«چرنوبیل» برای خیلی از آنها که دوران «اتحاد جماهیر شوروی» را به یاد دارند فقط یادآور و یادگار فاجعه است. فاجعهای هستهای که در نیروگاه هستهای به وقوع پیوست و به بدترین حادثه هستهای در تاریخ، هم از نظر هزینه و هم از نظر تلفات، تبدیل شد. ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ نیروگاه چرنوبیل که این روزها در قلمرو استان «کیف» اوکراین واقع میشود دچار آتشسوزی و بعد هم انفجار شد. نشت تشعشات اتمی در این واقعه سبب شد مناطق اطراف تا محدوده ۳۰ کیلومتر از جمعیت تخلیه شوند.
در اثر فاجعه چرنوبیل نزدیک به ۵ میلیون نفر آسیب دیدند، حدود ۵ هزار واحد و مجتمع مسکونی در بلاروس، اوکراین و فدراسیون روسیه با ذرات رادیو اکتیو آلوده شدند و کشورهایی مانند انگلستان، لهستان، فنلاند، سوئد و نروژ تحت تأثیر تشعشات قرار گرفتند. بخشی از مناطق اطراف چرنوبیل هنوز هم ممنوعه محسوب میشود و گویا مرگ و میرها هم بهخصوص در اوکراین ادامه دارد. اما این همه ماجرا نبود... .
صداهای روی مخ
به جز این چرنوبیل، شوروی و دوران جنگ سرد، یک یادگار و یک چرنوبیل دیگر هم از خودش باقی گذاشته است. «زومیت» در توصیف این یادگار مینویسد: «در اعماق جنگلهای انبوه و ممنوعه اطراف چرنوبیل، سازهای فلزی و غولپیکر سر به آسمان کشیده که شبیه هیچ چیز شناخته شدهای در اطرافش نیست. این هیولای زنگزده که ارتفاع آن به ۱۵۰ متر و طولش نزدیک به ۷۰۰ متر میرسد، نه یک برج مخابراتی معمولی است و نه بقایای یک پروژه ساختمانی ناتمام؛ بلکه یادگاری از جاهطلبانهترین و مخوفترین پروژههای مهندسی جنگ سرد محسوب میشود».
از اواسط دهه۱۹۷۰ بود که اپراتورهای رادیویی آماتور، خلبانها و ایستگاههای پخش تجاری در سراسر جهان، با یک صدای عجیب و آزاردهنده روی امواج رادیویی کوتاه مواجه شدند. این صدای روی مخ، یک سیگنال تکرارشونده و تیز با فرکانس ۱۰ هرتز و درست مثل صدای کوبیدن سریع نوک دارکوب بر درخت به نظر میرسید.
سیگنال آنقدر قوی بود که میتوانست پخش برنامههای رادیویی و ارتباطات حساس را کاملاً مختل میکرد. این پدیده که بعدها به «دارکوب روسی» هم معروف شد و برای سالها ذهن دولتها و مهندسان غربی را به خود مشغول کرده بود، در ابتدا منشأ نامشخصی داشت. سیگنالهای بیصاحب موجب شدند به شایعههایی درباره اینکه این امواج مخصوص شستوشوی مغزی در شوروی هستند و یا به آزمایشهای مربوط به تغییر آب و هوا مربوط می شوند، دامن بزند. اما پیگیریهای متخصصان و دانشمندان نشان میداد ماجرا به امواج مربوط به رادار ربط دارد و همه سرنخها به یک نقطه در اعماق خاک اتحاد جماهیر شوروی میرسد.
برقخور
ماجرا بسیار پیچیدهتر و استراتژیکتر از یک پارازیت انداختن و مردمآزاری ساده بود. سازه و «رادار دوگا» بخشی از یک سیستم رادار «فرا افق» بود که روسها برای شناسایی شلیک احتمالی موشکهای بالستیک قارهپیما توسط آمریکا طراحی کرده بودند. نمونههای اولیه این رادار قدرت محدودی داشتند و میتوانستند درنهایت شلیک موشکها در فاصله ۲هزارو۵۰۰ کیلومتری را شناسایی کنند. در نمونههای بعدی، پرتاب موشکها از خاور دور و زیردریاییها در اقیانوس آرام رهگیری شدند و بعد هم نوبت به نمونههای پیشرفتهتر مثل رادار دوگا رسید. برخلاف رادارهای معمولی که به دلیل انحنای کره زمین، برد محدودی دارند، سیستمهای «فرا افق» مانند رادار دوگا از لایه یونسفر جو به عنوان یک آینهغولپیکر برای بازتاب امواج رادیویی خود استفاده میکردند. این رادار به شوروی اجازه میداد تا هزاران کیلومتر فراتر از مرزهای خود را ببیند و هرگونه پرتاب موشک از خاک آمریکا را تنها دو تا سه دقیقه پس از شلیک، شناسایی کند. روسها برای دستیابی به چنین توانی، دو مجتمع بزرگ از این رادارها را ساختند و سازه معروفتر و بزرگترشان که هنوز به عنوان نماد این پروژه شناخته میشود، در نزدیکی نیروگاه اتمی چرنوبیل قرار داشت و به نام «دوگا-۱» یا «چرنوبیل-۲» معروف بود. انتخاب این مکان هم تصادفی نبود چون این رادار غولپیکر، مثل اژدها برق میبلعید و فقط یک نیروگاه اتمی مثل چرنوبیل میتوانست شکمش را سیر کند.
اژدها از نفس افتاد
با وجود سرمایهگذاری هنگفت و مهندسی پیچیده، سیستم دوگا هرگز به طور کامل قابل اعتماد و عملیاتی نشد. این سیستم بهدلیل تداخلهای ناشی از پدیدههای جوی مانند شفق قطبی، دقت لازم را نداشت.
تیر خلاص به پروژه دارکوب روسی، در تاریخ ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ (۶ اردیبهشت ۱۳۶۵) شلیک شد. فاجعه نیروگاه اتمی چرنوبیل، منطقه اطراف رادار دوگا را به یکی از آلودهترین نقاط کره زمین تبدیل کرد. این پروژه فوق سِری به یکباره در قلب منطقه ممنوعهچرنوبیل قرار گرفت و ادامه فعالیتش برای همیشه غیرممکن شد. امروزه، این سازه فلزی غولپیکر و ساکت، بهعنوان یکی از برجستهترین نمادهای جنگ سرد و یادآور بلندپروازیهای آن دوران، در منطقه ممنوعه باقی مانده است.
«زومیت» مینویسد: دوگا روسی که روزی با صدای تیک تاک شوم خود در گوش جهان میپیچید، حالا تنها در سکوت به تاریخ گوش میدهد و به یکی از جاذبههای گردشگری اصلی برای بازدیدکنندگان ماجراجوی چرنوبیل تبدیل شده است.