به گزارش ایرنا روز چهارشنبه ،در این نشست تخصصی شرکتکنندگان و صاحب نظران سیاسی در پژوهشکده امام خمینی(ره) به واکاوی سرنوشت حزب جمهوری اسلامی پرداختند .
این جلسه با واکاوی یکی از مهمترین و پیچیدهترین تجربیات حزبی در سالهای آغازین انقلاب، به تحلیل دلایل افول و انحلال این حزب پرداخت.
سخنرانان با اشاره به نقش کانونی حزب در سازماندهی نیروهای انقلابی و مدیریت کشور در شرایط بحرانی، بر این موضوع تأکید کردند که مطالعه این تجربه، کلیدی برای فهم موانع تاریخی و ساختاری توسعه احزاب فراگیر و پایدار در ایران است.
در نشست فوق و در محوریت این آسیبشناسی، عوامل متعددی مورد بحث قرار گرفت که مهمترین آنها را میتوان تنش ذاتی بین منطق حزبی (که بر کسب اکثریت و جذب افکار عمومی استوار است) با شرایط ویژه انقلابی و جنگ دانست که تمرکز و وحدت فراجناحی را طلب میکرد.
همچنین، به اختلافنظرها بر سر مسائل کلان اقتصادی، فرهنگی و سیاستخارجی اشاره شد که در نهایت به صدور بیانیهانحلال این حزب در سال ۱۳۶۶ انجامید.
این تجربه نشان میدهد که چگونه احزاب حتی در اوج قدرت، میتوانند در غیاب مکانیسمهای حل اختلاف، از درون دچار آسیب شوند.

در نهایت،صاحب نظران در این نشست نتیجه گرفتند که سرنوشت حزب جمهوری اسلامی، تنها یک رویداد تاریخی نیست، بلکه آیینهای است که آسیبهای ساختاری و فرهنگی گستردهتر در عرصه تحزب در ایران را نشان میدهد.
عواملی مانند ناپایداری ائتلافها در مواجهه با چالشهای جدی، غلبه منطق جناحی بر منطق برنامهای، و تعریف نشدن مرزهای مشخص بین حزب و دولت.
به نقل کارشناسان این نشست در بررسی این تجربه در پژوهشکده امام خمینی(ره) بر این نکته تأکید داشتند که بدون فهم این آسیبها و تلاش برای رفع آنها، تحقق یک نظام حزبی پویا و باثبات که بتواند نقش واسطه بین مردم و حکومت را ایفا کند، با دشواریهای بنیادین مواجه خواهد شد و این تجربه ای برای احزاب معاصر است.
تضعیف نظام و بی توجهی به ولایت فقیه، مهمترین عامل انحلال و عمر کوتاه احزاب است
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در سخنانی با تشریح آسیبهای جدی تحزب در ایران گفت: وفاداری به ولایت فقیه و تربیت کادر شرط بقای احزاب است و فقدان برنامه ریزی و مسئولیت پذیری از دیگر آسیبهای فعالان حزبی محسوب می شود.

