به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چهارمین شماره مجله گواه با طرح جلد «میهن زیر چکمه اشغالگران»، بررسی اسناد اشغال ایران در شهریور ۲۰ در مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسید.
در این شماره مطالب متنوعی جای داده شده که عبارتند از؛ «۱۲ روز جنگ؛ یک تاریخ عبرت»، «… و ایران ماند»، «جنگافروزیهای اسرائیل علیه ایران»، «روزشماارجنگ ۱۲ روزه اسرائیل»، «صلح، جنگ و بازاندیشی ایرانیان»، «ایران سربلند»، «صلح از طریق قدرت»، «جنگ و مذاکره؛ کردارهایی با حقیقتی در راه»، «خط قرمز؛ وطن»، «از آتش واقعی تا میدان سایبری»، «پردههای پنهان و بازیهای آشکار»، «از نسخه مصدق تا فاشگویی محمدرضاشاه»، «با اره بردیدند سر موشه دایان را»، «از درون قلعه اسرائیل»، «یک بازی دو نتیجه»، «پیدای پنهان»، «آن سوی خط مقدم»، «ماجرای نجات آسمان ایران»، «رازهای جنجالی یک تکاور».
«کارنامه پیاده نظام ایرانی صدام در جنگ علیه میهن»، «اسامی اسرا را از کجا آوردهاند»، «اختلاف در بزنگاه اتحاد»، «از آن دو هفته تا این دوهفته»، «از نارضایتی تا اتهامزنی»، «داستان ناکامی نخستین رئیسجمهور»، «پشت پرده کشمکش بزرگ»، «پایکوبی در مراسم تدفین»، «از نگاه اغیار»، «تیشه ترامپ بر نظام اطلاعاتی آمریکا»، آمریکاییهای شاه»، «داستان ایرانی در شهر مدرن نفتی»، «یادنامه کریم سلیمانی دهکردی»، «راز ترور رزمآرا»، «سندنامه»، «میهن زیرچکمه اشغالگران»، «خرداد ۱۴۰۴، شهریور بیستی که دیگر تکرار نشد»، «کتابنامه»، «خویی به روایت تبرائیان»، «پیدا و پنهان سید خویی»، «درآمدی بر پارادوکس توسعه نیافتگی ایران»، «پیوند ویژهگرایی دینی و قدرت سیاسی» عناوین دیگری از مطالب این شماره است.
اهمیت واقعهنگاری جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل
پیام طبیبی، سردبیر مجله در مطلبی با عنوان «دوازده روز تا تغییر نظام منطقهای» نوشت: «تحولات جنگ ۱۲ روزه ثابت کرد که رژیم اسرائیل در مهار ایران و فشار بر آن ناکام مانده است. سالها استراتژی اسرائیل مبتنی بر حفظ برتری نظامی و جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه بود. اما جنگ ۱۲ روزه این واقعیت را آشکار ساخت که ایران توانایی ایستادگی مقابل یک فشار مشترک اسرائیلی – آمریکایی را دارد. سامانه دفاعی اسرائیل که تا پیش از این در برار تهدیدات مختلف موفق عمل کرده بود این بار به شدت تضعیف شده بود و ناکارآمدی آن بیش از بیش نمایان گشت.»
در پرونده «حرفه مورخ، ۱۲ روز جنگ؛ یک تاریخ عبرت» به اهمیت ثبت و ضبط تدوین تاریخ دوازده روز جنگ اسرائیل علیه ایران پرداخته شده است: «واقعهنگاری جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل ضرورتی بنیادی در مسیر ثبت و حفظ حافظه تاریخی معاصر به شمار میرود. این رخداد نه تنها یک نبرد نظامی محدود بلکه نقطه عطفی در روند تقابل راهبردی ایران و اسرائیل بود که بازتابهای گستردهای در سطح منطقه و نظام بینالملل بر جای گذاشت.»
روزشمار جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران عنوان مطلب دیگری است که در آن طی مروری بر ۱۲ روز وقایع جنگ اسرائیل علیه ایران، اینفوگرافی درباره تلفات انسانی آن نیز آمده است: «تلفات انسانی جنگ دوازده روزه ۱۰۶۴ تعداد کل شهدا (نظامی و غیرنظامی)، ۴۷ کودک و نوجوان، ۱۲۶ زن (دو زن باردار بودند) ۵ پزشک و ۱۳ دانشمند هستهای.»
