دراین آثار معماگونه و رمزآلود کارآگاهی تماشاگران با بازرسان و کارآگاهانی روبهرو و همراه بودهاند که دانش کافی در این امر را داشته و درسآموخته این رشته هستند. کسانی مثل پوآرو یا شرلوک هلمز که شهرت و محبوبیت فراوانی در میان تماشاگران ژانر کارآگاهی دارند، آدمهایی باتجربه و تحصیلکرده و آکادمیک هستند که علم و دانایی این کار را پشت سر خود دارند و فعالیتهایشان با تکیه بر علاقه یا چیزهایی ازاین قبیل نیست. درچنین شرایط و حال وهوایی است که از راه رسیدن شخصیتی چون خانم مارپل دردنیای سرشار ازتعلیق ومعمای کارآگاهی، هم تعجببرانگیزمیشودوهم حساسیت کافی را در میان تماشاگران و علاقهمندان ژانر کارآگاهی برمیانگیزدکه ببینند این خانم کهنسال با چه پشتوانهای وارد این وادی خطرناک و غیرقابلپیشبینی شده است.
عدم شباهت به بقیه همکاران
خانم مارپل برخلاف همکاران مشهور خود هم چون هلمز و پوآرو تحصیلات آکادمیک در رابطه با حرفه خود ندارد و بیشتر برمبنای شم قوی کنجکاوانهاش است که میتواند وارد وادی پررمزوراز فعالیتهای کارآگاهی شود. آنچه این شخصیت را در مقایسه با شخصیتهای مشابه جذابتر میکند، همین نکته است. برای تماشاگرانی که فعالیتهای خانم مارپل را دنبال میکنند، بسیار جذاب است که شاهد باشند که او چگونه بدون آنکه پشتوانه کافی علمی و آکادمیک برای کارهایش داشته باشد، موفق به حل پروندههای مجعولی میشود که نیروی پلیس را سردرگم کرده است. در عینحال در دنیای مردانه کارآگاهی که معمولا دنیایی خشن و بیرحم است، حضور یک خانم (آن هم با سن و سال زیاد، که بهصورت طبیعی نمیتواند اکشن زیادی در رفتارش داشته باشد) عامل مهمی است که توجه عموم تماشاگران را به خود جلب میکند. حتی در سریال خانم مارپل هم میتوان بهراحتی دید که او در میان تعداد زیادی از آقایان محصور شده و حکم یک اقلیت ناچیز را در برابر یک اکثریت عظیم دارد. با وجود این، خانم مارپل از آنچنان جسارت و شجاعتی برخوردار است که بدون توجه به دنیای مردسالارانه پیرامونش، فعالانه عمل و حرکت میکند و از خودش تردیدی در رسیدن به هدفش و دستیابی به عدالت مورد نظر خود نشان نمیدهد.
خالق: آگاتا کریستی!
خالق خانم مارپل کسی نیست جزخانم آگاتا کریستی، نویسنده معروف داستانهایجناییانگلیسی که درنوشتههاو رمانهایش، جرایم و جنایات زیادی را سروسامان داده و جنایتکاران رابه سزای اعمال نادرست و غیرقانونیشان رسانده است. خانم مارپل یکی از شخصیتهای معروفی است که کریستی دردوران فعالیت حرفهایاش خلق کرد و سریال خانم مارپل هم براساس مجموعه کتابهایی ساخته شده که این خانم خیالپرداز خلق کردونوشت ومحبوبیت بسیار زیادی در میان قشر کتابخوان پیداکرد. محبوبیت عظیم خانممارپل درمیان جماعت کتابخوانودوستداران رمانهایجنایی، کافی بودتا برنامهسازان انگلیسی را به صرافت تولید سریالی جذاب وتماشایی براساس شخصیت این بانوی کهنسال مهربان و نکتهسنج (که البته عاشق داستانهای جنایی است و میخواهد حلکننده معمای جنایتهایی باشد که در محل زندگیاش اتفاق میافتد) انداخت.
