شناسهٔ خبر: 75455516 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

سه برگ از دفتر خاطرات آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره)

حجت الاسلام و المسلمین اکبری شاهرودی به واسطه سال ها همنشینی با آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به بیان خاطراتی از ایشان پرداخت.

صاحب‌خبر -

حجت الاسلام و المسلمین محسن اکبری شاهرودی از اساتید حوزه علمیه قم با اشاره به سال ها همنشینی و خدمت در محضر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره) به بیان برخی از خاطرات خود از این عالم بزرگوار پرداخت.

برگی از خاطرات سامرا

استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: روزی از روزها که حسب المعمول خدمت مرجع عالیقدر حضرت آیت‌ الله صافی گلپایگانی(ره) مشرّف بودم، ایشان رسیدِ منزلگاه آیت الله العظمی بروجردی(ره) که در سال ۱۳۸۶ قمری به سامرا مشرّف شده بودند را به حقیر نشان دادند و جریان شعری که پشت آن مرقوم فرموده را اینگونه بیان کردند:

«قدیم ‌ها که حدود ده روز در سامرا مشرف می ‌شدم، در حسینیه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) با سنّی ‌ها در تماس بودم و معلوم بود که اینها معاند نبودند؛ حتی در یکی از سفرها هنگام مراجعت، سوار ماشینی شدم که دو نفر جلو سوار ‌شده بودند؛ یکی از روحانیون اهل سنت و دیگری افندی بود. آن شخص از من معنای شعری را پرسید و من طوری جواب دادم که خوشحال شد.

از مشهد و ارادت خودش به حضرت رضا(ع) صحبت کرد. آن وقت از یکی از علمای اهل سنت که در نزدیک سامرا دفن است و ما هم او را می ‌شناسیم، گفت که به ایران آمده بود و به حضرت رضا(ع) ارادت زیادی داشت، و قصیده‌ ای هم در مدح دوازده امام(ع) گفته بود که من دو بیت آن را پشت همین برگه یادداشت کردم:

جثث بطیبة و الغـریّ وکربلاء

و الطوس و الزوراء و سـامراء

ما جئتهم فی حاجة الّا انقضت

و تـبـدل الضـراء بـالـسراء

عرض می‌ کند که اینها مقامات و مشاهدی هستند که برای هیچ حاجتی متوسل به اینها نشدم مگر اینکه حاجت من برآورده، و غصه و اندوه من برطرف شد.»

ساعتی در مقبره بزرگان

استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: بارها و بارها در محضر فقیه عالیقدر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره) به قبرستان آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) (قبرستان نو) رفته بودم، از ورودی خیابان اراک، حجره اول و دوم از سمت چپ، از جمله مکان ‌هایی بود که معظم له وارد می ‌شدند و فاتحه می ‌خواندند؛ حجره اول، مقبره حاج شیخ احمد شاهرودی صاحب آن کتاب ارزشمند در ردّ فرقه ضالّه بهائیت بود که مرحوم آقا تقریظی هم بر طبع جدید آن نوشته بودند. از آرزوهای ایشان این بود که مقبره آن مرحوم توسط بیت مکرّمشان بازسازی و محل رفت و آمد دانشمندان و مردم قرار گیرد. قبر دومی که در این حجره بسیار مورد توجه بود متعلّق به دایی معظّم آقا مرحوم آیت الله آقا میرزا محمد باقر امامی است؛ استاد جامع علوم معقول و منقول بود و مرحوم امام خمینی از استعداد و علمیت و خوش‌ بیانی او، خاطره ‌ای را همیشه بازگو می ‌کردند. سپس فاتحه ‌ای بر قبر پسر دایی عزیزشان آقای میرزا محمد امامی – که مدتی در اوایل شریک‌ بحث مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی بود و عنایت الهی در شعر سرایی‌شان مشهور و مورد توجه مرحوم آقا – می ‌خواندند. و اما حجره دوم، متعلق بود به قبر والده فاضله عابده‌ شان که عجیب بانویی بوده در عبادت و تهجّد و اخلاق و مرحوم آقا خاطرات معرفت‌ بخش زیادی از ایشان در حافظه داشتند. در همین حجره، تصویر تابلوی نقاشی ‌شده عالمی بزرگ از شاگردان مبرّز میرزای بزرگ شیرازی ره و دوستان صمیمی حاج شیخ عبدالکریم حائری ره، نظر انسان را جلب می‌ کرد، آن تصویر مربوط بود به دایی دیگر مرحوم آقا یعنی آیت الله حاج شیخ محمد سعید امامی که در فضل و زهد و تقوایش حکایات بسیاری می‌ فرمودند. سپس به زیارت برخی قبور ارحام خویش می‌ رفتند و در همان اثناء خاطراتی درس ‌آموز از زندگی آنها بیان می ‌کردند.

وی افزود: شاید آخرین فاتحه ‌ای که تلاوت می ‌فرمودند، برای مرحوم میرزا عبدالحسین آیتی صاحب کتاب گرانسنگ «کشف الحیل» بود. همان قبری که در سال ‌های اخیر به امر ایشان احیا شد و این مصرع که از شعر سنگ قبر حدود ۷۰ سال پیش در خاطرشان مانده بود روی سنگ جدید حک شد: (رخت بر بست از جهان عبدالحسین آیتی) و هنگام خروج از قبرستان نو، از احیا و بازسازی قبور برخی افراد در آنجا، اظهار ناراحتی و تاسف می‌ فرمودند.

