شناسهٔ خبر: 75536308 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

در گفت‌وگو با آنا بررسی شد

تنگنای امنیتی اسرائیل؛ خاورمیانه در آستانه نوع جدیدی از جنگ ترکیبی؟

آنگونه که از تحلیل‌ها برمی‌آید، دور جدیدی از جنگ ترکیبی در خاورمیانه امری گریزناپذیر است و بازیگران سیاسی کهنه‌کار را به سمت امنیتی‌تر کردن و به روز کردن توانایی‌های نظامی سوق می‌دهد. به گفته سعدالله زارعی، حتی ممکن است مدل جدیدی از جنگ را طی هفته‌های آینده شاهد باشیم چراکه افق دید رژیم‌ صهیونیستی به سمت ترکیبی از عملیات‌های نظامی کم‌شدت و اقدامات امنیتی رفته است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری آنا – علی رحمانی: روان‌شناسی سیاسی صهیونیسم به عنوان یک جریان نوظهور در قوم یهود به روشنی و صراحت نشانگر این است که زعمای این جنبش تروریستی از ابتدای پیدایش آن هرگاه با مشکلاتی نظیر شکست در جبهه‌های نبرد و تحقیر توسط دشمنان مواجه می‌شوند، سعی بر آن دارند تا با اتکاء به تکنیک‌های  اطلاعاتی و جاسوسی مخصوص به خود، ضمن تضعیف روحیه طرف مقابل، برتری خود را در ارتکاب جنایات وحشتناک و ترور‌های آن چنانی، به رخ حریف بکشند.

علی‌رغم این که استفاده از روش جنگ در تحقق اهداف رژیم‌صهیونیستی به نتیجه نرسیده؛ نشانه‌ای هم که مبتنی بر کنار گذاشتن کامل این روش باشد؛ هنوز به چشم نمی‌خورد

 امروز نیز با گذشت بیش از هفت دهه از پدیدار شدن لکه ننگین اسرائیل روی نقشه منطقه، شاهد پناه بردن دوباره سران رژیم‌ صهیونیستی به استراتژی تکراری ترور با استفاده از ابزار‌های وحشتناک اطلاعاتی و جاسوسی هستیم. خبرنگار آنا در گفت‌و‌گو با «سعدالله زارعی» کارشناس ارشد مسائل منطقه، به بررسی بیشتر چرایی و چگونگی این تغییر تاکتیک توسط رژیم صهیونیستی و آمریکا پرداخته است.

آنا: اگر آتش بس غزه را نه حاصل قدرت آمریکا بلکه نتیجه شکست تل‌آویو و واشنگتن در برابر محور مقاومت بدانیم؛ آیا می‌توان گفت معادله قدرت در خاورمیانه از سطح نظامی به سطح روایت و ادراک منتقل شده است؟

زارعی: به گمانم سطحی از عملیات‌های نظامی به انضمام اقدامات تروریستی جایگزین عملیات‌های گسترده نظامی نظیر عملیات «گدئون» یا «ارابه‌های گدئون» خواهد شد. اما علی‌رغم این که استفاده از روش جنگ در تحقق اهداف رژیم‌صهیونیستی به نتیجه نرسیده و عملاً درگیری‌ها به تحقق اهداف سیاسی این رژیم منجر نشده‌اند؛ نشانه‌ای که مبتنی بر کنار گذاشتن کامل این روش باشد هنوز به چشم نمی‌خورد و ما نمی‌توانیم به صورت قاطع بگوییم که، چون مدل جنگ شکست خورده دیگر استفاده از آن به عنوان یک گزینه کنار رفته است؛ ولی اعتماد به جنگ و این روش برای تحقق اهداف در بین آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و حامیان آنها کاهش پیدا کرده است. یعنی اسرائیلی‌ها الان این گونه فکر نمی‌کنند که مثلاً یک عملیات جدید در غزه از سوی ارتش، آنها را به نتیجه قطعی می‌رساند یا به عنوان مثال، آمریکایی‌ها دیگر این گونه فکر نمی‌کنند که می‌توانند با ضربه زدن به یک واحد ناهمخوان طرف مقابل را وادار به عکس‌العمل‌های دلخواه بکنند. ولی معنای این مسئله آن نیست که آنها دیگر از این ابزار استفاده نمی‌کنند. منتها همان طور که مشهور هم هست؛ بحث جنگ ترکیبی و ترکیب روش‌های مختلف برای گرفتن نتیجه مطرح است. به همین دلیل، آمریکایی‌ها همزمان در حال اعمال کردن این روش‌ها هستند. اما طرف مقابل هم بیکار ننشسته و به تناسب فضای موجود، از روش ترکیبی برای دفع برنامه‌های آمریکا و اسرائیل استفاده می‌کند.

