به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ پس از حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران آن هم در میانه مذاکرات و متعاقبا فعالسازی مکانیسم ماشه توسط تروئیکای اروپایی پس از توافق قاهره، بار دیگر توخالیبودگی طبل غربگرایی آشکار شد. این موضوع باعث شد تا بار دیگر ایدههای غرب گداها در ایران رنگ باخته و به تبع آن نخبگان کشور بیش از پیش مطالبه پیگیری ایدههای نوین و غیرتجربهشده را داشته باشند.
یکی از این ایدهها، افزایش روابط با شرق و مشخصا چین و روسیه است که نشانههای آن نیز این روزها هویداست که مهمترین اقدام را میتوان از موضع مشترک ایران، چین و روسیه در برابر موضوع اسنپبک در شورای امنیت که با نامه این سه کشور پدیدار شده است.
از منظری دیگر، در زمانهای که غربیها کمر همت را بر فشار علیه ایران و حمایت از دشمن منطقهای آن یعنی اسرائیل بستهاند، دو کشور روسیه و چین براساس منافع ملیشان کنار ایران ایستاده و تاکنون از آن حمایت کردهاند. با این وجود، علیرغم اینکه این موضوع منطبق بر منافع ملی ایران بوده، صدای عدهای را نیز درآورده است. کسانی که منافع ملی را با رویکرد غربگرایانه خود سالها به قعر چاه افکندند، اکنون عدول دستگاه دیپلماسی از ایدههای منسوخشان را تاب نیاورده و بیش از پیش چهره شبهایدئولوژیک و غربگرایانه خود را هویدا ساختهاند. موضوعی که حتی واکنش رئیس مجلس را نیز بهدنبال داشته است!
دیپلمات سادهلوح؛ نقد ظریف و روایت مکانیسم ماشه
پس از آنکه مشخص شد برخلاف انکارهای ظریف، اسنپبک در برجام وجود داشته، این دیپلمات ایرانی توپخانه فرافکنی خود را اینبار با چاشنی ضدروسگرایی دوباره روشن کرد.
وی در واکنش به اظهارات لاوروف که افشا کرده بود مکانیسم ماشه محصول ظریف و جانکری بوده اظهار کرد: «در جریان مذاکرات اتمی آقای لاوروف و فرانسویها پیشنهادی در مورد وضعیت قطعنامههای گذشته شورای امنیت علیه ایران دادند که خیلی بد بود و ما تلاش زیادی کردیم تا آن پیشنهاد را کنار بگذاریم.»
وی همچنین گفته بود: «من همچنان اعتقاد به روابط راهبردی با روسیه و چین دارم، اما اینها به خاطر ما کاری نمیکنند. روسها عریان سیاست خود را بیان میکنند. روسیه کشور مهمی در همسایگی ماست ولی دو خط قرمزدارد اول اینکه ایران نباید هیچ وقت با دنیا روابط آرام داشته باشد و دوم اینکه نباید با دنیا به درگیری برسد برای همین روسیه طرفدار توافق موقت ژنو بود، چون استخوان لای زخم نگه میداشت و مانع درگیری هم میشد.»
فارغ از اینکه روسیه مسئلهاش منافع و حق وتوی خود بوده و چنین چیزی در عرصه سیاست بینالملل نیز امری طبیعی است، اما شواهد حکایت از آن دارد که روایت ظریف صحت چندانی نداشته است. علیاکبر صالحی، رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی گفته: «روسیه همان زمان که مکانیسم ماشه در برجام طراحی شد، اعتراض کرد که این بند بهطور زیرکانهای حق وتوی اعضای دائم شورای امنیت را دور میزند و هیچ کشوری، حتی مسکو و پکن، توان متوقفکردن آن را ندارد.»
به تعبیر دیگر با وجود مخالفت روسیه با مکانیسم ماشه، ظریف باز هم این «چاه ویل» را از طرف غربی پذیرفته است. چاه ویلی که به افشای تاجگردون، عضو کمیسیون برجام، مشخص شد که ظریف در همان زمان برجام گمان میکرده که غربیها آن را فعال نخواهند و عیان شد که زهی خیال باطل!
ضدشرقگرایی روحانی؛ بازخوانی یک ذهنیت قدیمی
در همین ارتباط حسن روحانی که این روزها اظهاراتش علیه مجلس واکنشهایی را به دنبال داشته، پیشتر حرفهایی بیان کرده بود که فضای مجازی را متاثر ساخت. رئیس اسبق دولت بیان کرد: «آن شش قطعنامهای که سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ علیه ایران بود، هم روس رأی مثبت داد و هم چین.» این موضوع نیازمند بازخوانی عواملی است که امروزه اثری از آنها در روابط ایران با روسیه و چین وجود ندارد و چهبسا خود اثباتگر ضرورت این روابط است.
به تعبیر دیگر قطعنامههای ایران از یکسو در فضای نظم یکجانبهگرایانه آمریکایی قرار داشته و طبعا این عامل ساختاری بر اقدامات روسیه و چین سایه افکنده بود و از سوی دیگر نیز حاکمان و یا رویکردهای سیاست خارجی این دو کشور دچار تغییر و تحولاتی شده است. گذار در نظم جهانی ایران و چین را به یکدیگر نزدیک ساخته و جنگ اوکراین هم از طرفی موجب گرایش روسیه به ایران شده است.
