به گزارش جماران، روزنامه سازندگی نوشت: در هفتههای اخیر، همزمان با افزایش تنشهای دیپلماتیک به ویژه پس از فعال شدن مکانیسم ماشه به نظر میرسد که طیف اصولگرایان تندرو به شکل محسوسی فعالتر شدهاند؛ از انتشار مواضع تند علیه دولت گرفته تا طرحهای بحثبرانگیز در مجلس درباره حجاب، گشت ارشاد، کنترل فضای مجازی و حتی فشار بر وزرا. نشانههای تازهای از شکافهای درونی در میان نیروهایی که تا چندی پیش در موضع همسویی کامل با یکدیگر بودند نیز دیده میشود. این شکاف در کنار افزایش طرحهای پرتنش در مجلس و رسانههای نزدیک به جناح راست، این سوال را مطرح میکند که آیا جریان اصولگرای تندرو پس از فعال شدن مکانیسم ماشه در عرصه بینالمللی در داخل کشور تجدید قوا کرده است؟
مجتبی زارعی، نماینده مجلس، اخیرا در توئیتی کمسابقه از حمید رسایی، چهره جنجالی جریان اصولگرا، او را متهم کرد که با تهمتزنی به نظام، رهبر انقلاب و فرماندهان شهید برای کسب رأی در انتخابات شورای شهر تهران فعالیت میکند. توئیت تند و صریح زارعی که با زبان بیپرده و بیسابقهای از درون اردوگاه اصولگرایی منتشر شد، شکاف در میان این جریان را بیش از پیش برجسته کرد. زارعی در این توئیت نوشت: «آقای رسایی! […] لااقل اندکی شرم کن و در برابر جمهوری اسلامیِ مظلوم و فرمانده شجاع کل قوا و فرماندهان شهید حوزههای دفاعی و نظامی اندازه نگهدار! با تهمت به نظام و آقا و فرماندهان شهید برای حزب شریان و انتخابات شورای شهر تهران، رای جمع میکنی؟! تهمت به حاکمیت درباره وعدههای صادق را تمامش کن! کلاهبرداری از فالورهای مظلوم و کماطلاع را تمامش کن! حرف آخر را میگویم «دهنلقیها» را تمامش کن آقای رسایی! بله ! چون میدانی که ما نمیتوانیم مسائل ریز و درشت نظامی کشور را پشت بلندگو جار بزنیم و تو اما با نیّت کارهای انتخاباتی شورای آینده تهران از برخی سکوتهای معنادار نظامیها و اطلاعاتیها، کیسههای رأی درست میکنی[…] اما چرا در این پیام سعی نداشتم تبییناش کنم و با این لحن توضیح دادم؟ چون چند بار امام خامنهای و چندین بار هم فرماندهان عالیرتبه شهید و نیز عُقلای قوم صدها بار به این لجنپراکنیهای موسادپسند و آن خط لندنی پاسخ دادند اما شماها دست بردار نیستید و باز هم درحال اعتبارزدایی از حاکمیت و نیروهای دفاعی و نظامی هستید»!
ضرورت مرزبندی حاکمیت با تندروها
سعید شریعتی، فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در پاسخ به پرسش گزارش سازندگی میگوید که «جریانهای افراطی بدون درک شرایط عمومی کشور، خواستار تحقق حداکثری اهداف و دیدگاههای خود در جامعه هستند». او معتقد است که «وقتی با اعمال فشارهای بینالمللی به طور کلی کشور در موضع ضعف قرار میگیرد، آنها نیز فرصت را غنیمت میشمارند تا فشارها را بر دولت و جامعه افزایش دهند».
او با بیان اینکه شرایط کنونی برای ایران، شرایط خوبی نیست و آستانه تحریک جامعه بسیار پایین است، میگوید: «این به این معنی است که با اندک تکانهای، آن انسجام و همدلی که اصلیترین عنصر مقاومت جامعه در برابر فشارهای خارجی بوده دچار شکنندگی میشود و به نظر میرسد، جریانهای افراطی بدون درک درست از شرایط جامعه این فرصت را مغتنم شمردهاند که فشارهای خود را افزایش دهند». او دلیل عدم برخورد حاکمیت با آنها را در پر سروصدا اما بیعمل بودن آنها میداند و ادامه میدهد: «از آنجا که هنوز اقدام عملی مشخصی از سوی این جریانها مشاهده نشده و فعالیت آنها عمدتا در حد اعلام موضع، اعمال فشار و فضاسازی رسانهای باقی مانده است، دلیلی برای مواجهه حاکمیت با آنها وجود ندارد». او میگوید:«گرچه برخی از نمایندگان مجلس، تریبون اصلی طرح مباحث و مواضع آنها در ساختار حکومت هستند اما تاکنون اقدام مؤثری از سوی آنها برای تغییر شرایط پس از روی کار آمدن دولت آقای پزشکیان صورت نگرفته است».
