حجتالاسلام و المسلمین علی الهی خراسانی؛ استاد حوزه و دانشگاه، روز گذشته در نشست علمی «دلیل انگاری سیره متشرعه در نفی حکمرانی زنان» که با همکاری مشترک پژوهشکده اندیشه دینی معاصر و معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری برگزار شد با بیان اینکه یکی از چالشهای عینی و نظری در کشور بحث حضور زنان در سطوح عالی مدیریتی است گفت: به صورت مشخص بعد از گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب زنان صلاحیت نامزدی رئیس جمهوری را ندارند چه برسد به اینکه بخواهند عضو مجلس خبرگان رهبری باشند و دلیلی هم که آورده میشود سیره متشرعه است.
وی افزود: به لحاظ اصول فقه در عصر حضور ائمه و تابعین یکی از مهمترین دغدغهها بین فقهای کوفه و مدینه این بود که اگر عنوانی در کتاب و سنت نباشد با چه ساز و کاری میتوان حکم شرعی را استنباط کرد؛ مکتب امام صادق(ع) قائل به این بودند که صرفا باید به کتاب و سنت مراجعه شود و بسط سنت را پیشنهاد میکردند، مثلا شافعی با نظریه بیان بدنبال بسط و تفصیل سنت برای بیان احکام شرعی بود. البته مالک به رفتار اجماعی مردم مدینه و عرف آن ارجاع میداد که البته این موضوع از ابتدا هم مورد نقد بوده است.
الهی خراسانی با بیان اینکه سیدمرتضی نیز عقل را وارد کرده است، اظهار کرد: وحید بهبهانی، شهید ثانی و سیدمجاهد از عناوینی چون «سیره امامیه فی جمیع الامصار و الامثال» استفاده کردند تا اینکه نوبت به ملااحمد نراقی رسید و او اشکالات متعدد وارد کرد که آیا میتواند یکی از دلایل شرعی سیره متشرعه باشد و همین سبب شد تا معاصرین سیره را ضابطهمند کنند به خصوص مکتب حله دنبال قواعدی برای توسعه نص هستند.
الهی خراسانی با بیان اینکه اصولیین معاصر بر این موضوع که سیره مشترعه باید سیرهای باشد که تلقی از امام معصوم(ع) را بیان کند تأکید دارند، یعنی بیانگر موضع معصوم باشد. معمولا این دلایل برای این آورده میشود که ما عمومات و اطلاقاتی که بر حکمرانی زنان تأکید کند نداریم و کسانی هم که قائل به ممنوعیت حکمرانی زنان هستند، سراغ مذاق شریعت رفتهاند که زن نمیتواند قاضی و حکمران شود.
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: فقها میگویند سیره مستمره متشرعه این بود که زنان هیچ وقت حاکم نشدهاند و کسانی که به ملکه سبا هم اشاره دارند با این نقد مواجهند که این موضوع برای دوره انبیاء گذشته بوده است؛ مشخصا برخی فقها به این مسئله پرداختهاند مانند؛ مرحوم منتظری که میگوید: در بین صحابه، تابعین و ائمه(ع) زنی که منصب قضاوت، ولایت و ... داشته، دیده نشده است و کسانی چون ارسطا هم بر این موضوع تأکید دارد. استاد حسینی تهرانی هم تأکید دارد که قاطبه علما، فقها و ... همگی بر این موضوع که زنان به امارت منصوب نشوند ملتزم بودند، با اینکه زنان عاقل و فهیم در طول تاریخ وجود داشتند و این را مستند به سیره پیامبر(ص) کردهاند.
وی ادامه داد: در تقریرات آیتالله خویی نیز آمده است، برای زنان شایسته است به حجاب و امور شایسته خود بپردازند و شرع، راضی به امامت جماعت زنان نیست؛ لذا به طریق اولی راضی به حکمرانی بر امور مردان و تصدی رهبری و شئونات جامعه نخواهد بود و سیره عقلا نیز این مسئله را رد کرده است. نکتهای که در اینجا از آن غفلت میشود این است که در اصول فقه معاصر به خصوص با تقریر شهید صدر مسلم است که سیره، زمانی قابل اعتناست که خصوصیتی در بین نباشد به خصوص وقتی در جایی ناپایداری اجتماعی زیاد است یا سیره متشرعهای بررسی میشود که با آن، فاصله بیش از هزار ساله داریم؛ شهید صدر میگوید: نمیتوان دقیقا گفت سیره زمان امام معصوم(ع) همان سیره متشرعه است. اگر در جایی احتمال عادات و عرف دادیم خود اصولیین گفتهاند نمیتوان بر آن تمسک کرد و صرف احتمال نیز مطرح است. شهید صدر هم قطعا میگوید: اگر احتمالی وجود داشت سیره مشترعه به راحتی خراب میشود.
