شناسهٔ خبر: 75500046 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

گزارش ایبنا از فیلم‌های اقتباسی جشنواره فیلم کوتاه ۱۴۰۴؛

طلوع نسل تازه‌ای از فیلمسازان کتاب‌خوان در سینمای کوتاه ایران

در میان ۳۵ فیلم اقتباسی جشنواره فیلم کوتاه امسال، تنوع چشمگیری از منابع الهام به چشم می‌خورد؛ از شاهنامه فردوسی گرفته تا آثار نویسندگان معاصر جهان مانند گابریل گارسیا مارکز، ری برادبری و پائولو سورنتینو.

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - احمد محمدتبریزی؛ در جشنواره چهل و دوم فیلم کوتاه تهران، تعداد آثار اقتباسی نسبت به دوره گذشته بیش از دو برابر شد. این تغییر نشان می‌دهد فیلمسازان جوان بیش از هر زمان دیگری به ادبیات و ظرفیت‌های دراماتیک آن توجه نشان داده‌اند و سینمای کوتاه ایران به‌تدریج در حال بازیابی رابطه‌ای است که سال‌ها میان کتاب و تصویر گسسته بود.

در میان ۳۵ فیلم اقتباسی جشنواره امسال، تنوع چشمگیری از منابع الهام به چشم می‌خورد؛ از شاهنامه فردوسی گرفته تا آثار نویسندگان معاصر جهان مانند گابریل گارسیا مارکز، ری برادبری و پائولو سورنتینو. این گستره موضوعی، نشان می‌دهد فیلمسازان نسل جدید فقط به میراث ادبیات کلاسیک ایران توجه ندارند و با ادبیات جهانی نیز ارتباطی پویا برقرار کرده‌اند. به نظر می‌رسد این روند می‌تواند نشانه‌ای از تغییر ذائقه در میان فیلمسازان جوان باشد؛ تغییری که بر پایه مطالعه و تأمل شکل گرفته و نویدبخش بازگشت اقتباس ادبی به جایگاهی قابل قبول در سینمای ایران است.

توجه به چند نکته قابل تامل

خارج از بحث کمیت و تعداد، نگاهی به فیلم‌های اقتباسی چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران، نکات قابل تاملی را با خود به همراه دارد. نکته نخست که برای مخاطبان سینمای ایران می‌تواند امیدوارکننده باشد، انتخاب داستان‌هایی ناب از سوی فیلمسازان جوان این دوره بود.

یکی از نگرانی‌های چندین ساله سینمای ایران، آشنا نبودن فیلمسازان به فضای ادبیات بوده است. بی‌اعتنایی کارگردانان ایرانی به ادبیات و اقتباس ادبی در حالی رخ می‌دهد که در کشورهای پیشرفته، ادبیات پا به پای سینما پیش می‌رود و مکمل خوبی برای فیلم‌های سینمایی است.

اما در ایران با وجود انتشارِ قابل قبول داستان‌ها و نمایشنامه‌های مختلف در طول سال، کارگردانان به سادگی از کنار این داستان‌ها عبور می‌کنند و سعی در اجرای فیلمنامه خودشان دارند. فیلمنامه‌هایی که معمولاً در ایده، داستان و شخصیت‌پردازی نحیف و الکن هستند و به پاشنه آشیل سینمای ایران تبدیل شده‌اند.

با تماشای فیلم‌های کوتاه کارگردانان این دوره در بخش اقتباسی، می‌شود به انتخاب، هوش و درکِ درست این فیلمسازان در اقتباس و تصویری کردن داستان‌ها امیدوار شد. در این دوره، چند فیلم کوتاه اقتباسیِ امیدوارکننده از کارگردانانِ جوان دیده شد که شناخت دقیق آنها از داستان و سینما را نشان می‌داد.

انتخاب داستان‌های قابل قبول و خوب از نویسندگان نه چندان مطرح، تا حدودی نشان می‌داد، این فیلمسازان از نویسندگان را ژانرهای مختلف کتاب می‌خوانند و می‌دانند کدام داستان در مدیوم تصویر بیشتر جواب می‌دهد. پس از آن هم به خوبی داستان‌ها را بومی و دراماتیزه می‌کنند که هوش و استعداد آنها در اقتباس را نشان می‌دهد.

پرداختن به ژانرهای مختلف ادبی

البته در فراوانی و گوناگونی ۳۵ فیلم اقتباسی این دوره، همچنان فیلم‌هایی بودند که مشکلاتی در اقتباس، نوع روایت و فیلمنامه‌شان داشتند ولی تماشای چند فیلمِ خوب و درست، چشم‌اندازی خوبی از توانایی‌های کارگردانان فیلم کوتاه نشان‌مان داد.