شریعتی تاکید میکند که «اگر وارد فاز اقدام و عمل شوند، آن وقت نهادهای عالی حکومت حتما باید تدبیر کنند». او به قانون عفاف و حجاب اشاره میکند و ادامه میدهد:«برای نمونه در موضوع قانون عفاف و حجاب-که اساسا در قانونی بودن آن نیز تردیدهایی وجود داشت اما به هر حال برای تبدیل شدن به قانون، ترکیبات و تنظیمات ظاهری را طی کرده بود- به تشخیص درست رئیسجمهور و تأیید شورای امنیت ملی، اجرای آن متوقف و عملا «کانلمیکن» شد. چرا که با درک درست از وضعیت امنیتی جامعه، شکافهای اجتماعی و حساسیتها و در پرتو تجربه وقایع سال ۱۴۰۱ و پس از آن، نهادهای تصمیمگیر بهدرستی دریافتند که این قانون هیچ ظرفیت اجرایی ندارد و اجرای آن میتواند، موجب تشدید تنش و آشفتگی در جامعه شود؛ لذا مانع اجرای آن شدند».
این فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که « در شرایط فعلی هم اگر قرار باشد، اقدام دیگری از سوی جریانهای افراطی صورت بگیرد با توجه به سایه جنگ و احتمال تکرار حملات نظامی به اهداف داخلی کشور قطعا با واکنش و برخورد جدی مواجه خواهند شد». او میگوید که «با این حال، تریبونهای آنها باز است و در این حد، حاکمیت به آنها فرصت و مجال میدهد که نظرات خود را بیان کنند؛ گرچه در همین حد هم باعث تحریک جامعه میشوند». شریعتی در پایان تأکید میکند که حاکمیت باید بتواند، مرز خود را از این تریبونهای رسمی که گاه موجب التهاب فضای عمومی میشوند، جدا نگه دارد.
برنامه تندروها برای آینده
غلامعلی رجایی، فعال سیاسی اصلاحطلب، معتقد است: «در حال حاضر تندروها ظرفیتی برای هجمههای خود علیه برخی شخصیتها، بهخصوص ظریف و روحانی، پیدا کردهاند. ظریف باعث رفتن پزشکیان به پاستور شد و توقع میرفت که آقای پزشکیان یا عراقچی، جواب لاوروف را بدهند و ظریف را در مقابل ضربات او تنها نگذارند. البته خود آقای ظریف گفته بود: «از خجالت لاوروف بیرون میآیم و ناگفتنیهایی را خواهم گفت». به نظر میرسد، ظریف دارد تاوان آن را میدهد و پیشبینی من این است که حملات به او ادامه خواهد داشت و آنها ادعاهای سخیفی را دوباره مطرح میکنند؛ از پس دادن سکهها تا بحث محاکمه روحانی و … قبلاً هم اگر خاطرتان باشد، در دورهای کاریکاتور او را با لباس زندان میکشیدند».
او ادامه میدهد: «تحرکات تندروها نشان میدهد آنها فقط به دستاویزی که برای فرزندان ظریف داشتند- و ایشان هم در آن تقصیری نداشت چرا که آنها قبل از مسئولیت ظریف به دلیل متولد شدن در آنجا تبعه آنجا شدند- دلخوش نیستند. اینکه چرا سراغ سایر دولتمردان نرفتهاند با اینکه شرایطی مشابه دکتر ظریف داشتند، تأیید میکند که آنها با دو نفر بر سر جدال جدی هستند و رویکردشان هم انتخاباتی است. آنها تلاش میکنند با این اقدامات، زمینهای برای دامنه حرکت خود ایجاد کنند و هر وقت فرصت پیش بیاید با قوه قضاییه رایزنی میکنند: «چرا شما وارد نمیشوید؟ اینها خیانت کردند و دروغ گفتند» و حتی فراتر هم میروند. من در جایی حضور داشتم و شاهد بودم که آقای غضنفری، نماینده تندروی مجلس، صریحاً ادعا میکرد که روحانی آدم امآیسیکس است. یعنی اینها پردهها را کاملاً دریدهاند و متأسفانه قوه قضاییه با اینکه اینها را میشنود، اقدامی نشان نمیدهد. آقای اژهای باید همانگونه که مدام در تلویزیون نطق میکند، مانع این اجحافها و بیانصافیها شود».
رجایی معتقد است: «اینها یک نفس تازه کردهاند و احساس میکنند که روحانی و ظریف در موضع ضعف قرار دارند؛ حالا که «پایان برجام» و بحث «اسنپبک» مطرح شده، هم فرصت خوبی است برای تسویهحساب با آنها. وگرنه آنها بهتر میدانند که آقای ظریف هیچ کاری را با تصمیم شخصی انجام نمیداد. به نظر من رهبری خیلی با گروههای افراطی مماشات میکند. در حال حاضر دولت در وزن و اندازهای نیست که بتواند به آنها تشر بزند؛ کما اینکه دیدیم، آقای پزشکیان میتوانست با رهبری صحبت کند و ظریف را نگه دارد اما این کار را نکرد؛ با اینکه معتقدم رهبری در این قضیه قطعا حرف آقای پزشکیان را میپذیرفت. موارد متعددی بوده که با حکم حکومتی و هر چیزی که اسمش را بگذارید این اتفاق افتاده است».
