریهای رمزارز و ائتلافهای امنیتی جدید، به دنبال بازسازی سلطه خود در قاره جنوبی است.
او مینویسد: «پیروزی خاویر میلی در آرژانتین، فشار بر ونزوئلا و فشار سیاسی بر برزیل، حلقههای زنجیرهای هستند که هدفشان ایجاد نظمی تازه در قاره است؛ نظمی که به تعبیر مشاوران ترامپ، "قاره برای شمالیها" تعریف میشود.»
دیپلماسی قایق توپدار در قرن ۲۱
استفن کالینسون، تحلیلگر سیانان، در گزارشی نوشت: «ترامپ در آسیا از صلح و تجارت سخن میگوید، اما در همان زمان ناوهایش در دریای کارائیب در حال گشتزنیاند؛ تصویری دوگانه از رئیسجمهوری که همزمان در پی گفتوگو و تهدید است.»
به باور او، واشینگتن در حال بازگرداندن مفاهیم قرن نوزدهمی سیاست خارجی خویش است؛ با این تفاوت که اینبار، رقیبان نه امپراتوریهای اروپایی، بلکه چین، روسیه و دولتهای چپگرای آمریکای لاتین هستند.
آمریکا میان دو جهان
سفر آسیایی ترامپ و همزمانی آن با تحرکات نظامی در کارائیب، تصویری روشن از استراتژی تازه سیاست خارجی او ارائه میدهد:
بازگشت به جهان با دو محور قدرت.
یک محور در شرق، برای مهار چین و بازسازی نفوذ در آسیا؛ و محوری دیگر در غرب، برای کنترل منابع و دولتهای آمریکای لاتین.
این دو جبهه مکمل یکدیگرند: در شرق، زبان دیپلماسی و اقتصاد، و در غرب، زبان تهدید و قدرت نظامی.
تحلیلگران بر این باورند که ترامپ، در صورت تداوم این مسیر، بهدنبال احیای نوعی «امپراتوری ژئوپلیتیک آمریکایی» است؛ امپراتوریای که هم از دلار فاصله میگیرد و هم بر اصول مونرویی خود پافشاری میکند.
گزارش از امیر صفره