شناسهٔ خبر: 75491370 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

بلندپروازی‌های چین در خلیج فارس

در سپهر امنیتی خاورمیانه، تحولات اخیر نشانه‌هایی آشکار از تغییر در معادلات امنیتی منطقه و شکاف در روابط سنتی میان آمریکا و متحدانش در خلیج فارس را به نمایش گذاشته است.

صاحب‌خبر -

در سپهر امنیتی خاورمیانه، تحولات اخیر نشانه‌هایی آشکار از تغییر در معادلات امنیتی منطقه و شکاف در روابط سنتی میان آمریکا و متحدانش در خلیج فارس را به نمایش گذاشته است. حمله هوایی رژیم صهیونیستی به قطر که هدف آن مقام‌های ارشد حماس بود، بیش از یک عملیات تاکتیکی ساده محسوب می‌شد. این حمله نمادی از سستی ضمانت‌های امنیتی آمریکا در منطقه به شمار می‌رود و پرسش‌های جدی درباره توانایی واشنگتن برای حفاظت از متحدانش در برابر تهدیدها را برانگیخته است.پس از این حمله، عربستان سعودی و پاکستان یک توافق دفاعی متقابل امضا کردند که نشانگر تلاش این کشورها برای کاهش وابستگی به حمایت امنیتی آمریکا و جست‌وجوی گزینه‌های جایگزین است. چنین تحولی، بیانگر تغییر در سیاست امنیتی خلیج فارس بوده که بر پایه افزایش خوداتکایی و تنوع‌بخشی به روابط دفاعی شکل می‌گیرد.اگرچه ایالات متحده همچنان از لحاظ قدرت نظامی برتری قاطعی دارد؛ اما در ارائه ضمانت‌های سیاسی و عملیاتی قوی در مواقع بحران دچار مشکل شده است. حتی فرمان اجرایی رئیس‌جمهور آمریکا که تعهد به دفاع از قطر را اعلام کرده، ماهیت الزام‌آور حقوقی یک پیمان امنیتی مانند ماده ۵ ناتو را ندارد و این امر شک و تردید درباره استمرار چنین تعهداتی را تقویت می‌کند.

ظهور چین؛ گزینه‌ای نوظهور اما ناقص

در حالی که اعتبار امنیتی آمریکا زیر سؤال رفته، چین به عنوان قدرتی رو به گسترش، توجه کشورهای خلیج فارس را به خود جلب کرده است. همزمان با برگزاری اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تیانجین و رژه بزرگ نظامی چین در این کشور، پرسش این است که آیا پکن می‌تواند نقش تضمین‌کننده امنیتی را در خلیج فارس ایفا کند؟
چین در یک دهه گذشته به شدت به مدرن‌سازی نظامی پرداخته و در عرصه اقتصادی نیز حضور پررنگی در سطح جهانی دارد؛ اما ظرفیت‌های نظامی چین در مقایسه با آمریکا محدود است؛ بودجه دفاعی چین حدود یک‌سوم آمریکاست و چین تنها یک پایگاه نظامی فعال در خارج از کشور (در جیبوتی) دارد. در مقابل، آمریکا شبکه‌ای گسترده از پایگاه‌های نظامی و متحدان منطقه‌ای دارد که طی دهه‌ها ساخته و توسعه داده است.چین همچنین فاقد ساختارهای فرماندهی، کنترل گسترده، قابلیت‌های شناسایی و دفاع هوایی
به‌ هم‌پیوسته در مقیاس جهانی است که آمریکا در اختیار دارد. این موضوع نشان می‌دهد چین هنوز نمی‌تواند جایگزین کامل آمریکا در تضمین امنیت خلیج فارس شود.با این حال، چین از طریق اقتصاد و دیپلماسی خود، در لحظات ضعف آمریکا نفوذ پیدا کرده است. توافق چین برای میانجی‌گری میان ایران و عربستان سعودی، افزایش فروش تسلیحات و سرمایه‌گذاری‌های بندری و توسعه روابط انرژی، نمونه‌هایی از تأثیر دیپلماتیک و اقتصادی چین در منطقه است.

نقش پاکستان و بازار تسلیحات چینی

توافق دفاعی جدید میان عربستان و پاکستان، کانالی مهم برای ورود تسلیحات چینی به بازار خلیج فارس فراهم کرده است. پاکستان با استفاده از تجهیزات نظامی ساخت چین، در حال افزایش اعتبار تجهیزات چینی در میان خریداران منطقه‌ای است. این توسعه‌ها، تنوع‌بخشی به منابع نظامی خلیج فارس را تسهیل می‌کند و وابستگی مطلق به آمریکا را کاهش می‌دهد.حمله رژیم صهیونیستی به قطر، پنجره‌ای به واقعیت‌های نوظهور امنیتی در خلیج فارس گشود و شکاف در اعتبار ضمانت‌های امنیتی آمریکا را به وضوح نشان داد. در عصر چندقطبی و پیچیده امروز، تکیه صرف بر یک قدرت امنیتی؛ به ویژه آمریکا، امری پرخطر و ناپایدار است.کشورهای خلیج فارس باید ضمن تقویت ظرفیت‌های داخلی دفاعی خود، به دنبال تنوع‌بخشی به شرکای امنیتی خود باشند و از گزینه‌های غیرغربی نیز بهره‌مند شوند. در حالی که چین قدرت نظامی و اقتصادی در حال رشدی دارد، هنوز فاقد چارچوب‌های نهادی و اعتبار لازم برای تبدیل شدن به تضمین‌کننده اصلی امنیت در خلیج فارس است.در نهایت، این تحولات پیام روشنی برای متحدان آمریکا در سراسر جهان دارند؛ بازنگری در وابستگی‌های نظامی و امنیتی به آمریکا، سیاستی اجتناب‌ناپذیر در دوره جدیدی از رقابت‌های ژئوپلیتیک است.