آنا: در این چارچوب، روایت‌سازی ترامپ در شرم‌الشیخ که شکست خود را با واژه صلح بازتعریف می‌کند؛ تا چه اندازه می‌تواند در خصوص مهندسی افکار عمومی و جهت‌دهی به سیاست کشور‌های عربی علیه ایران و مقاومت تأثیرگذار باشد؟

زارعی: ترامپ برخلاف آن چیزی که اعلام کرده و تصویری که دوست دارد از او در جهان ساخته شود؛ جنگ‌ها را تشدید کرده است. برای درک این موضوع نگاهی به جنگ اوکراین قبل از اکتبر سال قبل و بعد از آن بیاندازید و ببینید که جنگ اوکراین افزایش یا کاهش داشته است! 

فصلی از تنش‌های شدید را پشت سر گذاشتیم و بعید می‌دانم دوباره به دوران تنش‌های شدید بازگردیم، اما باید برای این مسئله نیز آماده باشیم

تنش‌های مربوط به غزه قبل از آتش‌بس اخیر نیز به همین صورت در دوره ۸ ماهه ترامپ تشدید شده است؛ زیرا عملیات‌های گدئون تنش موجود در این منطقه را تشدید کرد. نکته دیگر این است که در این دوره برای اولین بار، اسرائیل و آمریکا مشترکاً به ایران حمله کردند و به این صورت فصل جدیدی از درگیری در منطقه رقم خورد که در ۳۰ سال گذشته سابقه نداشت؛ یا حمله‌ای به قطر صورت گرفت که این هم بسیار بی‌سابقه بود.

همین‌طور اقداماتی که اسرائیل روزانه علیه لبنانی‌ها انجام می‌دهد و عملیات گسترده‌ای که اسرائیلی‌ها در سوریه انجام دادند و در واقع این کشور را از حیث زیربنایی به کشوری فقیر تبدیل کردند. اینها همه در دوره ترامپ اتفاق افتاده است؛ بنابراین ترامپ اگرچه از کلمه صلح استفاده می‌کند، اما روش‌های او تشدید کننده جنگ است و هر چه هم که از صلح صحبت کرده توأم با نوعی فریب‌کاری بوده است. مثلاً آقای ترامپ اجلاسی را در ریاض با عنوان «کاهش تنش در اوکراین» تشکیل داد، اما در عمل علی‌رغم صحبت‌هایی که شد، آمریکایی‌ها در پشت صحنه ادامه جنگ را مدیریت کردند؛ زیرا حجم تسلیحاتی که در دوره ترامپ برای اوکراین ارسال شد چندین برابر تسلیحاتی است که در دوره بایدن به این کشور ارسال شده است. این رفتار‌های دوگانه و صحنه‌سازی‌ها اقداماتی است که ترامپ انجام می‌دهد. 

ما به عنوان جبهه مقاومت، جمهوری اسلامی یا فراتر از این، به عنوان منطقه غرب آسیا به طور اصولی تکلیفمان با سیاست‌های مزورانه ترامپ روشن است، زیرا نمی‌توانیم به کسی اتکاء کنیم که دروغ می‌گوید و صحبت از مذاکره می‌کند، اما در حین مذاکره حمله نظامی انجام می‌دهد. البته به نظر من جنگ‌های لبنان، ایران، یمن و فلسطین نشان داد که استفاده از جنگ برای حل مسئله در میدان مقاومت کار عاقلانه‌ای نیست. من فکر می‌کنم ما فصلی از تنش‌های شدید را پشت سر گذاشتیم و بعید می‌دانم دوباره به دوران تنش‌های شدید بازگردیم، اما باید برای این مسئله نیز آماده باشیم، چون طرف مقابل ما بازیگری عاقل و محاسبه‌گر نیست.

