سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرضیه نگهبان مروی: علیاشرف درویشیان، نویسنده مردم و صدای بیصدایان، از تأثیرگذارترین چهرههای ادبیات معاصر ایران است. او در سوم شهریور ۱۳۲۰ در محله آبشوران کرمانشاه، در خانوادهای فقیر چشم به جهان گشود؛ فقر، رنج و نابرابری از همان کودکی با او همراه شد و بعدها به جوهر اصلی قلمش بدل گشت. درویشیان از همان نوجوانی همزمان با کارگری، به ادبیات عشق میورزید و قصههای مادربزرگش تخیل و روایت را در جان او کاشتند.
او معلمی را از روستاهای کرمانشاه آغاز کرد و بعدها در دانشگاه تهران، در رشته «ادبیات فارسی» و سپس «روانشناسی تربیتی» به تحصیل پرداخت. آشنایی با بزرگان ادبی چون جلال آلاحمد، سیمین دانشور و صمد بهرنگی، مسیر نویسندگیاش را شکل داد و روح عدالتخواهی را در آثارش دمید.
درویشیان نویسندهای رئالیست بود و قلمش آینه رنج مردم و بازتاب فقر، ستم و نابرابری اجتماعی. او زندگی طبقات فرودست را بیپرده و صادقانه روایت کرد و به زبان، فرهنگ و لهجه مردم کرمانشاه جان تازهای بخشید. «آبشوران»، «از این ولایت»، «درشتی» و رمان چهارجلدی «سالهای ابری» از شاخصترین آثار او هستند؛ آثاری که در آنها، درد انسان ایرانی با نثری ساده و صمیمی روایت میشود. مجموعه پژوهشی سترگ «فرهنگ افسانههای مردم ایران» نیز سندی ارزشمند از تلاش او برای حفظ میراث شفاهی و ادبیات عامیانهی کشور است.
درویشیان بهسبب اندیشههای اجتماعی و سیاسی خود، در سالهای پیش از انقلاب زندانی شد، اما هیچگاه از آرمانهایش دست نکشید. او معلمی ماند که حتی در زندان نیز نوشت، آگاهی داد و انسان را فریاد زد. علیاشرف درویشیان در چهارم آبان ۱۳۹۶ درگذشت، اما صدای او همچنان در میان سطرهایش جاری است؛ صدایی از جنس مردم، راستگو، بیپیرایه و ماندگار.
به مناسبت سالروز درگذشت درویشیان به سراغ حسن میرعابدینی، نویسنده، استاد دانشگاه، پژوهشگر و منتقد ادبی معاصر رفتیم و به بررسی کارنامه ادبی او پرداختیم.

میرعابدینی در مورد چرایی جایگاه ممتاز درویشیان در بین کسانی که در مورد فقر و طبقات فرودست جامعه نوشتهاند، گفت: معمولاً نویسندگانی که میخواستند از دید طبقاتی بنویسند، آثارشان ایدئولوژیک و شعاری بوده و خیلی زود هم ازیادها میرفتند. اما درویشیان در حالی که به مسائل زندگی مردم توجه داشت، از شعار و ایدئولوژی فاصله گرفت. او از نویسندگانی بود که نوع زندگیای را که مینوشت، واقعاً تجربه کرده بود. نویسندههای دیگر چون به خاطر اهداف ایدئوژیک مینوشتند، از مردم برای اهدافشان استفاده میکردند. چوبک هم مثل درویشیان بود و با نویسندههای چپ ایدئولوژیک تفاوت داشت. صادق چوبک به مردمی که فقر را تحمل میکنند نگاه ریشخندآمیزی داشت.
میرعابدینی تاکید کرد: تجربه زیسته درویشیان باعث شد نه نگاه ریشخندآمیز و منفی به زندگی مردم فقیر داشته باشد، و نه نگاه ستایشگرانه سطحی. بیشتر آثار او حالتی زندگینامهای پیدا میکند. شاید همین تجربه زیسته و نگاه صادقانه باعث شده کارهایش اصیل و ماندگار شوند. نوشتههای علیاشرف درویشان آنقدر رئال است که گویی خاطرهنویسی کرده است.

نویسنده کتاب «صد سال داستاننویسیِ ایران» در مورد جنبههای هنری داستاننویسی علیاشرف درویشیان، عنوان کرد: اگر بخواهیم جدا از محتوا و از نظر هنر داستاننویسی به آثار درویشیان نگاه کنیم، ویژگی ممتازش نگاه مستقیم به مسائل زندگی مردم است. زبان شخصیتهایش متناسب با وضعیت اجتماعی و منطقهای انتخاب شدهاند. نوشتههای او ارزش اقلیمی و بوم شناسانه دارد.
وی افزود: طنز هم در آثار درویشیان وجود دارد. طنز یعنی جور دیگر به قضایا نگاه کردن. در مورد طنز هم باید گفت طنز او طبیعی و درونی است. درویشیان در تنظیم و توصیف موقعیتها طوری عمل میکند که جنبهی غیرعادیِ زندگی عادی جلوهگر میشود. او زندگیای را نشان میدهد که اگر از زاویهای دیگر نگاه کنیم، نابهجا و طنزآمیز به نظر میرسد.
حسن میرعابدینی تاکید کرد: درویشیان در به تصویر کشیدن رئالیسم اجتماعی هرگز به پای محمود دولتآبادی یا احمد محمود نرسیده است. او نویسندهای از مکتب ماکسیم گورکی است. رئالیسم او انتقادی است.

او اضافه کرد: یکی از نویسندگانی که درویشیان به او علاقه داشت، صمد بهرنگی بود. وجه اشتراکشان در این است که هر دو معلم بودند، هر دو روستاهای فقیر ایرانی را دیده بودند و تجربه زندگی و فقر را از نزدیک لمس کرده بودند. هرچند بهرنگی با دیدگاه مبارزاتی نوشت، اما درویشیان با عاطفه مینوشت و عدالتطلبی را در دل داستانهایش منتقل میکرد تا خواننده خودش آن را حس کند. او بذر عدالت طلبی را در دل خواننده میکاشت.
این منتقد ادبی همچنین گفت: درویشیان بیشتر نویسنده داستان کوتاه بود و حتی رمان «سالهای ابری» هم به نوعی جمعبندی همان داستانهای کوتاهش بود.

وی ادامه داد: یکی از کارهای ارزشمند درویشیان توجه به افسانههای سراسر ایران بود. درویشیان بارها روی این افسانهها کار کرد و گردآوری و بازنویسی آنها را انجام داد و همین موضوع باعث درخشش ادبیات اقلیمی در آثار او شد.
حسن میرعابدینی در پایان دو کتاب «آبشوران» و «درشتی» را به عنوان مجموعه داستانهایی که بیشتر از سایر داستانهای علیاشرف درویشیان دوست داشته، معرفی کرد.

