روز دوم آبان در چارچوب ابتکارات دیپلماتیک وزارت امور خارجه، سفیران و نمایندگان دائم سه کشورایران، روسیه و چین در آژانس، نامه مشترکی را به گروسی، مدیر کل آژانس ارسال کردند. در این نامه، ضمن غیرقانونی خواندن اقدام سه کشور اروپایی در فعال کردن اسنپبک، اعلام شده تمام مفاد قطعنامه ٢٢٣١ در ١٨ اکتبر خاتمه یافتهاند. بر این اساس این سه کشور اعلام کردند پایان گزارشدهی مدیرکل آژانس درباره راستیآزمایی و نظارت در پرتو قطعنامه ٢٢٣١ و اجرای برجام فرارسیده است.
تحولات اخیر درباره بازگشت تحریمها علیه ایران و پایان رسمی قطعنامه ۲۲۳۱، صحنهای تازه از شکاف در نظام بینالملل را آشکار کرده است. در حالی که ایالات متحده و متحدان اروپاییاش بار دیگر مسیر فشار و تحریم را در پیش گرفتهاند، چین و روسیه موضعی کاملاً متفاوت اتخاذ کرده و بازگشت تحریمها را اقدامی غیرقانونی و مغایر با تعهدات بینالمللی دانستهاند. این تفاوت مواضع تنها بازتاب یک اتفاق دیپلماتیک نیست، بلکه نشانهای از جابهجاییهای عمیقتر در توازن منافع و قدرت در نظام جهانی است.
از رأی مثبت تا حمایت از ایران؛ تغییر در منطق رفتار چین و روسیه
بازخوانی رفتار چین و روسیه در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ نشان میدهد این دو کشور در آن دوران از قطعنامههای تحریمی علیه ایران حمایت کردند، زیرا تصور میکردند برنامه هستهای ایران ماهیت نظامی دارد و تهدیدی بالقوه برای ثبات منطقهای و جهانی - برای خود آنها-محسوب میشود.
اما پس از امضای برجام و تأیید مکرر آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر پایبندی ایران به تعهداتش، این معادله تغییر کرد. پکن و مسکو دریافتند ایران نه تنها از مسیر تسلیحاتی فاصله گرفته، بلکه قربانی نقض تعهدات از سوی ایالات متحده و بیعملی اروپا شده است. همین واقعیت موجب شد دو قدرت بزرگ مواضع خود را بازتعریف و از موضع ایران در برابر فشارهای یکجانبه حمایت کنند.
همگرایی منافع، نه اتحاد ایدئولوژیک
نزدیکی کنونی میان ایران، چین و روسیه را نباید با شکلگیری یک بلوک سیاسی یا نظم جدید جهانی اشتباه گرفت. آنچه این سه کشور را به یکدیگر نزدیک کرده، اشتراک منافع در برابر فشارهای غرب است، نه اشتراک ایدئولوژیک یا هدف مشترک برای مقابله با آمریکا. روسیه و چین برخلاف دوران جنگ سرد، به دنبال نابودی یا حذف آمریکا از ساختار جهانی نیستند، بلکه بهدنبال تعامل بر پایه منافع هستند.
در این چارچوب، نزدیکی به ایران برای آنها ابزاری برای توازن در برابر فشارهای غرب است، نه هدفی راهبردی و دائمی. بنابراین سیاستگذاران ایرانی نیز باید این واقعیت را در نظر داشته باشند که چنین روابطی تنها تا زمانی ادامه مییابد که منافع متقابل ایجاب کند.
ضرورت تمرکز بر قدرت درونی
در جهان امروز، کشورها بر اساس منافع خود تصمیم میگیرند و هیچ قدرتی از سر دلسوزی یا وفاداری، هزینه منافع خویش را برای دیگری پرداخت نمیکند. برای ایران نیز اتکا به حمایتهای خارجی بدون اصلاح ساختار اقتصادی درونی نمیتواند پایدار باشد. راهکار واقعی کاهش فشار تحریمها، اجرای اصلاحات اقتصادی، تقویت تولید داخلی و افزایش رضایت مردم است. تا زمانی که اقتصاد کشور به ثبات و پویایی نرسد، هر گونه دستاورد دیپلماتیک نیز شکننده خواهد بود.
نتیجه تحولات اخیر درباره نزدیک شدن روابط ایران، چین و روسیه بیش از هر چیز نشان میدهد منافع مشترک و نه اتحادهای سیاسی یا ایدئولوژیک، اساس روابط بینالملل امروز است. در چنین شرایطی، واقعگرایی در سیاست خارجی و اصلاح درونی در اقتصاد، دو ستون اصلی برای حفظ استقلال و کاهش آسیبپذیری ایران در برابر تحولات جهانی به شمار میآیند.
به نظر میرسد وزارت خارجه بر این امر مهم آگاه است که به صرف اعلام ایران، روسیه و چین، پرونده ایران در آژانس بسته نمیشود. این تصمیم مهم باید در شورای حکام آژانس به تصویب برسد و با توجه به بیانیه رسمی دبیرخانه سازمان ملل مبنی بر بازگشت قطعنامهها، باید واقعبینانه ضمن ادامه تحرکات دیپلماتیک، مسئولان اقتصادی کشور به فکر اجرای هر چه سریعتر اصلاحات اقتصادی برای بهبود نظام تولید در کشور باشند.