آنا: در ابتدای صحبت‌هایتان این نکته را مطرح کردید که اسرائیل ملغمه‌ای از اقدامات تروریستی و عملیات‌های نظامی را پیش خواهد کشید. با توجه به این که در حال حاضر در داخل غزه نهاد‌های ضداطلاعاتی حماس به کشف شبکه‌های جاسوسی رژیم‌‍ صهیونیستی مبادرت می‌ورزند؛ احتمال وقوع جنگ امنیتی در سطح منطقه و تسری آن به کشور‌های اطراف نظیر سوریه چقدر است؟

زارعی: چیزی که روشن است این است که اسرائیلی‌ها هر کجا بتوانند با اقدامات امنیتی مخالفین خودشان را از سر راه بردارند؛ هم این کار را انجام می‌دهند و هم آن را به گزینه نظامی ترجیح می‌دهند. چون هزینه این اقدامات پایین‌تر است، با فوریت بیشتری مواجه می‌شود و در آن دست برتر با طرفی است که در حوزه اطلاعاتی برتری داشته باشد. 

به طور کلی می‌توان گفت به احتمال زیاد دوره جدید از منظر اسرائیل دوره ترکیب سطح پایین‌تری از عملیات‌های نظامی و اقدامات امنیتی است

برای اسرائیل فرقی نمی‌کند که طرف مقابل آن حزب‌الله لبنان، حماس یا جهاد اسلامی باشد. به نظر می‌رسد که با شکست برنامه‌های رژیم‌صهیونیستی، اسرائیلی‌ها خودشان را برای اجرای سلسله اقداماتی از این دست در کل منطقه آماده می‌کنند. به نظرم استثنایی در این زمینه وجود ندارند، زیرا آنها احساس می‌کنند که مزیتی را در حوزه اطلاعاتی دارند که در حوزه نظامی فاقد آن هستند و در حال استفاده از مزیت نسبی خویش با هدف جبران شکست‌های نظامی خود هستند. اما مسئله اینجا است که افق رژیم صهیونیستی برای سال‌های آتی شامل ترکیبی از عملیات‌های نظامی کم‌شدت و اقدامات امنیتی است و حتی ممکن است مدل جدیدی از جنگ را طی هفته‌های آینده در منطقه رقم بزند؛ بنابراین غزه باید برای چنین وضعیتی آماده باشد ضمناً مشخص است که توافقاتی بین آمریکا و رژیم‌صهیونیستی در این زمینه صورت گرفته و این مسئله مغایرتی با طرح ترامپ هم ندارد؛ به خاطر این که قبلاً ترامپ گفته بود «ما دست اسرائیل را در اقدامات امنیتی علیه حماس بازگذاشته‌ایم.» بنابراین اسرائیلی‌ها این روند را دنبال می‌کنند. حماس هم باید متوجه باشد. اما نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که طی یک سال گذشته بعد از جنگ لبنان یعنی از آذرماه سال گذشته تاکنون، اسرائیلی‌ها در شناسایی و زدن فرماندهان مقاومت در لبنان، غزه و یمن موفق نبودند و علی‌رغم تلاش‌های زیادی که کردند، بعد از ماجرای پیجر‌ها اسرائیل که خیلی تلاش می‌کرد فرماندهان جایگزین شده را ترور کند دیگر موفق نشده و تا الان حزب‌الله از این حیث آسیب دوباره‌ای ندیده است؛ کما این که حماس توانسته در طول دوره جنگ، فرماندهی، انبار‌های تسلیحاتی، کارگاه‌های تولید سلاح و اسرای در اختیار خود را در زیر تونل‌ها حفظ کند و دست آخر آنها را با مذاکره تحویل دهد و اسرائیلی‌ها نتوانستند بعد از ترور شهید هنیه و شهید سنوار فرماندهان جدید حماس را ترور کنند. این مسئله نشان دهنده این است که الان مقاومت در بحث‌های امنیتی هم به مرتبه خوبی از بلوغ رسیده و دیگر مثل برهه زمانی وقوع عملیات‌های پیجری آسیب‌پذیر نیست به نحوی که اسرائیل از لحاظ امنیتی در تنگنا قرار دارد. اما به طور کلی می‌توان گفت به احتمال زیاد دوره جدید از منظر اسرائیل دوره ترکیب سطح پایین‌تری از عملیات‌های نظامی و اقدامات امنیتی است.

انتهای پیام/