او ادامه میدهد:«سؤال این است که چرا قوه قضاییه و دیگران فقط ظریف را گیر آوردهاند. عدهای دیگر از دولتمردان فعلی دقیقاً همین مشکل را دارند که من نمیخواهم به آن وارد شوم. به نظر میرسد، برخورد با تندروها نه از قوه قضاییه برمیآید- چون ما هیچ خروجیای ندیدیم- نه از دولت. حتی در ماجرایی که اخیراً در ارتباط با آقای شمخانی، دبیر سابق شورای امنیت ملی، ایجاد شد، قوه قضاییه کوتاهی کرد. فارغ از عملکرد آقای شمخانی از آنجا که از ایشان بهعنوان «مشاور رهبری» نام برده میشود، قوه قضاییه باید پیگیری میکرد و منتشرکنندگان این فیلم را شناسایی و با آنها برخورد میکرد؛ چرا که این ماجرا حمله به کلیت نظام بود اما هیچ واکنشی از سوی این قوه ندیدیم».
رجایی تأکید میکند: «جریان افراطی، اگر اولاً با نهیب و اخطار رهبری مواجه نشود و دوما اگر قوه قضاییه در مواردی که بیانصافی و اجحاف وجود دارد، وارد نشود، منظورم از «افراط» فقط جبهه پایداری نیست، گمان میکنم، احتمال رادیکالتر شدن اینها نسبت به این دو عنصر وجود دارد. حسن روحانی از این جهت در معرض حمله است که تصور میکنند ممکن است، گزینه رهبری باشد و به همین دلیل هم عدهای میگویند باید او را بدون هیچ عذری از خبرگان بیرون کرد، در حالی که پختهتر از ایشان در خبرگان نداریم و ظریف از آن جهت که ممکن است دوباره لب باز کند و بتواند با ذکاوت و هوشمندی خود، افکار عمومی را به سمت خود متمایل کند و پزشکیان یا شخص دیگری را روانه پاستور کند.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه تندروها برای دولت آینده برنامه دارند، میگوید: «من فکر میکنم ممکن است تلاش کنند با دو- سه کنش پزشکیان را خسته کنند و او را از ورود به پاستور باز دارند. ممکن است دامنه رفتارهایشان به افراد دیگری هم کشیده شود که فعلاً در حاشیه هستند؛ ممکن است این دیگران مهدی کروبی، حسن خمینی، ناطقنوری یا خاتمی باشند و حمله به آنها را هم در برنامه داشته باشند اما هنوز مصلحت نمیبینند که همزمان با چندین نفر درگیر شوند. در حال حاضر هم «اسنپبک» و پایان برجام، فرصت خوبی برای حمله به ظریف و روحانی است».
دولت در سایه فشارهای داخلی
فضای ملتهبی که تندروها بهویژه پس از اسنپبک موجب شدهاند، سبب شده رئیسجمهور در هفتههای اخیر بارها تأکید کند که «از اختلافات داخلی بیش از تهدید خارجی میترسد». اشارهای که بهدرستی نشان میدهد، بخشی از انرژی دولت به جای مواجهه با بحرانهای واقعی، صرف مهار تنشهای سیاسی درونجناحی شده است. از نگاه برخی ناظران این وضعیت بیش از هر چیز به ضرر حاکمیت است. اختلافات مکرر در سطوح بالا، بیاعتمادی عمومی را تشدید میکند و توان حاکمیت برای یکپارچگی در تصمیمگیری را کاهش میدهد. تندروها با حمله به اشخاص و برنامههای دولت و ارائه طرحهای تشدیدکننده حساسیت جامعه، بهظاهر در پی صیانت از ارزشها هستند اما در عمل، پایههای کارآمدی و ثبات را تضعیف میکنند.
هرچند اصولگرایان تندرو امروز توانستهاند در فضای رسانهای و اجتماعی پرتحرک ظاهر شوند اما از منظر تشکیلاتی، انسجام پیشین را ندارند. برخلاف دهه ۸۰ امروز با مجموعهای از چهرههای فردی، گروههای کوچک و صفحات پرطرفدار مجازی مواجهایم که در فقدان ساختار حزبی منسجم صرفا با شعارهای مشترک عمل میکنند. تحلیلگران سیاسی این وضعیت را «پوپولیسم ارزشی» مینامند؛ جریانی که از نارضایتی عمومی تغذیه میکند و با زبان انقلابی، خود را بدیل همه ساختارهای موجود معرفی میکند و در چنین شرایطی، هر بحران داخلی یا خارجی، بهویژه تنشهای ناشی از تحریم یا مکانیسم ماشه میتواند، بهانهای برای تحرک بیشتر این طیف باشد.