یک ربع از قرن بیست و یکم را پشت سر گذاشتهایم اما انگار برخی از سازوکارهای فرهنگی و آموزشی ما هنوز در حال و هوای قرن بیستم سیروسیاحت میکنند! برخی رسانههای رسمی و غیررسمی البته چندسالی است از آن حال و هوا درآمدهاند و دغدغهمدارانه دارند از نسل زِد و نیازهایشان و از فاصله و شکاف بین نسلها حرف میزنند. این در حالی است که از دیدگاه جامعهشناسان امروزی و به دلیل سرعت بسیار زیاد تحولات اجتماعی، نسل زد هم دورهاش در حال سپری شدن است و باید به فکر نسل «آلفا» بود که قرار است آینده بسیار نزدیک جوامع را شکل دهند و بیشک ویژگیهای منحصربهفرد و نیازهای تازهای دارند.
به فکر الگوهای تازه باشیم
یعنی آدم دیروزیها که بماند، در جامعه ما حتی آدمها و مسئولان امروزیتر و دغدغهمندمان، نیازمند بهروزرسانی افکار، اندیشهها و دغدغههایشان هستند. چه بپسندیم و چه نپسندیم، بروز و ظهور نسل «آلفا» این هشدار را به جامعه ما میدهد که به جای تنفس در حال و هوای ۲۰ یا ۴۰ سال پیش، باید زمانی را به بازاندیشی در نظامهای آموزشی، فرهنگی و حقوقی جامعه اختصاص بدهیم.
نسل آلفا یا همان متولدان یک تا ۱۵ سال پیش اگر نگوییم «فناورزیستِ» مادرزاد هستند، در جهانی متولد شدهاند که فناوریهای نوین همزاد و همراه بشر و زندگی امروزی است. برخلاف نسل زِد (متولدان ۱۵ تا ۳۰ سال پیش) که کمکم با فناوری آشنا شد، نسل امروز با هوش مصنوعی گفتوگو میکند و درواقع هویتش ترکیبی از واقعیت و مجاز است.
«خبرآنلاین» درباره ویژگیها و نیازهای نسل آلفا با دکتر«محمدمهدی سیدناصری» حقوقدان و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان گفتوگو کرده است. دکتر سیدناصری میگوید: «نسل آلفا، نسلی است که نخستین گریههای خود را در کنار صفحهنمایشها سر دادهاند، نخستین گامهایشان را در خانههایی برداشتهاند که اینترنت و هوش مصنوعی بخشی از زیست روزمره آن است. آنان دیگر کودکان جهانِ پسافناوری نیستند؛ بلکه کودکان جهان در حال بازآفرینیاند. به تعبیر روانشناسان، نسل آلفا، ذهنی بصری، سریع و دادهمحور دارد، اما از نظر عاطفی نیازمند الگوهای تربیتی جدید است.
از نظر اجتماعی، نسل آلفا در بستری شکل گرفته که مرز میان واقعیت و مجاز کمرنگ شده است. هویت آنان ترکیبی از تجربههای عاطفی در جهان واقعی و تعاملهای مجازی است. این نسل در محیطی چندفرهنگی و چندزبانه رشد میکند و از کودکی با ارزشها و سبکهای زندگی متنوع آشنا میشود. این تنوع، ذهنی باز و چندبعدی برایشان میسازد، اما خطر سردرگمی هویتی و کاهش انسجام فرهنگی را نیز به همراه دارد.
از نظر روانی، نسل آلفا با چالشهایی چون اضطراب، کمتوجهی و وابستگی به فناوری روبهرو هستند، اما قدرت تحلیل، چندوظیفهبودن و درک تصویری بالاتری نسبت به نسلهای پیشین دارند».
روزگار الگوریتمها
نسل زِد در عصر گسترش اینترنت با چالشهایی مانند حفظ حریم خصوصی و مقابله با خشونت سایبری مواجه بودند، اما نسل آلفا در جهانی زندگی میکنند که دادهها، الگوریتمها و هوش مصنوعی تصمیمسازند.
دکتر سید ناصری در این باره میگوید: «نسل آلفا به حقوقی مانند حق بر داده، هویت دیجیتال، محافظت از ردپای آنلاین و فراموش شدن در فضای مجازی نیاز دارند.
