گاهی در اعماق قلبمان، یک نام را خالصانهتر از هر خواستهای صدا میزنیم؛ نامی که امید مطلق است و یادش آرامش محض. دعا برای ظهور امام زمان (عج) نه یک وظیفه، که یک امتیاز عاشقانه است. فرصتی است تا نشان دهیم در میان تمام دغدغههای شخصی، دغدغهای بزرگتر و مقدستر داریم: غربت اماممان. اما اعجاز اینجاست؛ درست زمانی که خالصانه برای او دعا میکنیم، گشایش به زندگی خودمان بازمیگردد. گویی آسمان، ارادت ما به حجت خدا را با برکت در زندگیمان پاسخ میدهد. این همان رازی است که میتواند مسیر سرنوشت ما را تغییر دهد. برای درک عمیقتر این ارتباط شگفتانگیز، پای صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین حسن محمودی، از اساتید بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) و پژوهشگر حوزه مهدویت نشستهایم.
وقتی دعا برای امام، سرنوشت را تغییر میدهد
حجتالاسلام محمودی برای آنکه نشان دهد چگونه دعا برای امام، گره از کار دعاکننده باز میکند، بحث را با روایتی تاریخی و شگفتانگیز نقل شده توسط قطب راوندی(ره) آغاز میکند: برای فهم این حقیقت، باید به داستان عبدالرحمن اصفهانی رجوع کنیم. مردی که در سه بُعد از زندگی دچار بنبست بود: فقر شدید، نداشتن فرزند و مهمتر از همه، عدم اعتقاد به امامت اهلبیت(ع). دوستانش پس از سالها غیبت، او را در اصفهان ملاقات کردند و در کمال حیرت با صحنهای غیرقابل باور مواجه شدند: عبدالرحمن نه تنها شیعه شده بود، بلکه به ثروتی عظیم رسیده و خداوند ۱۰ فرزند به او عطا کرده بود. این تحول بنیادین، محصول یک مواجهه کوتاه اما عمیق در دربار خلیفه عباسی بود. راز این تحول بزرگ، تنها یک لحظه دعای خالصانه بود.
وی با جزئیات بیشتری ادامه میدهد: عبدالرحمن خود ماجرا را چنین تعریف میکند که برای دادخواهی به سامرا، پایتخت متوکل عباسی رفته بود. روزی در حاشیه دربار ایستاده بود که صدای خشمگین متوکل را شنید که فریاد میزد امام هادی(ع) را احضار کنند. عبدالرحمن میگوید از اطرافیان پرسیدم این شخص کیست و به او گفتند او امام دهم شیعیان است. با لحن تحقیرآمیز خلیفه، با خودم گفتم امروز حتماً او را به قتل میرساند. اما کنجکاو شدم بمانم و ببینم چه میشود. لحظاتی بعد، امام هادی(ع) با آرامش و وقاری وصفناپذیر وارد شدند. عبدالرحمن قسم میخورد که با اولین نگاه به چهره نورانی امام، با اینکه هیچ اعتقادی به ایشان نداشتم، مِهرشان چنان به دلم نشست که تمام وجودم را تسخیر کرد. در آن لحظه، تمام مشکلات خودم را فراموش کردم و در قلبم، بیآنکه لبانم تکان بخورد، فقط یک چیز را از خدا میخواستم: خدایا، شرّ این خلیفه ظالم را از این آقای بزرگوار کوتاه کن.
این کارشناس مهدویت به نقطه اوج داستان که در واقع تجلی علم غیب امام است، اشاره میکند: امام هادی(ع) در میان جمعیت، به هیچکس توجهی نمیکردند اما وقتی به مقابل عبدالرحمن رسیدند، مسیرشان را به سمت او کج کردند، لبخندی زدند و به دعای پنهانی قلبش پاسخ دادند: خداوند دعایت را مستجاب کرد. عمرت طولانی، اموالت زیاد و فرزندانت بسیار خواهند شد. عبدالرحمن میگوید از هیبت آن کلام و از اینکه امام از نیت پنهانی من خبر داشت، بر خود لرزیدم و فهمیدم این جایگاه، جایگاهی الهی است. همانجا شیعه شدم و به اصفهان بازگشتم. طولی نکشید که تمام وعدههای امام در زندگی من، یکی پس از دیگری محقق شد. او برای خودش هیچ نخواسته بود، اما امام، تمام گشایشها را برای زندگی او طلب کرد.
