نزدیک به ۴۰ سال از پایان دفاع هشت ساله مردم ایران در مقابل حزب بعث عراق و قدرتهای شرق و غرب آن زمان میگذرد؛ اما هنوز هم برای بیان مسائل آن زمان و نقش سپاه و ارتش حرفهای زیادی برای گفتن و شنیدن وجود دارد؛ اتحادی مقدس میان سپاه و ارتش که موجب پیروزیهای بزرگ در جبههها شده بود، یکی از مهمترین مسائلی است که شاید کمتر از همه درباره آن گفته شده باشد.
برای بررسی این موضوع به سراغ رسول منفرد، یکی از نخستین پاسداران مشهدی رفتیم. او که متولد ۱۰ خرداد سال ۱۳۳۱ است، در یکی از روستاهای اطراف مشهد به دنیا آمده و از هشت سالگی به بعد در مشهد زندگی کرده است، درباره روند ورودش به سپاه میگوید: پس از آنکه از سربازی برگشتم، انقلاب شد و مانند همه مردم در تظاهرات انقلابی شرکت کردم. در مسجد کرامت حضور فعال داشتم و با مرحوم آیتالله طبسی و دوستان دیگر که فعالیت انقلابی داشتند، همکاری کردم. با تلاشهای مردم انقلابی ایران، انقلاب پیروز شد. سال ۵۷ به فرمان امام خمینی(ره)، کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد و من برای فعالیت در آنجا دعوت شدم و مسئولیت سنگینی را برعهده گرفتم. در ادامه، در سال ۵۸ سپاه پاسداران در مشهد تشکیل شد و به دلیل شناختی که از من داشتند، وارد سپاه شدم. در ابتدای ورودم نیز مسئولیت سنگینی بر دوشم گذاشتند.
او میافزاید: وقتی سپاه در اردیبهشت سال ۵۸ در مشهد شکل گرفت، افرادی از تهران برای جذب نیرو آمده بودند و از جمله شرایطی که برای جذب نیروی سپاهی در نظر داشتند، پاکدستی، سلامت خانوادگی و ایمان و اخلاص بود. پس از مدتی مسئولیت اجرایی و مدیریت سپاه در مشهد به من سپرده شد.
عضویت شهید کاوه در سپاه از ۱۴ سالگی
منفرد ادامه میدهد: اوایل تأسیس سپاه افراد از جاهای مختلف برای گشت شب به مشهد میآمدند، برخی از جوانان نیز جذب سپاه شدند؛ از جمله این افراد، شهید محمود کاوه بود. او وقتی در دفتر من کارش را شروع کرد، چهارده ساله بود و به دلیل سن پایینش نمیتوانست پذیرفته شود؛ اما چون شجاعتش را دیده بودم، برای او به سپاه تعهد دادم و اکنون امضای من در گزینش شهید کاوه موجود است. پس از آن، افراد مختلفی وارد سپاه شدند و ما آنها را به دورههای آموزشی فرستادیم که در این گروه فرماندهانی همچون سردار قاآنی بودند، برخی از این افراد نیز مانند شهید نظرنژاد، به شهادت رسیدند.
این پاسدار بازنشسته مشهدی خاطرنشان میکند: پیش از آغاز جنگ هشت ساله دفاع مقدس، شهید رستمی غائله گنبد را حل کرد. پیش از ورود او، فرماندهانی که از تهران آمده بودند، نتوانستند کاری انجام دهند. سپس شهید رستمی به همراه شهید چمران و شهید فلاحی به کردستان رفت تا ناآرامیهای آنجا را خنثی کند. پس از سال ۱۳۵۹ با آغاز جنگ ایران و عراق، شهید رستمی به خوزستان رفت.
او با بیان اینکه همه افرادی که جذب سپاه شدند، پس از دورههایی که گذراندند، وارد کارهای عملیاتی شدند و هر کدامشان در یک جبهه مشغول به فعالیت شدند، میگوید: شهید کاوه سال ۵۸ به کردستان رفت و برخی نیز به او ملحق شدند. از سال ۵۹ که جنگ به ایران تحمیل شد، جزو نخستین کاروانهایی بودیم که از خراسان به جنوب کشور رفتیم. به دلیل مسئولیت سنگینی که در پشت جبهه داشتم و نیاز به حضور در خط مقدم، مرحوم آیتالله طبسی به من گفت «مسئولیت در خط مقدم را به فرد دیگری واگذار کن؛ چرا که مسئولیت پشتیبانی تو، مسئولیت اصلی تو است». بنابراین شهید رستمی را به عنوان فرمانده قرارگاه منصوب کردم و خودم به مشهد آمدم تا کارهای پشتیبانی را انجام دهم.