غلبه فرهنگ مردسالار
این پژوهشگر با بیان اینکه ما در طول تاریخ با فرهنگ مردسالارانه سنگین و پرحجم در صدر اسلام مواجهیم گفت: هرقدر تاریخ اسلام بررسی شود میبینیم که پیامبر(ص) مجال خوبی به زنان برای فعالیت اجتماعی میدادند اما خلفا به خصوص در دوره بنی امیه و بنی عباس آن را کمرنگ کردند. در دوره بنی العباس زنان حق حضور در مسجد و حتی میدان نبرد را هم نداشتند؛ آنها به عنوان شریک در حیات فرهنگی و اجتماعی تعریف نشدند و زن به مثابه کالا و عنصر خدماتی بود، برعکس صدر اسلام، زنان در نبرد حنین حضور داشتند.
الهی خراسانی تصریح کرد: سیره متشرعهای که برخی فقها مطرح کردهاند میتوان آن را به فرهنگ مردسالارانه گذشته برگرداند؛ علامه عبدالهادی فضلی که فقیهی روشمند بودند و آثار بسیاری نیز دارند و از استادان بنام در دوره آیتالله خویی بودند در مقالهای که ترجمه نشد تک تک ادلهای را که زنان نمیتوانند مرجع تقلید، قاضی و ... شوند رد کرده است. ایشان معتقد است که فرهنگ مردسالار جوامع عربی سبب شد تا زنان به سمتها گمارده نشوند نه سیره متشرعه؛ چرا باید این دو را به هم بچسباینم، چه دلیلی وجود دارد که اگر زنان حاکم نبودند علت آن به سیره ائمه(ع) برمیگردد؟ استاد حیدر حب الله نیز معتقد است که نظام آموزشی و پرورش عقل تجربی و مدیریتی مردسالارانه دارد و نسبت به حاکمیت زنان، حساس بوده است؛ بنابراین سیره متشرعه مانند عبادات، احراز نمیشود و این سیره خودجوش و ناشی از فرهنگ قبل از اسلام اعراب بوده است که به عنوان عادت در جامعه اسلامی باقیمانده است.
الهی خراسانی اضافه کرد: برخی میگویند اگر در اسلام، حکمرانی و مدیریت زنان سیره بود، حاکمان در طول تاریخ اسلام حتما آنان را به سمتهای مختلف میگماردند اما پاسخ این است که از کجا این موضوع را بیان میکنیم که حکام دغدغه شریعت پیامبر(ص) را داشتند آن هم حکومتهای بنی امیه و بنی عباس. این همه ظلم، فساد و زور در بین حکما وجود داشت و عمدتا دغدغه شریعت را نداشتند و اینکه زنان دور نگه داشتند به خاطر تلقی غلط بوده است که زنان را شرور و حیلهگر معرفی کردهاند؛ از جمله اینکه ابن طقطقی گفته است: مشورت با زنان موجب فساد رأی است مگر اینکه در مقام مخالفت با آنان باشد.لذا این موضوع قصه فرهنگی و تاریخی است و ربطی به سیره متشرعه ندارد؛ گرچه برخی برای اینکه رأی خودشان را مطرح کنند خود پشت سیره متشرعه کمین کرده و از ائمه(ع) و متدینین مایه میگذارند.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: آیتالله جوادی آملی توصیه میکنند که زنان را به نیکویی در اجتماع راه دهید و اگر خوشایندتان نیست که آنان در جمع شما باشند این کار را بکنید، زیرا عاشروهن بالمعروف صرفا مختص خانواده نیست و گاهی فرهنگ جاهلی و تعصب بیهوده اینگونه القاء میکند. اگر خوشتان نمیآید زنان سمتی داشته باشند این امر را تحمیل نکنید و این قشر عظیم را منزوی نکنید.
الهی خراسانی در پایان با طرح این شبهه که اگر اسلام موافق حکمرانی زنان بود چرا در فقه آن را تبیین نفرمود؟ بیان کرد: در پاسخ باید گفت: تکامل جامعه، وظیفه ائمه(ع) است اما وظیفه فقه نیست؛ جامعه براساس فرهنگ، دانش و عقل متکامل میشود و اگر بازگشت به قرآن، عدالت، کرامت انسانی و عقل باشد جامعه هم پیشرفت خواهد کرد و فقه وظیفه دارد موانع مسیر را بردارد و تسهیلگر پیشرفت باشد و یکی از مهمترین تسهیلات، همین رفع موانع حکمرانی زنان است.