فرج شما در دعای فرج برای او است
حجتالاسلام محمودی با تأکید بر این روایت میگوید: این داستان، تفسیر عملی حدیث مشهور امام زمان(عج) است که در پاسخ به اسحاق بن یعقوب فرمودند «أکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فإنّ ذلک فرجکم» یعنی برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همانا فرج و گشایش شما در همان است. این یک تعارف یا وعده صرف نیست، بلکه یک معادله دقیق معنوی و یک قانون الهی است. وقتی شما از خواستههای کوچک و شخصی خودتان عبور کرده و برای بزرگترین و اصلیترین گمشده عالم هستی، یعنی حجت خدا دعا میکنید، خداوند و امام زمان(عج)، امور جزئی زندگی شما را کفایت میکنند. این دعا، بیش از هر چیز، عیار ارادت و میزان اهمیت امام در زندگی ما را مشخص میکند.
او میافزاید: باید زندگیمان را حول محور این دعا تنظیم و آن را به یک عادت قلبی تبدیل کنیم. هر لحظهای که امید به استجابت داریم، نخستین خواسته ما باید فرج ایشان باشد. زیر باران رحمت الهی، هنگام باز کردن قرآن و استخاره، در لحظه شنیدن طنین اللهاکبر اذان که درهای آسمان گشوده است؛ همه اینها فرصتهایی طلایی برای اثبات عشق ما به امام غایبمان است. این نگاه، اولویتهای زندگی را تغییر میدهد. وقتی او بیاید، تمام مشکلات فردی و جهانی حل خواهد شد. پس هوشمندانهترین و جامعترین دعا، خواستن آمدن او است.
سپری در برابر توفانهای آخرالزمان
این استاد حوزه و دانشگاه آثار این دعا را فراتر از گشایشهای مادی و دنیوی میداند و آن را یک ابزار ضروری برای سلامت معنوی در عصر غیبت تلقی میکند: مداومت بر دعای فرج، انسان را در برابر فتنهها و شبهات آخرالزمان بیمه میکند. عارف بزرگ، آیتالله بهجت(ره) بارها تأکید داشتند برای نجات از هلاکت در این دوران پرآشوب، هیچ عملی بهتر از دعای فرج نیست. چرا؟ چون وقتی شما هر روز با امام خود تجدید پیمان کرده و با سوز دل برای ظهورش دعا میکنید، یک ارتباط قلبی و یک ریسمان محکم میان شما و او ایجاد میشود. این ارتباط آنقدر قوی میشود که شبههها، وسوسههای شیطان و تبلیغات مسموم نمیتواند در شما نفوذ کند. این دعا، ایمان را تقویت کرده، بصیرت را افزایش داده و انسان را در مسیر مستقیم نگه میدارد.
وی ادامه میدهد: اثر شگفتانگیز دیگر این است که این دعا، یک ارتباط دوسویه است. وقتی شما برای مهمترین دغدغه امام زمان(عج) یعنی پایان غیبت و برپایی حکومت عدل دعا میکنید، بهطور طبیعی خودتان نیز مشمول دعای خاص و نگاه ویژه ایشان میشوید. چه چیزی در عالم میتواند ارزشمندتر از این باشد که امام معصوم(ع) برای عاقبتبهخیری و حل مشکلات شما دعا کند؟ این بزرگترین سرمایه معنوی یک منتظر است. از سوی دیگر، این دعا سلاحی قدرتمند علیه بزرگترین دشمن ما، یعنی شیطان است. شیطان تمام تلاشش را میکند تا یاد امام را از دلها ببرد و ما را سرگرم امور جزئی و دنیوی کند. دعای فرج دقیقاً نقشه او را خنثی کرده و در لشکر او رعب و وحشت میافکند.
اوج عاشقی؛ معامله با خدا
حجتالاسلام محمودی در پایان به عالیترین و خالصانهترین سطح از نیایش برای امام اشاره میکند و آن را معامله عاشقانه مینامد: اوج ارادت یک منتظر، زمانی است که از سطح درخواست و دعا فراتر رفته و حاضر میشود با خدا معامله کند. اینکه با تمام وجود و از اعماق قلبش بگوید خدایا! من سرمایهای جز این جان ناقابل که تو به من دادهای، ندارم. این جان را از من بگیر اما در عوض، لحظهای از غیبت امامم کم کن و غمی از چهره دلربای مولایم بردار. گرچه خداوند هرگز چنین نمیکند و جان ما را نمیگیرد، اما همین نیت خالصانه و اعلام آمادگی برای فدا شدن، بالاترین درجه از اخلاص و عشق را به نمایش میگذارد. این همان کاری است که حضرت فاطمه زهرا(س) در لحظات آخر عمر شریفشان انجام دادند. این سطح از دعا، اثری شگرف در سرنوشت فرد و تعجیل در فرج جهانی دارد. این همان انتظاری است که زمینهساز ظهور است؛ انتظاری که از «من» عبور کرده و تماماً به «او» رسیده است. در نهایت، دعای فرج نه یک ذکر صِرف، بلکه یک سبک زندگی است؛ سبک زندگی کسی که میداند کلید تمام قفلهای بسته، در دستان امامی است که دعا برای او، پیش از هر چیز، خود ما را نجات میدهد.