لطفالله میثمی، فعال سیاسی و از مبارزان باسابقه پیش از انقلاب، دکتر شیبانی را نماد راستگویی، عملگرایی و صداقت دانست و گفت: او از جمله انسانهایی بود که هر آنچه میگفت، به آن عمل میکرد و کمگو بود، اما هر سخنش از عمق ایمان و تجربه میجوشید.
وی در این مراسم با مرور خاطراتی از همراهیهای خود با شیبانی از سالهای پیش از انقلاب تا دوران پس از آن، از مبارزات دانشجویی دهه سی تا حضور در عرصههای خدمت عمومی،بر شخصیت انسانی، اخلاقی و فروتنی او تاکید کرد و گفت: خوشحالم که در عصری زندگی کردم که امثال دکتر شیبانی را از نزدیک شناختم و با او دوستی داشتم.
به گزارش جماران، لطفالله میثمی، فعال سیاسی، در مراسم نکوداشت زندهیاد دکتر عباس شیبانی که به مناسبت نود و چهارمین سالگرد تولد دکتر عباس شیبانی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد، ضمن بیان خاطرات و نقاط عطف زندگی سیاسی و اجتماعی وی و ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی وی گفت: دکتر شیبانی یکی از آن افرادی بود که واقعا اهل راستگویی و عمل بود؛ هر ادعایی داشت، عملی میکرد و چندان هم اهل سخن گفتهای بی مورد نبود.
وی به آغاز فعالیتهای خود در انجمن اسلامی و آشنایی با دکتر شیبانی پرداخت و با اشاره به اختلافاتی که سال ۱۳۴۰ در جبهه ملی ایجاد شده بود، یادآورشد: در آن سال، بحث حذف برخی اعضای نهضت آزادی که جزو نهضت مقاومت ملی و به اصطلاح تندرو بودند، ایجاد اختلاف کرد. دکتر شیبانی تئوری مصدق را دنبال میکرد که جبهه ملی مجموعه احزاب و شخصیتهاست و اگر یکی تحت فشار باشد، بقیه ادامه دهند.
میثمی همچنین زندگی دکتر شیبانی را پر از نقاط عطف دانست و با بیان خدمات او در جریان زلزله بویینزهرا، افزود: اول بهمن ۱۳۴۰ قرار بود کابینه امینی سرنگون شود و اختلافاتی بین نهضت و جبهه ملی ایجاد شد. آقای بنیصدر در خاطرات خود میگوید که شب اول بهمن، عباس شیبانی با من تماس گرفت و گفت این کار فردا اجرا نشود.
وی به فداکاریهای دکتر شیبانی اشاره کرد و گفت: ایشان همیشه اشتباه دیگران را به عهده میگرفت. در جلسهای با مهندس سحابی گفته شد: اشتباه هر کس باید ریشهیابی شود، ولی دکتر شیبانی فداکاری میکرد تا دیگر تکرار نشود. در کنگره جبهه ملی نیز بحث شد که برخی افراد از جمله شیبانی و عطایی از نهضت حذف شوند تا ارگان نهضت به عضویت جبهه درآید. گرچه رهبران نهضت عضو جبهه ملی بودند، ولی میخواستند به عنوان ارگان حضور داشته باشند. تا اینکه بالاخره، سران نهضت آزادی و جبهه ملی دستگیر شدند و همه به زندان رفتند، از جمله دکتر شیبانی. شهریور و گویا مهر ۱۳۴۲، بعد از ۱۵ خرداد، دادگاه سران نهضت آزادی آغاز شد. من آن زمان تازه فارغالتحصیل شده بودم و از صبح تا غروب، حول و حوش دادگاه، وکلا و تهیه مدارک مشغول بودم. وقتی دادگاه تشکیل شد، دکتر شیبانی تمام دفاعیات را یادداشت میکرد، چون ضبط صوت نبود و ما یادداشتها را سریع تایپ و استیل کرده و پلیکپی میکردیم؛ دستگاه پلیکپی هم از اصفهان بود. در یکی از این موارد، فردی که این یادداشتها را میآورد، در تهران دستگیر شد و من هم دستگیر شدم و حدود هفت تا هشت ماه در زندان بودیم که از جریان خبر نداشتیم. بعداً، برخوردهای بعدی ما با دکتر شیبانی در ارتباط با سازمان مجاهدین، از سال ۱۳۴۸، آغاز شد؛ من عضو فعال سازمان مجاهدین شدم و در فعالیتهای تشکیلاتی شرکت داشتم.
میثمی به فعالیتهای پیش از انقلاب در خانه دکتر شیبانی اشاره کرد و گفت: چند بار سخنرانی کردم و جمعیت میآمدند. این موضوع به تظاهرات تاسوعا و عاشورا هم انجامید. تظاهرات تاسوعا، شعار «مرگ بر شاه» نداشت، ولی بچههایی که کمی تندتر و انقلابیتر بودند، میگفتند که گویا یک سازشی صورت گرفته. بعدا متوجه شدیم که با سرتیپ سرلشکر مقدم، رئیس ساواک، گفتگوهایی شده بود. شبانه تلفن به شیبانی و مهندس سحابی برقرار شد و فردا تظاهرات شدیدتر و با شعار «مرگ بر شاه» انجام شد.
این فعال سیاسی افزود: بعد از انقلاب، ایشان در مسائل پزشکی فعال بودند. همسر من معلم مدرسه در بهارستان بود و آن مدرسه از ابتدا تا انتها تحت نظارت دکتر شیبانی بود؛ ایشان پول جمع میکرد و معلمهای خوبی میآورد. در زمینه پزشکی، دکتر شیبانی دوست صدیقی داشت که بسیاری از بیمارستانها را برای پرتوگرافی احیا کرد و سرطانیها را تحت پوشش قرار داد.
میثمی در پایان گفت: من به دکتر شیبانی بسیار اصرار میکردم که شما سمبل مبارزات دانشجویی هستید؛ چندین بار زندان رفتید. شما در سال ۱۳۳۵ که اسرائیل، فرانسه و انگلیس حمله کردند به کانال سوئز، تنها کسی بودید که در دانشگاه سخنرانی کردید و بچهها را بسیج کردید و به زندان افتادید. ایشان همیشه بر نوشتن خاطرات اصرار داشتند و من هم خاطرات جلد اول، دوم و سوم را نوشتم و برای ایشان بردم. دکتر شروع به خواندن کردند و گاهی حاشیهنویسی میکردند. گاهی به خانه ایشان میرفتیم و با هم دوستان و بیماران را عیادت میکردیم. خوشحال بودم که زندگیام در عصری بود که امثال دکتر شیبانی را میشناختم و دوستی ایشان را داشتم.
به گزارش جماران، در این مراسم، آزاده شیبانی، تنها فرزند دکتر عباس شیبانی نیز متن وصیت نامه وی را قرائت کرد.