عدم شباهت به بقیه همکاران
خانم مارپل برخلاف همکاران مشهور خود هم چون هلمز و پوآرو تحصیلات آکادمیک در رابطه با حرفه خود ندارد و بیشتر برمبنای شم قوی کنجکاوانهاش است که میتواند وارد وادی پررمزوراز فعالیتهای کارآگاهی شود. آنچه این شخصیت را در مقایسه با شخصیتهای مشابه جذابتر میکند، همین نکته است. برای تماشاگرانی که فعالیتهای خانم مارپل را دنبال میکنند، بسیار جذاب است که شاهد باشند که او چگونه بدون آنکه پشتوانه کافی علمی و آکادمیک برای کارهایش داشته باشد، موفق به حل پروندههای مجعولی میشود که نیروی پلیس را سردرگم کرده است. در عینحال در دنیای مردانه کارآگاهی که معمولا دنیایی خشن و بیرحم است، حضور یک خانم (آن هم با سن و سال زیاد، که بهصورت طبیعی نمیتواند اکشن زیادی در رفتارش داشته باشد) عامل مهمی است که توجه عموم تماشاگران را به خود جلب میکند. حتی در سریال خانم مارپل هم میتوان بهراحتی دید که او در میان تعداد زیادی از آقایان محصور شده و حکم یک اقلیت ناچیز را در برابر یک اکثریت عظیم دارد. با وجود این، خانم مارپل از آنچنان جسارت و شجاعتی برخوردار است که بدون توجه به دنیای مردسالارانه پیرامونش، فعالانه عمل و حرکت میکند و از خودش تردیدی در رسیدن به هدفش و دستیابی به عدالت مورد نظر خود نشان نمیدهد.
خالق: آگاتا کریستی!
خالق خانم مارپل کسی نیست جزخانم آگاتا کریستی، نویسنده معروف داستانهایجناییانگلیسی که درنوشتههاو رمانهایش، جرایم و جنایات زیادی را سروسامان داده و جنایتکاران رابه سزای اعمال نادرست و غیرقانونیشان رسانده است. خانم مارپل یکی از شخصیتهای معروفی است که کریستی دردوران فعالیت حرفهایاش خلق کرد و سریال خانم مارپل هم براساس مجموعه کتابهایی ساخته شده که این خانم خیالپرداز خلق کردونوشت ومحبوبیت بسیار زیادی در میان قشر کتابخوان پیداکرد. محبوبیت عظیم خانممارپل درمیان جماعت کتابخوانودوستداران رمانهایجنایی، کافی بودتا برنامهسازان انگلیسی را به صرافت تولید سریالی جذاب وتماشایی براساس شخصیت این بانوی کهنسال مهربان و نکتهسنج (که البته عاشق داستانهای جنایی است و میخواهد حلکننده معمای جنایتهایی باشد که در محل زندگیاش اتفاق میافتد) انداخت.
یک پرسش حیاتی
زمانی که سازندگان سریال تصمیم به تولید آن گرفتند، این پرسش مهم مطرح شد که آیا تماشاگران از نمایشی که خانمی سالخورده را در رأس ماجراها و ماجراجوییهایش دارد، استقبالی خواهند کرد یا نه. تا آن زمان شخصیتها و بازیگران سریالها در ژانرهای مختلف افرادی جوان بودند و حداکثر سن کاراکترها دوروبر ۴۰ سال بود. در اینجا از یک سو قرار بود شخصیتی زمام امور ماجراها را در دست گیرد که زن است و مرد نیست و از سوی دیگر، سن و سال بسیار بالایی دارد. به گفته بسیاری از تحلیلگران تلویزیونی، ساخت سریالی با چنین شخصیتی مثل حرکت بر لبه تیغ و بهشدت ریسکی و مخاطرهآمیز بود اما بعد از پخش سریال معلوم شد آنچه قرار بوده بهعنوان مشکل و مانع سریال عمل کند، در حقیقت نقطهقوت و امتیاز اصلی آن بوده است.