در حوزه تربیتی، نسل آلفا با آموزش سنتی ارتباط برقرار نمیکنند. این کودکان، یادگیرندگانی فعال و بصریاند که به جای انتقال صرف اطلاعات، به پرورش تفکر انتقادی، سواد دیجیتال، اخلاق فناوری و خودآگاهی فرهنگی نیاز دارند. بنابراین نظام آموزشی ما باید از «انتقال دانش» به پرورش خلاقیت و مهارتهای زندگی تغییر جهت دهد. در حالی که نظام آموزشی ایران هنوز درگیر چالشهای قرن بیستم، مانند حافظهمحوری و رقابت نمرهمحور است.
نسل آلفا به آموزش مبتنی بر پروژه، تجربه و خلاقیت نیاز دارند. جامعه باید با تقویت نهادهای فرهنگی و مشاورهای، به والدین آموزش دهد چگونه با کودکانی که در فضای دیجیتال نفس میکشند، رابطهای انسانی و آگاهانه برقرار کنند. مدارس نیز باید از فضایی برای انباشت دانش به محیطی برای پرورش انسانهای آینده تبدیل شوند».
هویت نسل آلفا ترکیبی از تجربههای واقعی و دیجیتال است. آموزش رسمی، مانند برنامههای درسی، تنها بخشی از این هویت را شکل میدهد.
بخش بزرگتر در آموزش غیررسمی ازجمله فضای مجازی، بازیهای آنلاین و رسانهها، ساخته میشود. اگر آموزش رسمی نتواند جهت و معنا به این هویت بدهد، آموزش غیررسمی ممکن است کودکان را دچار سردرگمی فرهنگی کند. بنابراین هماهنگی میان نظام آموزشی و رسانهای برای حفظ هویت ملی و اخلاقی کودکان ایرانی ضروری است.
یک شکاف نسلی دیگر
به اقتضای هرکه بامش بیش، برفش بیشتر، نسل آلفا با این همه ویژگیهای متفاوت و موقعیتهای مختلفی که دارند با چالشها و مشکلات بیشتری هم مواجه خواهند شد. خطراتی مانند: «سرقت یا سوءاستفاده از دادههای زیستی و دیجیتال»، «تأثیرگذاری هوشهای مصنوعی شخصیسازیشده بر رفتار و تصمیمها»، «تبلیغات هدفمند کودکان»، «بهرهکشی دیجیتال و تولید محتوا توسط کودکان در پلتفرمهای تجاری که در پدیده کودک بلاگری میبینیم» و... ازجمله این چالشهاست.
با توجه به همین چالشها دکتر سیدناصری معتقد است: «حمایت از کودکان دیگر فقط به کار فیزیکی محدود نیست؛ بلکه باید از دادههای آنها در برابر نظامهای اقتصادی دیجیتال محافظت شود».
از آنجا که ماده ۱۲ کنوانسیون حقوق کودک میگوید کودکان برای ابراز نظر و مشارکت در امور مرتبط با خودشان دارای حقوقی هستند، بنابراین باید این حق را به نسل آلفا بدهیم که با توانایی حضور در شبکههای دیجیتال، میتوانند در تصمیمسازیهای اجتماعی نقش مؤثری ایفا کنند.
دکتر سیدناصری در این زمینه تأکید میکند: «این مشارکت باید قانونمند، آگاهانه و حمایتشده باشد. ایجاد پارلمانهای دانشآموزی دیجیتال، پلتفرمهای گفتوگوی کودکان، آموزش سواد حقوقی به زبان ساده و طراحی اپلیکیشنهای مشارکتی ویژه کودکان ازجمله ابزارهایی است که میتواند زمینهساز تحقق این حق شود. این نسل، آینه تمامنمای تحولات فرهنگی، فناورانه و اخلاقی عصر ما هستند.
هر جامعهای که درک عمیقتری از نیازها و ویژگیهای آنان داشته باشد، آیندهای پایدارتر، انسانیتر و اخلاقیتر را برای خود رقم خواهد زد. اگر نظام حقوقی، تربیتی و اجتماعی ما نتواند با این نسل همگام شود، فاصله میان کودک و جامعه به شکاف نسلی بزرگتری بدل خواهد شد که نه قانون و نه آموزش قادر به پر کردنش نخواهند بود. اکنون زمان آن است که حقوق کودک از کتابهای قانون به دنیای دیجیتال مهاجرت کند؛ جایی که نسل آلفا زندگی میکنند، میاندیشند و آینده را میسازند».