منفرد با بیان اینکه کسانی که از سپاه خراسان به جبهه رفتند، به دلیل تواناییهایی که داشتند، فرمانده شدند و اکنون نیز برخی از فرماندهان خراسانی را در سطح کشور داریم و بعضی نیز به شهادت رسیدند، عنوان میکند: از سال ۶۱ به بعد، گردان، تیپ و لشکر در خراسان شکل گرفت و این استان در جبهه جنوب به تنهایی یک قرارگاه داشت، در حالی که در برخی قرارگاهها چند استان تجمیع شده و یک قرارگاه را تشکیل داده بودند.
این مسئول سپاه خراسان در دوران دفاع مقدس با اشاره به اینکه نقش رزمندگان خراسانی در دفاع مقدس هشت ساله بسیار برجسته بود، میافزاید: علاوه بر خدمات شهید کاوه در کردستان، نیروهای خراسان در بیشتر خطهای مقدم لشکر نقش مؤثری داشتند.
او با بیان اینکه تلفیق میان ارتش و سپاه ابتدا در لشکر خراسان رقم خورد و شهید رستمی بانی این کار شد، خاطرنشان میکند: در قرارگاه میان ارتش و سپاه توافقی به وجود آمد که ارتش کمکهای لجستیکی را انجام دهد و سپاه نیز کمکهای مردمی را جمعآوری کند. افزون بر لشکر خراسان، حدود چهار استان دیگر نیز از کمکهای مردمی جمعآوری شده در خراسان بزرگ استفاده میکردند.
همکاری سپاه و ارتش برای حل مشکلات رزمندگان در دفاع مقدس
منفرد یادآور میشود: برای هماهنگی کامل میان سپاه و ارتش با شهید فلاحی در فرماندهی ارتش در خوزستان صحبت کردم که با ژاندارمری هماهنگی داشته باشند تا رزمندگان نوجوانی که در جبهه میمانند و سپس باید برگردند تا دوران سربازی را بگذرانند، سربازیشان را در همین خط مقدم جبهه بگذرانند و دیگر برنگردند.
این پاسدار بازنشسته مشهدی ادامه میدهد: یکی از مسائل دیگری که درباره آن با شهید فلاحی صحبت کردم، مربوط به رزمندگان کارمند بود. برای این موضوع هماهنگ کردیم و با ادارهشان صحبت داشتیم تا زمانی که در جبهه حضور دارند، برای آنها غیبت نزنند که بعد اخراج شوند. برای این موضوع تبادلی میان سپاه و ادارهها به وجود آمد. موضوع ترفیع کارمندانی را هم که در جبهه حضور داشتند، حل کردیم تا به دلیل حضور در جبهه، در این زمینه از دیگر کارمندان عقب نمانند.
او متذکر میشود: همچنین تصمیم گرفتیم برای بسیجیانی که شغلی ندارند و از ۴۵ روز بیشتر در جبهه میمانند، حقوق در نظر بگیریم تا با ارسال آن مبلغ برای خانوادهشان، زندگیشان مختل نشود. با اتخاذ این شیوه ۸۰ درصد خط مقدم را بسیجیان تشکیل میدادند.
منفرد اظهار میکند: پیش از اینکه امام خمینی(ره) دستور بسیج مردمی را صادر کند، مردم در مشهد به باشگاه افسران میآمدند و تقاضای حضور در کردستان و گنبد را داشتند. سال ۵۹ نخستین کاروان بسیج مردمی از خراسان به جبهه رفت و به تدریج مردم از ادارهها و مسجدهای محلات مختلف مشهد وارد سپاه شدند. این افزایش حضور مردم برای مشارکت در جبهه موجب شد کار نامنویسی را در همه مسجدهای مشهد انجام دهیم.
این مسئول سپاه خراسان در دوران دفاع مقدس با بیان اینکه مایحتاج جبهه بیشتر توسط مردم تأمین میشد و آنها هرچه داشتند برای کمک به جبهه میفرستادند، میافزاید: در برخی مواقع مردم از گلوی خودشان میزدند تا به رزمندگانی که در جبهه مشغول دفاع از کشور بودند، کمک کنند.
او با اشاره به اینکه حضور مردم در صحنه انقلاب و دفاع از وطن خیلی مؤثر است، تأکید میکند: مسئولان اگر به این حضور توجه کنند، اقتصاد نیز درست میشود؛ چرا که پشتوانه اصلی انقلاب که موجب پیروزی کشور میشود، حضور فعال مردم در صحنه است.