فیلم «های کپی» به کارگردانی محمد رحمتی، اقتباسی آزاد از کتاب «شرکت سهامی آدم‌های مصنوعی» ری برادبری بود که با پرداختی درست و پخته به یکی از فیلم‌های تماشایی این دوره بدل شد. رحمتی برای اقتباس به سراغ ژانر علمی-تخیلی رفت و چقدر خوب توانست از پسِ این انتخاب بربیاید. اگر فیلمسازان به سمت این نوع داستان‌ها کشش پیدا کنند، خلا ژانری موجود در سینمای ایران برطرف شود.

فیلم «تاداسانا» به کارگردانی محمد همتی با اقتباسی آزاد از داستان کوتاه «ترس‌های بی‌مورد» نوشته فرناندو سورنتینو، یکی از فیلم‌های خوب این دوره در ژانر کمدی و فانتزی بود. «تاداسانا» پرداختی قابل قبول به داستان سورنتینو داشت و توانسته بود در مدت زمان خودش، فضایی طنز به فیلم بدهد.

کمیل ارجمندی با «سلامون» خیلی خوب توانسته بود به داستانِ «زیباترین غریق جهان» گابریل گارسیا مارکز حال‌وهوایی بومی بدهد. ارجمندی این داستان را به جنوب ایران برده بود و از المان‌های مردم جنوب در فیلمش استفاده کرده بود. محمدمهدی عزیزمحمدی نیز با فیلم «یکی از همین روزها خسرو می‌میرد» نگاهی متفاوت به زندگی قاتلی زنجیره‌ای در آمریکا داشت.

فیلم کوتاه «یادداشت‌های زیرزمینی» با نگاهی به کتاب نویسنده شهیر روس، فیودور داستایفسکی، با پرداختن به موضوعی عمیق و معضلی اجتماعی، به مخاطبش تلنگری جدی درباره اتفاقات کمتر دیده شده در جامعه می‌زد. عباس شکوری، کارگردان این فیلم با درایت و نکته‌بینی خاصی، داستان داستایفسکی را با پرونده‌ای واقعی درهم‌آمیخت و در خروجی نهایی، فیلمی تکان‌دهنده ساخت.

پرداختن به داستان‌های اساطیری و کهن یکی دیگر از اتفاقات مهم جشنواره امسال بود. در صدر اقتباس از داستان‌های کهن و ادبیات فاخر ایران، شاهنامه قرار داشت که جایزه اصلی اقتباسی هم به فیلم «آغ باش» رسید. فیلمی با اقتباسی آزاد از داستان «زال و سیمرغ» که نظر هیئت داوران و مخاطبان را به خودش جلب کرد و یکی از خوب‌های این دوره بود.

اقتباس از نمایشنامه‌ها نیز در این دوره مورد توجه فیلمسازان قرار گرفت. اقتباس از نمایشنامه «مده‌آ» و «در انتظار گودو» و «اتاق کثیف»، علاقه فیلمسازان به نمایشنامه‌های مطرح خارجی و داخلی را نشان داد. فیلم کوتاه «صحنه» با برداشتی از نمایشنامه «مده‌آ»، فیلمی قابل قبول با تعلیقی سنجیده بود که در فرم و کارگردانی فیلم درست و چشم‌نواز بود.

کارگردانان فیلم کوتاه جشنواره امسال، استعداد و توانایی‌های خودشان را در اقتباس و فیلمسازی نشان دادند. رشد کمی و کیفی سینمای اقتباسی، اتفاق مهم جشنواره امسال بود که نباید نادیده گرفته شود. توجه به این استعدادها و ظرفیت‌ها، دورنمای خوبی را برای آینده سینمای ایران در نظر می‌گیرد.

با تماشای این فیلم‌ها می‌توان امیدوار بود که خلا سینمای ایران در پرداخت به اقتباس و ژانرگرایی جبران می‌شود فقط به شرطی که به این فیلمسازان بها داده شود و آنها در آینده به حال خودشان رها نشوند. اتفاق مهم جشنواره چهل و دوم، کشف این استعدادها و مشخص کردن ظرفیت‌های بالقوه در سینمای ایران بود که بر روی کاغذ، نوید روزهای خوبی را به سینمای ایران می‌دهد. گذر زمان نشان می‌دهد مسئولان سینمایی در عمل برای استفاده از این استعدادها برنامه‌ای دارند یا نه.