بیشباهت به شخصیتهای معمول تلویزیونی
واقعیت امر این است که خانم مارپل هیچ شباهتی به دیگر کاراکترهای تلویزیونی نداشت و یک شخصیت تازه بود. این نکته عامل بسیار مهمی برای جلب و جذب تماشاگران به سریال خانم مارپل شد. از سوی دیگر سازندگان سریال که متوجه شده بودند باید بازیگری با چهره معصوم و بسیار بامحبت مادربزرگانه را برای ایفای نقش خانم مارپل انتخاب کنند، با انتخاب جوآن هیکسون نشان دادند که درست عمل کردهاند و حضور یک بازیگر مناسب تا چه حد میتواند به قوام و جذابیت یک سریال کمک کند. سریال خانم مارپل اولینبار اواخر ماه دسامبر سال ۱۹۸۴ روی آنتن رفت. استقبال بالای تماشاگران انگلیسی از ماجراجوییهای بانمک و شیرین این بانوی خوشاخلاق و سمج باعث شد تا چند فصل از سریال تولید و روانه آنتن تلویزیون شود.پخش این کمدی درام کارآگاهانه تا دسامبر سال ۱۹۹۲ ادامه پیدا کرد و طی این سالها، جوآن هیکسون تبدیل به یکی از محبوبتری چهرههای رسانه تلویزیون شد. سازندگان سریال، تمام۱۲داستان آگاتا کریستی در رابطه با ماجراجوییهای خانم مارپل را تبدیل به سریالی تماشایی و پربیننده کردند که درعینحال، تحسین منتقدان قاب کوچک را نیز به همراه داشت.
یک تیم کارکشته
کار اقتباس داستانهای آگاتا کریستی را یک تیم پنج نفره فیلمنامهنویس بهعهده داشت که زیر نظر تی آر بوون،هنرمند و برنامهساز موفق تلویزیونی کار نگارش فیلمنامه راانجام دادند. جرج گالاسیو، تهیهکننده تلویزیون که تا آن زمان سریالهای موفق و پربینندهای تولید کرده بود، وظیفه تولید خانم مارپل رابهعهده گرفت وبهعنوان خالق آن معرفی شد. بعدها با رونق نوارهای ویدئو و دیویدی، تمامی اپیزودهای خانم مارپل حیات تازهای را در این وادی آغاز کردند و میزان استقبال مردم از آن (با وجود آنکه سالها از تولید و نمایش سریال میگذشت)، به اندازه استقبالشان از پخش تلویزیونی سریال بود.
نارضایتی نویسنده؟
تولید سریال خانم مارپل هم مثل فیلمهای سینمایی که براساس داستانهای آگاتا کریستی ساخته میشد، چندان باعث خوشحالی و خشنودی این خانم نویسنده نشد. شنیده میشود که این جنایینویس مشهور چندان از نسخههای سینمایی و تلویزیونی آثارش راضی نبود. حتی از نوه او متیو پریچارد (که بعد از مرگ نویسنده هدایت آثار و میراث او را بهعهده گرفته) نقلقول شده که «آگاتا کریستی هیچوقت اهمیتی به تلویزیون نمیداده و برایش فرقی نمیکرد که داستانهایش تبدیل به سریالهای تلویزیونی شود.» رسانهها به این نکته اشاره میکنند که اولینبار پت سیندیس یکی از تهیهکنندگان قاب کوچک سراغ پریچارد رفت تا امتیاز ساخت فیلمهایی سینمایی از داستانهای «چرا آنها از ایوان نپرسیدند؟» و «هفت شمار رمز و راز» را خریداری کند. این اتفاق اوایل دهه ۸۰ میلادی رخ داد. برخورد نوه کریستی با این تهیهکننده چندان خوب نبود و این موضوع به رسانههای گروهی درز کرد. اما موفقیت خوب چند فیلم سینمایی که براساس داستانهای کریستی ساخته شده بودند، مدیران شبکه بیبیسی را متقاعد کرد که به سراغ تولید سریالی تلویزیونی از یکی از مشهورترین کارآگاههای داستانهای نویسنده یعنی خانم مارپل بروند.
