سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرضیه نگهبان مروی: امیرحسین خوشحال، شاعر و طنزپرداز خراسانی ساکن مازندران است که از سال ۱۳۸۷ با ماهنامهطنز و کاریکاتور «بچه مشد» وارد عرصه طنز شد و در نشریاتی مانند روزنامه «خراسان»، ماهنامه «موج آفتاب»، «کتاب هفته خبر» و نشریه «بُعدِ پنجم» فعالیت داشت. او همچنین در کتابهایی مانند «باد او را نخواهد برد» یادنامه عباس کیارستمی و «یک عمر با عزت» یادنامه استاد عزتالله انتظامی، بخش شعر طنز را برعهده داشته است.
خوشحال در جشنوارههای مختلف شعر طنز شرکت کرده و جوایزی مانند مقام دوم جشنواره فرهنگی هنری «اتقان» (۱۴۰۳)، مقام سوم جشنواره شعر طنز «دادخند» (۱۴۰۱) و مقام اول جشنواره کشوری «شهر بخیر» (۱۴۰۰) را کسب کرده است. آثار او با نگاهی طنزآمیز به مسائل اجتماعی و فرهنگی نوشته شدهاند و نقش فعال او در نشریات و کتابها، حضور مستمرش در حوزه شعر طنز را نشان میدهد. با وی گفتوگویی داشته ایم که در ادامه میخوانید:
آقای خوشحال طنز از نگاه شما چیست؟ انتقاد است یا خنده؟
به نظرم هیچکدام بهصورت صرف نیست. هدف در طنز صرفاً خنداندن نیست و هدف اولیه انتقاد هم نیست. هدف اصلی دیدن چیزی است که دیگران نمیبینند و بیان آن در قالبی گوارا و شیرین است.ممکن است این کار باعث خنده شود و ممکن است انتقاد هم داشته باشد، و صرفاً به ترمیم یک موضوع کمک کند. اگر بخواهیم صرفاً خنده را مدنظر قرار دهیم، بیشتر به سمت شوخی و هزل میرویم تا طنز. گفتهاند طنز یعنی گریه کردن و خندیدن؛ به نظر من وظیفه طنزپرداز دیدن و بیان است، مرحله بعدش خنده و انتقاد و تأثیر خواهد بود.
در شعر طنزتان، بیشتر به چه موضوعاتی میپردازید و چرا؟
بیشتر دغدغه فرهنگی و اجتماعی دارم و از همان ابتدا هم که کارم را شروع کردم، بخش زیادی از آن آگاهانه و بخشی ناخودآگاه در حوزه اجتماع و فرهنگ بود. معتقدم اگر این دو حوزه درست شوند، سایر مسائل نیز خودبهخود اصلاح خواهند شد.
سیاسی زیاد کار نکردهام و علتش ترس نبوده، بلکه این است که اگر فرهنگ و اجتماع درست شود، سیاست هم تغییر خواهد کرد، زیرا سیاستمداران از دل جامعه میآیند.
خط قرمز دیگری که برای خودم دارم، نپرداختن به مسائل روز است؛ سعی کردهام شعری بسازم که هر زمان خوانده شود، اثرگذار باشد. پرداختن به مسائل اقتصادی و روزمره مانند گرانی مرغ یا کندی اینترنت، ارزش ادبی کوتاهمدت دارد و ممکن است بعد از چند سال تأثیر خود را از دست بدهد. بعد از ۱۷–۱۸ سال کار در حوزه طنز و چاپ شعرهایم در نشریات مختلف، معتقدم تصمیمم درست بوده و هنوز هم به آن پایبندم.
تفاوت طنز امروز با طنز نسل قبل (دهه ۷۰ و ۸۰) چیست؟
به نظر من، در حوزههای مختلف طنز، از سینما گرفته تا کاریکاتور و شعر، طنز دهه ۷۰ و ۸۰ کیفیت بالاتری داشت. عوامل مختلفی مانند فضای مجازی و رسانه باعث شدند طنز امروز کمی سطحیتر شود. حالا طنز بیشتر به شوخی نزدیک شده و حجم آن زیاد شده، در حالی که طنز واقعی نیاز به دقت و ظرافت دارد.