نقش پررنگ لشکر ۷۷ ارتش خراسان در عملیات شکست حصر آبادان
حجتالاسلام محمدعلی عراقی، رئیس سابق عقیدتی سیاسی منطقه پدافند هوایی شمالشرق کشور که در سال ۸۹ پس از ۳۰ سال خدمت در ارتش بازنشسته شده است، درباره نقش ارتش خراسان در زمان دوران دفاع مقدس میگوید: به محض آغاز جنگ تحمیلی به وسیله صدام و حامیانش آمریکا و انگلیس، لشکر ۷۷ ارتش که یک لشکر رزمی بود، یگانهای خود را به مرزها اعزام کرد و در مناطق مختلف غرب و جنوب کشور مستقر شدند و دفاع جانانهای از کشور انجام دادند. چه در واحدهای تدارکاتی و چه در واحدهای رزمی و ستادی، همه ارتشیان اعم از کادر و پرسنل وظیفه در سرحداتی که درگیر جنگ بود، حاضر شدند و نقش خود را به خوبی ایفا کردند.
او با بیان اینکه در دفاع مقدس همه نیروها سهیم بودند و عملیاتها به صورت ترکیبی توسط ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی انجام میشد و پشتیبانی این عملیاتها تا پایان جنگ با ارتش بود، عنوان میکند: لشکر ۷۷ همه امکانات خود حتی واحد پشتیبانی آماد ۵۴۱ را وارد میدان جنگ کرده بود. هنگامی که با فرمانده لشکر آن زمان برای بازدید اولیه لشکر ۷۷ به جبهه رفته بودیم، دستکم ۱۵ نقطه از جمله مناطقی همچون کرمانشاه، قصرشیرین، گیلانغرب، خرمشهر، سومار، دزفول، بستان و... را مورد بازدید قرار دادیم.
حجتالاسلام عراقی خاطرنشان میکند: کار برجستهای که ارتش خراسان در دفاع مقدس انجام داد، عملیات شکست حصر آبادان بود که با یک عملیات ضربدری صورت گرفت. این عملیات نقطه عطفی در دفاع مقدس محسوب میشود که با فداکاری امیران ارتش انجام شد. اگرچه عملیات سخت و سنگینی بود و تلفات زیادی دادیم؛ اما به لطف خدا آبادان آزاد شد و توانستند دشمن را به عقب برانند تا سپاه و ارتش در منطقه اروندرود مستقر شوند.
رئیس سابق عقیدتی سیاسی منطقه پدافند هوایی شمالشرق کشور درباره اتحاد میان ارتش و سپاه اظهار میکند: پس از عزل بنیصدر، اتحاد و همدلی صمیمانهای میان نیروهای سپاه و ارتش به وجود آمد و توانستیم در کنار هم هشت سال دفاع مقدس را به خوبی اداره کنیم و دشمن را عقب برانیم و اجازه ندهیم حتی یک وجب از خاک کشور زیر چکمه دشمن باقی بماند.
او یادآور میشود: لشکر ۷۷ واحد توپخانهای داشت که به «توپخانه لشکری» معروف بود و شامل گردانها و گروهانهای مختلف میشد. این توپخانه در بخشهای مختلف مستقر بود و افزون بر پشتیبانی ارتش، پشتیبانی سپاه، بسیج و نیروی انتظامی را نیز به عهده داشت و وظیفه خود را به خوبی انجام میداد. در همه عملیاتها از ابتدا تا انتهای دفاع مقدس، توپخانه لشکر ۷۷ مشارکت فعال داشت. واحدهای دیگر توپخانه و واحدهای تانک نیز در شهرهای درگیر جنگ کار پشتیبانی را انجام میدادند و در صحنه حاضر بودند.
حجتالاسلام عراقی با بیان اینکه از شهدای شاخص خراسانی ارتش، شهید صیاد شیرازی و شهید فرامرز عباسی هستند، متذکر میشود: من مدت محدودی در خدمت شهید صیاد شیرازی بودم. به خاطر دارم در یکی از عملیاتها من خیلی خسته شده بودم و خوابم برد؛ اما دیدم پیش از اذان صبح هنگام عملیات و در حالی که مسئولیت نظارت داشت، نماز شبش ترک نشد.
رئیس سابق عقیدتی سیاسی منطقه پدافند هوایی شمالشرق کشور با بیان اینکه به نظرم ارتش در مقایسه با بسیاری از ارگانهای کشور سالمتر، سازگارتر و فداکارتر است، میافزاید: متأسفانه نقش ارتش چه در زمان جنگ و چه پس از آن، کمتر از آنچه باید برای مردم معرفی شده است. این وظیفه مسئولان، رسانهها و مردم است که نقش ارتش را بیشتر و پررنگتر نشان دهند. البته مردم همواره برای ارتش احترام قائل بوده و هستند؛ اما به نظرم آنطور که باید و شاید جایگاه واقعی ارتش هنوز شناخته نشده است.