امتیازی که بالاخره کسب شد
تهیهکنندگان شبکه توانستند با اندکی تلاش امتیاز برگردان تلویزیونی هر ۱۲ داستان خانم مارپل، کریستی را بهدست بیاورند. البته آنها قبل از آن هم امتیاز سه داستان دیگر کریستی را داشتند که مهلت آن سال ۱۹۸۸ به پایان میرسید. یکی از آنها سال ۱۹۸۰ با بازی آنجلا لنزبری تولید و اکران عمومی هم شده بود. دو تای دیگر هم به صورت فیلم سینمایی تلویزیونی با بازی هلنهایز تولید و روی آنتن رفته بود. تهیهکنندگان خانم مارپل به وراث کریستی قول داده بودند که فیلمنامههایشان کاملا به داستانهای نویسنده وفادار باشد و خارج از چارچوب آنها نوشته نشوند. آنها به قول خود عمل کردند. انتخاب جوآن هیکسون برای نقش خانم مارپل اقدامی ریسکپذیر بود، چرا که او در دهه ۸۰ میلادی و زمان ساخت سریال در ۸۰ سالگیاش قرار داشت.
متن کوتاه محبتآمیز
تا قبل از حضور در نقش خانم مارپل، این بازیگر در تعدادی فیلم و سریال در نقشهایی کوچک ظاهر شده بود؛ بنابراین تماشاگران آشنایی چندانی با چهره و نام او نداشتند. جالب اینکه هیکسون یک دهه قبل از بازی در سریال خانم مارپل، در فیلم سینمایی «چرا آنها از ایوانز نپرسیدند» هم یک نقش مکمل بازی کرده بود و در «جنایت، او گفت» که مارگارت روترفورد نقش خانم مارپل را بهعهده داشت، باز هم در نقشی مکمل ظاهر شد. هیکسون که در تئاتر هم سابقه فعالیت داشت، سال ۱۹۴۶ و در اوج جوانی در نمایش صحنهای «قراری با مرگ» که براساس داستانی از آگاتا کریستی اجرا شد، حضور داشت. نکته جالب اینکه نویسنده بعد از تماشای این نمایش یادداشتی برای هیکسون فرستاد و در آن نوشت «امیدوارم روزی نقش خانم مارپل را که برایم خیلی عزیز است، بازی کنید.»
نقش مهم فضاسازی
سریال خانم مارپل بهجز کاراکتر محوری خود، دو شخصیت مهم دیگر نیز دارد. اولی بازپرس اسلک با بازی دیوید هوروویچ و دومی استوار لیک با بازی یان بریمبل است. آنها در پنج اپیزود سریال نقش مهمی بهعهده داشتند. نوع رویارویی این دو با خانم مارپل و تضادهایشان با او، بخش ویژهای از داستان سریال را تشکیل میدهد. این دو کاراکتر در ابتدا مخالف مارپل و کارهایش هستند و حتی به نوعی از او متنفرند اما با گذشت زمان، این تنفر تبدیل به دوستی با او واحترام به شخصیت مارپل میشود.داستان سریال دردهه۵۰ میلادی اتفاق میافتدوفضاسازی آن دوران، ازجمله چالشهای سازندگانش بوده است. آنها برای طبیعیترشدن ماجراها به سراغ لوکیشنها و مکانهایی در شهر همپشایر میروند که فضای آن دهه را القا میکند. برای سازندگان مجموعه وفاداری به آن زمان، خودش را در طراحیهای لباس و صحنههای داخلی بهخوبی نمایش میدهد.
تصدیق یک تصور
تحلیلگران هنری که در ابتدا پرسشهایی را در رابطه با سن بالای کاراکتر مرکزی سریال مطرح میکردند، بعد از پخش آن تصدیق کردند که حتی میتوان سریال موفقی تولید کرد که یک بانوی سالخورده شخصیت محوری آن باشد. منتقدان هم در کنار تعریف و تمجید از فیلمنامه، کارگردانی و فضاسازی خانم مارپل، به تحسین بازی جذاب و یکدست هیکسون در نقش خانم مارپل پرداختند و انرژی بیحدوحصر او برای خلق کاراکتری شاداب و سمج را ستودند. خود بازیگر هم حضور در نقش شخصیتی افسانهای همچون خانم مارپل را آرزویی محال و دستنیافتنی عنوان کرد که بالاخره به واقعیت پیوست. به گفته هیکسون: «حتی در دورترین آرزوها و تخیلاتم هم تصورش را نمیکردم که روزی برای ایفای نقش این شخصیت انتخاب شوم. میدانستم که باید با نوع بازی که ارائه میدهم، به تماشاگران ثابت کنم من همان کاندیدایی هستم که باید برای ایفای این نقش انتخاب شود.»