تاکید استاد دانشگاه نیویورک بر مراقبت از وطن
در بخش «پاسخ به تاریخ»؛ صلح، جنگ و بازاندیشی ایرانیان مطلب «ایران سربلند» به قلم عطاءالله مهاجرانی به بررسی اهداف اسرائیل در حمله به ایران توجه شده است: «نکته مهمی که در نابودی مراکز نظامی و فنی اسرائیل قابل توجه است، این است که همه این مراکز با سیستم موشکی گنبد آهنین، فلاخن داود و سیستم تاد حفاظت میشدند. افزون بر ان آمریکا، و ناتو از طریق کشورهای هم پیمان خودمانند اردن و سوریه کوشیدند موشکهای ایرانی را پیش از رسیدن به اسرائیل هدف قرار دهند....»

واکنش روشنفکران ایرانی در حمله به اسرائیل به ایران در مطلبی با عنوان «خط قرمز؛ وطن» نیز از مطالبی است که در این قسمت بررسی شده است. در این گزارش به بررسی نگاه تعدادی از روشنفکران درباره حمله اسرائیل به ایران پرداخته شده و برخی نظارت موافق حمله نیز ذکر شده است. اما یکی از کسانی که در محکومیت حمله به اسرائیل به ایران قلم زده است، یکی از استادان ایرانی ساکن آمریکاست: «علی میرسپاسی، استاد جامعهشناسی دانشگاه نیویورک در یادداشتی با عنوان «مراقبت از وطن در ایام جنگ» نوشت: «مراقبت از وطن هم شامل پرستاری از آن است و هم کمک در جهت آبادانی آن؛ روشنتر بگویم که جنگ جان و دل ایرانیان را هدف قرار داده و این همان است که ما همه به آن ویرانی میهن میگوییم.»
اسرائیلی که بدون سروصدا در ایران تجارت کرد
در پرونده «سایه روشن دیپلماسی» ارتباط ایران با اسرائیل در دوره پهلوی دوم بررسی شده و به نخستین ارتباطات و حضور سیاستمداران اسرائیلی در ایران توجه شده است که در بخشی از این گزارش میخوانیم: «در ۱۸ آذر ۱۳۲۷ شایعاتی در تهران پیچید که نماینده اسرائیل در تهران است و حتی مطبوعات آن زمان نوشتند که دولت و دستگاه اسرائیل دارای نمایندهای در تهران است. هر چند هنوز هویت و شخصیت او فاش نشده و همچنین معلوم نگردیده که این شخص از خارج از ایران به تهران وارد شده است یا اینکه سابق در ایران بوده و اکنون نمایندگی اسرائیل به او واگذار شده است. همچنین گفته شده بود که نماینده اسرائیل بدون سروصدا به عملیات خود جنبه تجارت و کسب و کار عادی داده و رابطه بازرگانی را بهانه قرار میدهد.»
حضور و تلاش اسرائیلیها برای ارتباط با ایران از دوره پهلوی شروع شد و این سماجت برای ارتباط با سیاستمداران ایرانی حتی در دوره مصدق نیز دنبال شد به ویژه زمانی که به دلیل مبارزات نفتی مصدق با بریتانیا ایران با مشکل صدور نفت مواجه بود، باز هم اسرائیلیها با پیشنهاد جذابی وارد عرصه شدند: «پیشنهاد اغواکننده اسرائیلیها به دکتر مصدق، به نوشته هفتهنامه یهودی «دانیال» در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۳۱ یکی از کمپانیهای بزرگ اسرائیلی که صاحب ۲۱ کشتی نفتکش است سعی در برقراری تماس با دولت ایران داشته و حاضر بوده است نفتکشهای خود را در اختیار شرکت ملی نفت ایران به شرط شناسایی اسرائیل به نروژ توسط دولت دکتر مصدق قرار دهد.»
