به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، با فروپاشی سریع ساختار حکومتی سوریه در اوایل دسامبر ۲۰۲۴، مناسبات تهران و دمشق وارد فصل تازهای شد که ماهیت و چارچوب آن هنوز در حال شکلگیری و تحول است. نیروهای مخالف بشار اسد پس از پیشرویهای برقآسا در روزهای پایان نوامبر و اوایل دسامبر، در هشتم دسامبر ۲۰۲۴ وارد دمشق شدند و ناظران و منابع بینالمللی از فرار بشار اسد و پایان حکمرانی او خبر دادند. این رویداد زنجیرهای از تغییرات سیاسی، نظامی و میدانی را در سوریه و در عرصه روابط منطقهای به دنبال داشت. در این میان روابط مستحکمی که سالها مناسبات تهران و دمشق را تعریف میکرد، ناگهان از هم گسیخت و دمشق پس از سقوط با پرسشهای فوری درباره ترتیب قدرت داخلی، سرنوشت نهادهای دولتی و موقعیت بازیگران خارجی، از جمله ایران روبهرو شد.

واکنش رسمی تهران در روزهای آغازین این تحول ضمن تاکید بر مواضع اصولی تهران در قبال تمامی تحولات خاورمیانه، با احتیاط دیپلماتیک همراه بود؛ وزارت امور خارجه با تاکید بر احترام به تمامیت ارضی و حق تعیین سرنوشت مردم سوریه، خواستار تشکیل دولت فراگیر و پرهیز از مداخله خارجی شد.
در بیانیه وزارت امور خارجه که بعدازظهر (۱۸ آذر) منتشر شد آمده است: «جمهوری اسلامی ایران از سازوکارهای بینالمللی با محوریت قطعنامه ۲۲۵۴ سازمان ملل متحد برای پیگیری روند سیاسی در سوریه همچون گذشته حمایت کرده و به تعامل سازنده با سازمان ملل متحد در این زمینه ادامه میدهد. در این وضعیت که سوریه در دورهای خطیر از تاریخ خود قرار دارد، تامین امنیت همه شهروندان سوری و اتباع سایر کشورها و نیز حفظ حرمت اماکن مقدس مذهبی و همچنین حفاظت از اماکن دیپلماتیک و کنسولی وفق موازین حقوق بینالملل بسیار ضروری است.
روابط دو ملت ایران و سوریه پیشینهای دیرینه داشته و همواره دوستانه بوده است و انتظار میرود این روابط با رویکرد حکیمانه و دوراندیشانه دو کشور بر اساس علائق و منافع مشترک و عمل به تعهدات حقوقی بینالمللی تداوم یابد. جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر جایگاه سوریه به عنوان کشوری مهم و تاثیرگذار در منطقه غرب آسیا، از هیچ کوششی برای کمک به استقرار امنیت و ثبات در سوریه دریغ نخواهد کرد و بدین منظور به رایزنیهای خود با همه طرفهای اثرگذار به ویژه در منطقه ادامه خواهد داد. بدیهی است جمهوری اسلامی ایران ضمن رصد دقیق تحولات سوریه و منطقه و با در نظر گرفتن رفتار و عملکردهای بازیگران موثر در صحنه سیاسی و امنیتی سوریه، رویکردها و مواضع متناسب را اتخاذ خواهد کرد.»
اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز پس از آنکه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه برای نخستین بار از زمان سقوط دولت بعث در سوریه به پرسش هایی درباره تحولات میدانی منتهی به خارج شدن بشار اسد از دمشق پاسخ داد، در گفتوگو با ایرنا، در خصوص حضور مستشاری ایران در سوریه گفت: حضور مستشاری جمهوری اسلامی ایران در دمشق از ابتدا با هدف کمک به ارتش سوریه برای مقابله با تروریسم و جلوگیری از سرایت ناامنی به محیط پیرامونی و کل منطقه بود و تصمیمگیری در مورد خروج نیروهای مستشاری نیز اقدامی مسئولانه و با در نظرگرفتن شرایط و ملاحظات حاکم بر محیط امنیتی -نظامی - سیاسی سوریه و وضعیت منطقه صورت گرفت.
بقائی با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی ایران بنا به دعوت دولت قانونی و مستقر سوریه در این کشور حضور یافته افزود: ایران و سوریه همکاریهای اثربخش را در سالهای متمادی در برابر تروریسم داشتند و موفق شدند مانع از ریشهگیری جریان خطرناک داعش در سوریه و عراق و گسترش تروریسم در منطقه شوند. وی افزود: بعد از سقوط داعش، حضور نظامی ایران در خطوط دفاعی سوریه تغییر یافته و خطوط دفاعی محدود به کمک مستشاری به سوریه برای جلوگیری از احیای داعش و تروریسم تکفیری و نیز تقویت توان نظامی این کشور در برابر ماجراجوییهای رژیم صهیونیستی شد که این اقدام موفقیت آمیز بود و آنچنان که همگان دیدند با خروج نیروهای مستشاری ایران از سوریه، رژیم اشغالگر بلافاصله بخشهای راهبردی از سرزمین سوریه را اشغال کرد و همزمان زیرساختهای حیاتی دفاعی آن کشور را منهدم کرد.
