در جهان پرهیاهوی امروز، رسانه دیگر تنها ابزار اطلاعرسانی نیست؛ بلکه میدان نبرد معناهاست. هر تصویر، هر تیتر و هر روایت میتواند سرنوشت ذهنها را تغییر دهد. در چنین میدان پیچیدهای، زن ایرانی نه تماشاگر، که راوی حقیقت و سرباز جهاد تبیین است.
جهاد تبیین، مفهومی برآمده از بطن قرآن و سیره اهلبیت(ع) است؛ «ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ». این فرمان الهی، رسالت روشنگری و آگاهسازی را از جنس گفتوگو و بینش میداند، نه از جنس هیاهو و شعار. و زن ایرانی، در پرتو همین آموزه، با عقل و احساس خود روایتگر حقیقتی میشود که رسانههای جهانی سالهاست در پی تحریف آناند.
از روز عاشورا تا روزگار امروز، خط تبیین با صدای زنان تداوم یافته است. حضرت زینب (س)، در دل فضای رسانهای اموی که حقیقت را سانسور کرده بود روایت را از اسارت بیرون کشید. او با بیانی استوار، افکار عمومی شام را از تاریکی تبلیغات نجات داد و افکار جامعه را دگرگون کرد. تاریخ، آنروز شاهد نخستین جهاد رسانهای زن بود؛ زینب کبری، صدای حق در برابر امپراتوری دروغ.
امروز نیز تاریخ تکرار میشود. در میانه امواج تحریف و جنگ نرم، بانوان ایرانی در رسانه همان راه را ادامه میدهند. خبرنگاران زن، مستندسازان، نویسندگان و فعالان فضای مجازی در میدان روایتسازی ایستادهاند؛ آنها روایتگر مادرانیاند که در بحرانها ایستادهاند، پرستارانی که در روزهای کرونا جانفشانی کردند، و دخترانی که در مقابل موجهای دروغ رسانههای بیگانه، حقیقت را بازگو کردند.
در همین مسیر، مادران کرمانشاهی در زلزله سرپلذهاب نمونهای درخشان از ایستادگی و ایماناند؛ زنانی که با آنهمه غصه و رنج و ناله، قامت شکستند اما دل نه. در حالیکه خانههایشان فرو ریخته بود، ستون امید را در دل ویرانی برافراشتند.
آنها بیآنکه میکروفونی در دست داشته باشند، با اشک و صبر خود، بلندترین پیام تبیین را به جهان مخابره کردند: پیام ایمان، اقتدار و امید. رسانهها شاید ویرانی را دیدند، اما زن کرمانشاهی حقیقت پایداری را روایت کرد. این خود، عینیترین تصویر از زن در جهاد تبیین است؛ زنی که رنج را به روایت امید بدل میکند.
جنگ روایتها مفهومی است که از دل ادبیات غربی بیرون آمده، اما در اندیشه انقلاب اسلامی، معنایی نو یافته است. در این جنگ، حقیقت قربانی تحریف است و رسانه متعهد، ابزار دفاع. زن ایرانی در این میدان، با بصیرت و حیا، الگویی از «روایت سالم» را ارائه میکند؛ روایتی که هم صادق است و هم زیبا، هم عقلانی و هم احساسی.
دشمن میداند اگر زن مسلمان را از سنگر رسانه خارج کند، جبهه تبیین فرو خواهد ریخت. از همینرو، تهاجم فرهنگی علیه زن ایرانی یکی از محوریترین راهبردهای رسانههای غربی و صهیونیستی است. آنان میکوشند حجاب را محدودیت بنامند، مادری را عقبماندگی معرفی کنند، و وقار را با سکوت اشتباه بگیرند. اما زن ایرانی، با حضور هوشمند در رسانه، روایت دیگری از زن بودن را به جهان عرضه کرده است؛ زنی که هم فعال است و هم مؤمن، هم آگاه است و هم عفیف.
امروز، فضای مجازی همان شام دیروز است؛ پر از فریب و تبلیغ و تحریف. اما صدای زینبوار زنان مؤمن، بار دیگر حقیقت را زنده میکند. زن خبرنگار ایرانی، با دوربین و قلمش در مقابل رسانههای جریان تحریف میایستد. هر پست از او، پاسخ به یک دروغ است؛ هر روایتش، چراغی در دل تاریکی.
رهبر معظم انقلاب در بیانیه «گام دوم انقلاب» فرمودند: «امروز تبیین حقایق و مقابله با تحریفها یک جهاد بزرگ است.» و در همین میدان، زنان ایرانی نقشی بیبدیل دارند. آنان با حضور فعال در رسانهها، خانوادهها و شبکههای اجتماعی، نهتنها مخاطب، بلکه کنشگر جبهه حقیقت هستند.
جهاد تبیین، یعنی نگذاریم دروغ، واقعیت را ببلعد. و زن ایرانی، با حیا و آگاهی، بهترین راوی حقیقت است. او وارث رسالت زینبی است؛ همان رسالتی که از کربلا تا انقلاب اسلامی، از دفاع مقدس تا فتنه رسانهای امروز، استمرار یافته است.
در روزگاری که هر کلیپ میتواند یک شلیک فکری باشد، هر تیتر میتواند ذهنی را فتح یا فریب دهد، حضور زن مؤمن در رسانه یعنی حضور عقل و احساس در کنار هم. رسانه بدون زن، بیروح است و روایت بدون او، ناقص. زن ایرانی در میدان رسانه، نهتنها مخاطب بلکه معمار روایت امید است.