قهرمانی در آسیا با شکست فوتبال اسرائیل
همچنین در این پرونده سفر ناصر تکمیل همایون، ایرانشناس و استاد دانشگاه مورد توجه قرار گرفته و از سفرنامه او با نام «از درون قلعه اسرائیل» به اسرائیل نکاتی مطرح شده است که از جمله در این سفرنامه میخوانیم: «جنگ کانال سوئز و اثربخشیهای جمال عبدالناصر مسئله فلسطین را به گونهای به یک مسئله عربی درآورد. کشورهای عربی منطقه به ویژه سوریه از لحاظی و عراق و اردن از لحاظ دیگر نسبت به این مساله تعهد یافتند و پس از پیروزی نهضت رهاییبخش ملی الجزایر، در شمال آفریقا نیز حرکتهایی به سود مردم فلسطین چشمگیر شد و به نبال جنگهای شش روزه و جنگ اکتبر (رمضان) و اثربخشیهای بسیاری از جنبشهای منطقهای، تقریباً نیت عبدالناصر عملیتر گردید یعنی همه کشورهای عربی مسئله فلسطین را جزئی از مشکلات خود دانستند. به عبارت دیگر هیچ کشور عرب زبانی خود را مستقل کامل به شمار نمیآورد، مگر اینکه روزی فلسطین آزاد گردد.»

نگاهی به بازی فوتبال ایران و اسرائیل در اواخر دهه چهل نیز بخشی از همین پرونده است که به قلم حبیبالله اسماعیلی این موضوع رصد شده است. اسماعیلی درباره اهمیت این بازی از منظر سیاسی مینویسد: «وقتی عصرگاه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۷، تهران یکصدا شد؛ صدای رادیوها در قهوهخانهها فریاد تماشاگران در ورزشگاه امجدیه و موج شادی که تا صبح خیابانهای شهر را روشن نگه داشت. آن روز، امجدیه فقط صحنه یک بازی پرهیجان نبود؛ میدان برخورد دو روایت از هویت ملی و سیاسی ایران بود. آن شب تیم ملی فوتبال ایران، اسرائیل را شکست داد و برای نخستین بار قهرمان آسیا شد؛ اما این فقط یک پیروزی ورزشی نبود. در هیاهوی شعارهای ضد اسرائیلی شایعات خرید بلیط توسط یک ایرانی یهودی برای هواداری از تیم حریف و در شادی پرشور مردمی که تا صبح تهران را بیدار نگه داشتند، مسابقه به یک رخداد دو چهره تبدیل شد؛ جشن ملی در مستطیل سبز و اعتراض پنهان در خیابانها. همانجا بودکه فوتبال از قاب تلویزیون و صدای رادیو به میدان سیاست راه یافت؛ جایی که یک مسابقه ورزشی به انتقام ملی از شکست اعراب در جنگ شش روزه تعبیر شد.»
ناگفتههای سقوط هواپیمای جهانآرا
«روایت نبرد، از آن سوی خط مقدم؛ از مطالب دیگری است که در چهارمین شماره مجله گواه جای گرفته است. پروندهای که به جنگ عراق و ایران و اختلافات سیاستمداران انقلابی با بنی صدر پرداخته است. در سطور نخست این پرونده با پررنگ کردن اهمیت بررسی جنگ از منظر تاریخ و روایت سیاستمداران و کنشگران اصلی آن آمده است: «در دل تاریخ پرتنش هشت سال دفاع مقدس روایتهایی نهفته است که تصویر همیشگی از جنگ را به چالش میکشند. جنگی که مرزهای خاک، تاریخ و حقیقت را درهم شکست. از تکاورانی که خاطراتشان امروز جنجالبرانگیز است تا گروههایی که با خیانت و همکاری با دشمن، نبرد را پیچیدهتر کردند؛ همچنین سیاستمدارانی که در پشت صحنه، تصمیمهای سرنوشتساز میگرفتند.