در چهارچوب موضع تهران در قبال تحولات دمشق، سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه نیز بارها با بیان اینکه «دولت سوریه هر موقع به این نتیجه برسد که چقدر روابط با ایران میتواند به مردم سوریه کمک کند، آمادهایم که به درخواستشان پاسخ دهیم» بر این امر تاکید کرده است که ایران عجلهای برای برقراری رابطه با سوریه ندارد.
مواضع تهران در واکنش به تحولات اخیر سوریه حاکی از توازن دقیق میان پایبندی به اصول راهبردی و احتیاط دیپلماتیک است؛ جمهوری اسلامی ایران ضمن تأکید بر حمایت از امنیت و ثبات سوریه و احترام به حق تعیین سرنوشت مردم این کشور، با تبیین شفاف دلایل حضور مستشاری خود نشان داده که هدف آن صرفا مقابله با تروریسم و تقویت ظرفیتهای دفاعی سوریه بوده است. در عین حال، تهران موضعی انعطافپذیر اتخاذ کرده و روشن کرده که برقراری روابط بیشتر منوط به درخواست و نیاز دولت دمشق است، به گونهای که هم امنیت و منافع ملی سوریه حفظ شود و هم منافع و اصول راهبردی ایران صیانت گردد.
همزمان تجربه تاریخی منطقه نشان داده که با مدیریت تحولاتی که شاید ظاهری زیانبار دارند میتوان نتایجی متفاوت از پیشبینیها رقم زد. نمونههایی چون تحولات عراق، افغانستان و یمن گواه پیچیدگی و عدم قطعیت آثار رویدادهای ژئوپلیتیک است.همین تجربه تاریخی باعث شده که تصمیمگیران تهران از قضاوت زودهنگام تحولات سوریه پرهیز کنند.

احمد الشرع، رئیس دولت موقت سوریه پس از هفتهها اتهامزنی اعضای دولتش علیه جمهوری اسلامی ایران و همچنین تعرض به سفارت ایران در دمشق که به مردم دمشق نسبت داده شد، دیماه سال گذشته در گفتوگو با شبکه العربیه در خصوص امکان ازسرگیری روابط با تهران گفت: «سوریه نمیتواند با کشور بزرگ در منطقه مانند ایران قطع رابطه کند، اما باید روابط دمشق و تهران مبتنی بر اصول دیپلماتیک، احترام متقابل به حاکمیت دو کشور و عدم مداخله در امور داخلی باشد.» اسعد الشیبانی، وزیر امور خارجه منصوبشده توسط الشرع پیش تر در پیامی در شبکه ایکس گفته بود: «ایران باید به خواست مردم و همچنین حاکمیت و یکپارچگی سوریه احترام بگذارد».
رئیس دولت موقت سوریه همچنین شهریورماه در گفتوگو با شبکه «الاخباریه» گفت: «سقوط نظام قبلی باعث خروج بازوهای ایران از منطقه و کاهش چشمگیر روابط دمشق با تهران شد. هرچند برخی طرفهای ایرانی این مساله را از دست رفتن محور منطقهای خود میدانند، اما ما قائل به قطع رابطه دائمی با ایران نیستیم».
دمشق در ماههای اخیر بهتدریج در حال تعدیل لحن خود در قبال ایران است و به نظر میرسد دولت موقت سوریه با مشاوره و هماهنگی کشورهایی که در شکلگیری نظم سیاسی جدید دمشق نقش تعیینکنندهای داشتند، تلاش دارد تا مواضع خود را نسبت به تهران با زبانی دیپلماتیکتر و حسابشدهتر بیان کنند. آنها میکوشند بدون عقبنشینی آشکار از انتقادات گذشته، چارچوبی از گفتوگو و تعامل مشروط را ترسیم کنند. این تاکتیک سیاسی، راهی برای حفظ استقلال موضع در برابر حامیان منطقهای و در عین حال، باز نگه داشتن باب گفتوگو با تهران است.
در واقع، سوریه بهخوبی آگاه است که نمیتواند در معادلات پیچیده خاورمیانه و در تعامل با قدرتهای پیرامونی، بدون کاهش سطح تنش با ایران بهطور مؤثر عمل کند. هرچند دمشق بهدنبال بازتعریف جایگاه خود در منطقه و کاستن از وابستگیهای سنتی است، اما میداند حذف کامل ایران از صحنه تعاملات سیاسی و امنیتی، نه ممکن و نه عاقلانه است. از همین رو، سیاست کنونی دمشق بیشتر بر ایجاد فاصله کنترلشده و مذاکره از موضع جدید استوار است؛ سیاستی که هدف آن نه رویارویی، بلکه مدیریت روابط با ایران در چارچوبی تازه و متوازنتر با دیگر بازیگران منطقهای است.