اما مسئله اصلی این است که چرا علیرغم نیاز به بهبود روابط از سوی طرفین ماجرا، در برهه کنونی که غرب عملا رویکردی تقابلی را علیه ایران اتخاذ کرده، این دو مقام اسبق تلاش داشتهاند با این اظهارات خود هجمهای علیه روابط ایران با این دو بازیگر مهم در عرصه بینالملل ایجاد کنند؟ شاید بتوان گفت همچنان که این دو سیاستمدار یک دهه قبل فکر میکردند، هنوز هم تصورشان این است که تنها مذاکره با کدخداست که حلّال همه مشکلات است. ایدهای که حدود یک دهه از تاریخ ایران را صرف آشکاری بیثمر بودن خود کرده است.
واکنش مجلس؛ دفاع از همکاری راهبردی با شرق
از همین روی روزگذشته قالیباف در نطق پیش از دستور خود با اشاره به نامه سهجانبه ایران، چین و روسیه به دبیرکل سازمان ملل متحد درباره لغو اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ این اقدام را «نماد همبستگی استراتژیک» خواند و گفت: «در همین راستا لازم میدانم، انتقاد صریح خود را نسبت به مواضع رئیسجمهور و وزیر خارجه اسبقمان اعلام کنم که دقیقا در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند.»
همچنین دیگر نمایندگان نیز در این زمینه واکنش نشان دادند حمیدرسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به حسن روحانی گفت: «آقای روحانی! تو پاسخ بده نتیجه ۸ سال کرنش در برابر آمریکا چه شد؟ نتیجه ۸ سال التماس در برابر آمریکا چه شد؟ نتیجه قهقههای مستانهای که در برابر مسئولین انگلیسی میزدی چه شد؟ آیا نتیجهای جز تهدید بیشتر، توهین بیشتر و تحریم بیشتر داشت؟»
امیر حسین ثابتی دیگر نماینده تهران نیز خطاب به روحانی بیان کرد: «اگر مردم برای تو مهم بود برای اسنپ بک هم میرفتی نظرسنجی میکردی تا چنین افتضاحی را بپذیریم یا نه.» این واکنشها از سوی نمایندگان سبب آغاز هجمه علیه مجلس از سوی غربگرایان شد.
حمله رسانههای غربگرا به مجلس
واکنش مجلس علیه روحانی هجمههایی را بهدنبال داشت که برخیشان تعجبانگیز هم بود. به عنوان مثال، احمد زیدآبادی، فعال رسانهای اصلاحطلب بیان کرد: «آیا روسها سکوت شهروندان ایرانی در برابر سیاستهای کرملین را شرط همکاری با جمهوری اسلامی دانستهاند؟ این به مثابه شنیعترین رابطه استعماری و تحتالحمایگی است.» از سوی دیگر روزنامه اطلاعات هم نوشت: «کاپیتولاسیون یعنی همین که بیگانه به مسئولین ما توهین کند و ما جرات اعتراض نداشته باشیم.»
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات نیز با کنایه نوشت: «لیاخوف فقط یک نام در تاریخ ایران نیست.» همچنین حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی دولت روحانی در شبکه اجتماعی ایکس به قالیباف واکنش نشان داد: «آقای قالیباف! خوب نیست هر نوشتهای که به دستتان میدهند را با صدای بلند بخوانید.» واکنشهایی که همه نشان از نارضایتی اصلاحطلبان درباره بهبود روابط ایران با روسیه و چین داشته است.
منافع ملی؛ ستاره رهنمای سیاست خارجی
با وجود اینکه اصلاحطلبان غالبا رویکردی غرب گرایانه به سیاست خارجی داشتهاند، اما یک اصل بدیهی و اساسی را هنوز هم از غربیها نیاموختهاند. اصلی که پیشتر لرد پالمرستون، وزیر امور خارجه و نخست وزیر بریتانیا گفته بود: «ما هیچ پیمان دائمی و هیچ دشمنی همیشگی نداریم؛ منافع ما هستند که دائمی و همیشگیاند و بر ماست که آن منافع را دنبال کنیم.»
اگرچه بر همگان واضح است که اتکا به روسیه و چین در فضای آنارشی بینالمللی امری غیرعقلانی است، اما این بدان معنا نیست که افزایش روابط با این دو بازیگر نیز غیرعاقلانه باشد. به تعبیر دیگر، همانگونه که روسیه و چین بنابر منافع خود به ایران نزدیک شده، ایران نیز میبایست براساس منافع ملی خود در بحبوحهای که غربیها فشار و تقابل را علیه ایران اعمال میکنند، روابط خود را با شرق افزایش و بهبود ببخشد.
این موضوع علیرغم تلاش اصلاحطلبان برای بازنمایی این سیاست تحت عنوان «فروختن کشور به شرق»، دقیقا برعکس تفکر جزمانگارانه غرب گداها است که همیشه رابطه با غرب را بر منافع ملی ترجیح دادهاند.
در عرصه سیاست بینالملل همه بازیگران از جمله ایران، تنها منافع ملی را ستارهراهنمای سیاست خارجی میدانند و روابط ایران با روسیه و چین نیز از همینروست. موضوعی که اگرچه غربگرایان را خوش نمیآید، اما دستگاه دیپلماسی میبایست براساس واقعیات حاضر و بهدور از سیاستزدگی اقدامات متناسب را در راستای بیشینهسازی منافع ملی انجام بدهد.