این پرونده مجموعهای است از روایتهای نادیده، تحلیل عملیاتها و زوایای پنهان جنگ ایران و عراق. در ابتدای این پرونده خاطرات سید حسن روحانی، رئیسجمهور اسبق در زمان جنگ عراق علیه ایران روایت شده که بخشی از این خاطرات منعکس شده است. در گوشهای از این خاطرات بحث سقوط هواپیمای حامل شهیدان جهانآرا، فکوری، فلاحی و کلاهدوز به میان آمده است: «درباره نحوه سقوط هواپیمای حامل محمد جهان آرا، فکوری، فلاحی، نامجو و کلاهدوز و … با این هواپیما پا شدند از جنوب آمدند تهران- این هواپیما هم تا تهران آمد و همین نزدیک تهران کنار بهشت زهرا، یک خرده پایینتر، در منطقه کهریزک – خورد زمین؛ از آنجا تا اینجا سالم آمد، اینجا خورد زمین. از جمله معضلاتی که ما آخرش نفهمیدیم چه شد، یکی اش همین هواپیماست که که چه جوری خورد زمین! من اتفاقاً چند سال بعد در یک مسافرتی با یک خلبانی بودم که گفت «من خلبان همان هواپیما هستم که خوزد زمین.» آن خلبان زنده مانده بود، به او گفتم که «تو کجا بودی؟» گفت: «من یکی دو سال بیمارستان بودم؛ مهرههای کمرم چه شده بود.» او که هنوز خلبان بود و باز هم در یکی از این هواپیماهای ۷۰۷ ارتش کار میکرد. به هر حال داستان را برای من تعریف هم کرد. گفتم چه شد؟ گفت: «نمیدانم یکدفعه برق هواپیما به طور کامل رفت. داشتیم میآمدیم و نزدیک تهران بودیم میخواستیم بنشینیم که یک دفعه دیدم اصلاً کل برق هواپیما رفت و من دیگر هیچ چیز ندارم.» شهید فکوری اینها تلاش کرده بودند که بتوانند با دست چرخ را باز کنند…»
نگاهی به اختلاف در بزنگاه اتحاد
بخش دیگری از مجله به «اختلاف در بزنگاه اتحاد»، بازخوانی جدال بنیصدر و رجایی در نخستین ماههای جنگ اختصاص دارد. بنی صدر و رجایی دو چهرهای که قرار بود در کنار هم قوه مجریه جمهوری اسلامی را هدایت کنند، اما در ادامه بروز اختلافاتی این همکاری را غیرممکن ساخت: «این بگومگوها بخش عمده تابلوی فضای سیاسی و مطبوعاتی ایران در دو هفته مانده به ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ را ترسیم میکرد. هر چند که در هفته دوم رئیسجمهور و نخستوزیر برای بررسی وضعیت مرزهای غربی کشور سفری به این مناطق داشتند با این حال به نظر میرسید که احتمالاً تنشهای داخلی به گونهای بود که حتی با وجود سفر کوتاه شخص صدام به مناطق اشغال شده ایران و ابراز خرسندی از کشته شدن آنچه او «رستم ایران» مینامید، کمتر تحلیگری خطر جنگ قریبالوقوع را جدی میگرفت. با مرور مطبوعات آن دوره به نطر میرسید که بسیار یاز مولفهها سبب شده بود که در کارکرد دماسنج دستگاه دیپلماسی و سیاسی کشور برای تعیین مرزهای غربی اختلالات جدی فراهم شده شود و احتمالاً همین امر هم سبب شد که در ظهر روز ۳۱ شهریور شنیدن غرش هواپیمای دشمن بر فراز تهران و شهرهای دیگر ایران موجب ایجاد نوعی حس غافلگیری میان ایرانیان و از عامه مردم گرفته تا بخشی از دولتمردان شد.«

پروندهای درباره اشغال ایران در ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ نیز از مطالب دیگری است که در بخش سندنامه بررسی شده است. در این پرونده شادی معرفتی، پژوهشگر تاریخ معاصر به مرور حضور متفقین در ایران پرداخته است: «بازخوانی اسناد تنها مرور گذشته نیست؛ تلاشی است برای روبه رو شدن با پرسشهای زنده تاریخ معاصر. اسناد، روایتهای دست اولیاند که منطق تصمیمگیریها، لایههای پنهان سیاست و ساز و کار شکلگیری بحرانها را آشکار میسازند. در جهانی که حافظه تاریخی به سرعت فرسوده میشود. این متون همچون قطعات اصلی پازل تاریخ، امکان بازسازی واقعیتها را فراتر از روایتهای رسمی با خاطرات پراکنده فراهم میکنند. پرونده سندنامه در هر شماره میکوشد با اتکا به اسناد منتشر نشده یا کمتر دیده شده دریچه ای تازه به رویدادهای تاریخی ایران بگشاید.

در بخش کتابنامه نیز دو کتاب «زعیم حوزه نجف» تالیف صفاءالدین تبرائیان و «درآمدی بر پارادوکس توسعه نیافتگی در ایران نگاهی به کتاب تاریخنگاری اقتصاد ایران در شش دهه» تالیف عباس شاکری مرور شده است.
چهارمین شماره مجله گواه با طرح جلد «میهن زیر چکمه اشغالگران»، بررسی اسناد اشغال ایران در شهریور ۲۰ در ۴۸۰ صفحه به بهای ۳۵۰ هزار تومان در انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی روانه بازار نشر شد.
∎