در این میان نقش روسیه نیز نباید نادیده گرفته شود چرا که مسکو ضمن آنکه در حضور مستشاری در سوریه با این همراه بوده و حتی روابط نظامی به مراتب گسترده تری با دولت بعث سوریه داشته، حالا ضمن میزبانی از بشار اسد، روایت خود را نیز از سالهای حضور تهران و مسکو در سوریه ارائه میدهد و همین امر نیز موجب میشود که بیراه نباشد اگر بگوییم راه ترمیم روابط تهران و دمشق در صورت وجود اراده سیاسی در دو طرف از مسکو و کرملین میگذرد.
در همین چارچوب، «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه روز چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴ در کرملین میزبان رئیس دولت موقت سوریه بود که در نخستین سفر پس از سرنگونی حکومت بشار اسد به مسکو آمده بود. پس از آن، الکساندر لاورنتیف، نماینده ویژه پوتین در امور سوریه، دوشنبه ۲۸ مهر در تهران با سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران دیدار کرد و یک روز بعد نیز با علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی گفتوگو داشت. تحرکات دیپلماتیکی که نشاندهنده تداوم رایزنیها و هماهنگیهای منطقهای بین ایران و روسیه در خصوص تحولات سوریه بود.
با این حال دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین پی از سفر رئیس دولت موقت سوریه به این کشور در پاسخ به سوال خبرنگار ایرنا مبنی بر اینکه آیا رئیس دولت موقت سوریه در مذاکرات با پوتین به دنبال انتقال پیام به تهران بوده است، پاسخ داد که «در حال حاضر مطلبی برای اضافه کردن به گزارشهای خبری منتشر شده در جریان سفر آقای الشرع به مسکو نداریم.» وی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره نگاه مسکو به مناسبات تهران و دمشق پس از سرنگونی حکومت اسد گفت: «ایران و سوریه کشورهای مستقلی هستند و خودشان در مورد روابط دوجانبه خود تصمیم میگیرند.»
در خبر مربوط به دیدار وزیر امور خارجه با نماینده رئیس جمهور روسیه در امور سوریه نیز تنها این مساله ذکر شده است که «در این دیدار بر موضع مشترک ایران و روسیه در خصوص تحولات منطقه از جمله ضرورت حفظ یکپارچگی سوریه و مخالفت با هر گونه تعرض به حاکمیت و تمامیت سرزمینی این کشور و جلوگیری از تبدیل این کشور به مکانی برای نضجگیری تروریسم تاکید شد.»

بررسی تحولات اخیر نشان میدهد که آینده روابط ایران و سوریه در شرایط فعلی با دو سناریوی اصلی قابل ارزیابی است. سناریوی نخست، ازسرگیری و تثبیت همکاری مشروط است؛ در این مسیر، دمشق با حفظ استقلال نسبی و کاهش تنشهای آشکار، چارچوبی از گفتوگو و تعامل مشروط با تهران ایجاد میکند که هدف آن مدیریت روابط با کشورهای تعیین کننده منطقه و تقویت نقش سوریه در دوران گذار است. این سناریو مستلزم استمرار رایزنیهای تهران و مسکو، و همچنین توجه به ملاحظات جمهوری اسلامی ایران و دولت موقت سوریه است. در این چارچوب، روابط ایران و سوریه میتواند بر پایه منافع مشترک و تعامل راهبردی، با رویکردی دیپلماتیک و تدریجی، شکل گیرد و به ثبات نسبی برسد.
سناریوی دوم اما افزایش فاصله و تنش کنترلشده خواهد بود؛ در این حالت، دولت جدید دمشق با تکیه بر مشاوره بازیگران خارجی و تغییر موازنه داخلی، ممکن است موضعی سختگیرانهتر نسبت به ایران اتخاذ کند. با این حال، واقعیتهای ژئوپلیتیک منطقه و نیاز دمشق به تعامل با قدرتهای بزرگ، از جمله ایران، نشان میدهد که قطع کامل ارتباطات دور از دسترس است و سیاست دمشق بیش از هر چیز بر تعادل و مدیریت روابط با ایران متمرکز خواهد بود. در مجموع، روابط آینده ایران و سوریه با توجه به تحولات داخلی دمشق و نقش مسکو، به نظر میرسد در قالبی متعادل، دیپلماتیک و مشروط شکل گیرد؛ چارچوبی که هم منافع ایران و هم نیازهای دولت جدید سوریه را پوشش دهد و از هرگونه تشدید تنش جلوگیری کند.