در شعر طنز، خط قرمز وجود دارد؟ اگر بله، چگونه از آن عبور میکنید؟
بله، خط قرمز وجود دارد، اما این خط قرمز درونی است و مربوط به خود هنرمند است، چه اخلاقی، چه سیاسی، اجتماعی یا مذهبی. حتی اگر سانسوری وجود نداشته باشد، هنرمند چارچوبی برای خودش دارد. عبور از خط قرمز هم میتواند هوشمندانه باشد. مثلاً حافظ در اشعارش با بازی با معانی و اسامی توانسته محدودیتها را دور بزند. در طنز امروز هم نمونههایی داریم که کاراکترهای ساختهشده اجازه بیان انتقادهای جدی را میدهند، بدون اینکه مستقیم به مسائل حساس اشاره شود.
سانسور و وجود خط قرمزها گاهی باعث پختگی و خلاقیت طنزپرداز میشود؛ وقتی محدودیت وجود دارد، هنرمند باید فکر کند چگونه حرفش را منتقل کند و این باعث قویتر شدن اثر میشود.
شما هم تجربه چاپ کتاب عاشقانه دارید و هم اثر طنز، حالا به نظر شما شعر طنز نوشتن سختتر است یا شعر عاشقانه؟
ابتدا شعر عاشقانه را انتخاب میکردم، اما در هفت هشت سال اخیر معتقدم شعر طنز سختتر است. در شعر عاشقانه، بیشتر به احساسات درونی خودم میپردازم و نیاز چندانی به توجه به مخاطب نیست، اما در طنز، همواره باید به مخاطب فکر کنم؛ باید غذایی بسازم که مخاطب بچشد، هم بخندد و هم فکر کند.
یک ضربالمثل غربی میگوید طنز کار کردن مثل این است که هنگام شنا کردن در آب، بخواهی مسواک بزنی؛ واقعاً سخت است. طنز واقعی نیازمند جدیت و پختگی است.
وقتی شعری میگویید، اول ایده به ذهنتان میرسد یا وزن و قافیه الهام میدهد؟
اول از همه لطف خدا شامل حالم میشود و بابتش شاکرم. در شعر عاشقانه، ابتدا حس درونی باید شکل بگیرد و سپس بر اساس تجربه و دانش، شعر را سامان میدهم. در شعر طنز، اغلب ابتدا دغدغه اجتماعی یا فرهنگی وجود دارد و بعد بر اساس آن، قالب، وزن، سبک و حتی شخصیتها را انتخاب و مهندسی میکنم.
طنز باید «آموزنده» باشد یا صرفاً «سرگرمکننده»؟
طنز اگر طنز باشد، قطعاً آموزنده است. مثل این است که بگوییم آتش باید داغ باشد؛ طنز واقعی بدون آموزندگی معنا ندارد. طناز معلم نیست، بلکه چراغقوهای در دست دارد که جایی را نشان میدهد تا مخاطب خودش برداشت کند. طنز صرفاً سرگرمکننده، هزل است و اثر واقعی ندارد.
آیا شعر طنز میتواند در اصلاح فرهنگی یا اجتماعی جامعه نقش داشته باشد؟
بله، قطعاً تأثیرگذار است، اما مشکل اصلی عدم آشنایی مردم با شعر است. شعر طنز میتواند ذهن مخاطب را پویا کند و رشد شخصیتی ایجاد کند. مهم این است که طنز، آمرانه نباشد و به شکل دوستانه و رفاقتی پیام خود را منتقل کند.
وضعیت طنز امروز ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
من به اندازه کافی تجربه و قدرت قضاوت ندارم، اما به عنوان یک مخاطب میگویم که سطح طنز امروز پایینتر آمده است. هنرمند باید چند گام جلوتر از مخاطب باشد و او را به سمت رشد هدایت کند، نه اینکه خودش پایین بیاید و صرفاً مطابق میل مخاطب کار کند.
فضای مجازی و لایکها تأثیر زیادی داشتهاند؛ بسیاری از طنزپردازان تحت تأثیر بازخورد مخاطب قرار میگیرند و این باعث میشود اثرشان محدود شود. من سعی کردهام فاصله بگیرم تا تحت تأثیر مستقیم مخاطب نباشم. و
در پایان، طنز برای شما حرفه است یا شیوه زندگی؟
هیچکدام. طنز امرارمعاش من نیست و نمیتواند شغل محسوب شود. به عنوان شیوه زندگی هم کل زندگی من را شامل نمیشود، اما جزئی از هنرمندی من است. نگاه طنزپردازانه در زندگی، جزئی از شخصیت و دقت اوست، اما شیوه زندگیاش نیست. به نظر من، طنز پرداز باید دقیق و جزئینگر باشد، باید همان چیزی را ببیند که دیگران نمیبینند و از آن طنز بسازد. نگاه متفاوت، رندی و دقت، ویژگی اصلی طنزپرداز واقعی است.
∎