حمیدرضا ترقی، در تحلیل کارکرد احزاب در نظام جمهوری اسلامی، رابطه آنها با اصل ولایت فقیه را محک اصلی تداوم و بقایشان دانست و اظهارکرد: هر حزبی که خود را در تقابل با این اصل بنیادین قرار دهد، در کشوری که بر اساس آن طراحی شده، طبعاً دوام و قوام نخواهد داشت.
وی افزود: وقتی حزبی بیاید با اصل ولایت فقیه مقابله کند، طبیعتاً دوامش کاهش پیدا می کند. در کشوری که نظامش بر این اساس طراحی شده، التزام عملی به ولایت فقیه شرط اول تحزب است. نمی توانیم بگوییم حزبی که با این اصل مخالف است، می تواند دوام داشته باشد.
معاون بین الملل حزب موتلفه اسلامی خاطر نشان کرد: حزب باید در جهت تثبیت نظام حرکت کند، نه تضعیف آن. وقتی حزبی به جای رقابت با رقیب همسطح خود، بیاید با اصل نظام رقابت کند، موجب دوام کم آن می شود.
ترقی با اشاره به نقش کمرنگ احزاب در تربیت کادر مدیریتی کشور بیان کرد: حزبی که نتواند کادر برای اداره کشور تربیت کند، نمی تواند موفق باشد. یک دولت حداقل به ۱۵ هزار مدیر نیاز دارد؛ حزب ما کجا این نیروها را تربیت کرده است؟ این ضعف بزرگ باعث می شود دولتها به نیروهای سابق و شناخته شده بازگردند.
وی احزاب را احزابی انتخاباتی و بدون برنامه و پاسخگویی خواند و گفت: تعدادی از احزاب ما فقط شده اند "احزاب انتخاباتی". یک ماه مانده به انتخابات سر و صدا می کنند و بعد ناپدید می شوند. کسی پاسخگوی وعده هایی که داده نیست. این مسئله، اعتماد جامعه را از بین میبرد.
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی فقدان پیوند واقعی با مردم و ناتوانی در جامعه پذیری سیاسی را ضعفی بزرگ خواند و اظهارکرد: حزبی که خود را نماینده بخشی از مردم می داند، بدون اینکه از درون آنها برآمده باشد، نمی تواند ادعای مردمسالاری داشته باشد.
وی ادعا کرد : رابطه احزاب با مردم قطع است ، طرح انتخاباتی که اخیراً مجلس شورای اسلامی برای تهران تصویب کرده، اولین گام جدی بعد از چهل سال برای فعال کردن احزاب است در این طرح حزب در قبال کسانی که به مردم معرفی می کند مسئولیت دارد .این تغییر می تواند نقطه آغازی باشد اگرچه هنوز نواقصی دارد.
ترقی ، مردم سالاری دینی را در چارچوب اهداف آرمانگرایانه احزاب ایرانی خواند و بیان کرد: ما به دنبال جامعه ای هستیم که بسترساز حکومت جهانی حضرت ولیعصر (عج) باشد. آرمانهای ما با آرمانهای احزاب در سایر کشورها تفاوت دارد. بنابراین، مردمسالاری ما باید در چارچوب دین و مردمسالاری دینی معنا شود.
فقدان فرهنگ کار جمعی، مهمترین آسیب تحزب در ایران
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با تشریح دلایل تعطیلی حزب جمهوری اسلامی گفت: ما در ابتدای انقلاب بیشتر شبیه یک نهاد حکومتی عمل میکردیم تا یک حزب سیاسی؛ چرا که مبنای کار ما وحدت بود نه رقابت.

فیض الله عرب سرخی با اشاره به تجربه حزب جمهوری اسلامی اظهار داشت: وقتی از ۲۵۰ حزب در کشور صحبت میکنیم، معنایش این است که حزب واقعی وجود ندارد. حزب یعنی ارائه راهکارهای آلترناتیو برای اداره کشور، در حالی که اکثر این احزاب حرف متفاوتی برای گفتن ندارند.
وی با اشاره به فعالیتهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی انقلاب افزود: کارهایی مانند کمک به سپاه در کردستان، همکاری با قوه قضائیه برای حل پرونده گروهک فرقان و برگزاری راهپیماییها از طریق شورای هماهنگی تبلیغات کار حکومت بود نه کار حزب.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با اشاره به فقدان انسجام فکری در احزاب اول انقلاب خاطرنشان کرد: نیروها بر اساس گذشته مشترک ضد رژیم شاه گرد هم آمده بودند، نه بر سر برنامهای برای اداره آینده کشور. وقتی به مرحله سازندگی رسیدیم، هیچ اشتراک نظری وجود نداشت.
عرب سرخی با اشاره به تجربه شخصی خود گفت: وقتی امام در اسفند ۶۰ بین فعالیت سیاسی و نظامی یکی را انتخاب کردند، من با وجود معاونت یکی از نیروهای مسلح کشورمان ، استعفا دادم و فعالیت حزبی را انتخاب کردم. اما امروز در هر دستگاه حکومتی، داشتن سابقه حزبی مانع بزرگی برای فعالیت است.
وی تأکید کرد: نه تنها در حکومت، که در خود احزاب نیز فرهنگ جدی کار جمعی شکل نگرفته است. ما به جای آموزش کار حزبی، فقط به بیانیههای سیاسی و سخنرانی بسنده کردهایم.