خواب عجیب

حجت الاسلام والمسلمین اکبری شاهرودی خاطرنشان کرد: به خط آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره) حکایت دیدم که عالم جلیل ملا غلام ‌رضا آرانی در پایان کتاب "جوامع الکلم و معادن الحکم" به این عبارت، حکایت فرموده است و خواب را وصف و شرح داده است: «و لعمری أنّه کالوحی المنزل و أنّه من أعجب العجاب»

وی ادامه داد: یکی از شاعران گفت: «می ‌خواستم ماده تاریخی برای مرحوم حاجی قاسم کاشانی مرثیه سرای امام حسین (ع) که به تازگی وفات یافته بود بگویم، همان طور که مشغول فکر بودم به خواب رفتم. در عالم رؤیا مرحوم حاج سلیمان صباحی بیدگلی را که سال‌ ها پیش وفات یافته بود، دیدم. گفت: می‌ خواهی ماده تاریخی فلان کس را بگویی؟ گفتم: آری. گفت: به صفحه این دیوار نگاه کن؛ ماده تاریخ او آمده است. نگاه کردم؛ نوشته بود: (هست محشور با امام حسین) (ع). از خواب بیدار شدم. حروف آن را حساب کردم؛ دقیقاً ۱۲۳۲ مطابق با سال وفات آن مرحوم بود.

حجت الاسلام و المسلمین محسن اکبری شاهرودی از اساتید حوزه علمیه قم با اشاره به سال ها همنشینی و خدمت در محضر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره) به بیان برخی از خاطرات خود از این عالم بزرگوار پرداخت.

برگی از خاطرات سامرا

استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: روزی از روزها که حسب المعمول خدمت مرجع عالیقدر حضرت آیت‌ الله صافی گلپایگانی(ره) مشرّف بودم، ایشان رسیدِ منزلگاه آیت الله العظمی بروجردی(ره) که در سال ۱۳۸۶ قمری به سامرا مشرّف شده بودند را به حقیر نشان دادند و جریان شعری که پشت آن مرقوم فرموده را اینگونه بیان کردند:

«قدیم ‌ها که حدود ده روز در سامرا مشرف می ‌شدم، در حسینیه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) با سنّی ‌ها در تماس بودم و معلوم بود که اینها معاند نبودند؛ حتی در یکی از سفرها هنگام مراجعت، سوار ماشینی شدم که دو نفر جلو سوار ‌شده بودند؛ یکی از روحانیون اهل سنت و دیگری افندی بود. آن شخص از من معنای شعری را پرسید و من طوری جواب دادم که خوشحال شد.

از مشهد و ارادت خودش به حضرت رضا(ع) صحبت کرد. آن وقت از یکی از علمای اهل سنت که در نزدیک سامرا دفن است و ما هم او را می ‌شناسیم، گفت که به ایران آمده بود و به حضرت رضا(ع) ارادت زیادی داشت، و قصیده‌ ای هم در مدح دوازده امام(ع) گفته بود که من دو بیت آن را پشت همین برگه یادداشت کردم:

جثث بطیبة و الغـریّ وکربلاء

و الطوس و الزوراء و سـامراء

ما جئتهم فی حاجة الّا انقضت

و تـبـدل الضـراء بـالـسراء

عرض می‌ کند که اینها مقامات و مشاهدی هستند که برای هیچ حاجتی متوسل به اینها نشدم مگر اینکه حاجت من برآورده، و غصه و اندوه من برطرف شد.»

ساعتی در مقبره بزرگان

استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: بارها و بارها در محضر فقیه عالیقدر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره) به قبرستان آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) (قبرستان نو) رفته بودم، از ورودی خیابان اراک، حجره اول و دوم از سمت چپ، از جمله مکان ‌هایی بود که معظم له وارد می ‌شدند و فاتحه می ‌خواندند؛ حجره اول، مقبره حاج شیخ احمد شاهرودی صاحب آن کتاب ارزشمند در ردّ فرقه ضالّه بهائیت بود که مرحوم آقا تقریظی هم بر طبع جدید آن نوشته بودند. از آرزوهای ایشان این بود که مقبره آن مرحوم توسط بیت مکرّمشان بازسازی و محل رفت و آمد دانشمندان و مردم قرار گیرد. قبر دومی که در این حجره بسیار مورد توجه بود متعلّق به دایی معظّم آقا مرحوم آیت الله آقا میرزا محمد باقر امامی است؛ استاد جامع علوم معقول و منقول بود و مرحوم امام خمینی از استعداد و علمیت و خوش‌ بیانی او، خاطره ‌ای را همیشه بازگو می ‌کردند. سپس فاتحه ‌ای بر قبر پسر دایی عزیزشان آقای میرزا محمد امامی – که مدتی در اوایل شریک‌ بحث مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی بود و عنایت الهی در شعر سرایی‌شان مشهور و مورد توجه مرحوم آقا – می ‌خواندند. و اما حجره دوم، متعلق بود به قبر والده فاضله عابده‌ شان که عجیب بانویی بوده در عبادت و تهجّد و اخلاق و مرحوم آقا خاطرات معرفت‌ بخش زیادی از ایشان در حافظه داشتند. در همین حجره، تصویر تابلوی نقاشی ‌شده عالمی بزرگ از شاگردان مبرّز میرزای بزرگ شیرازی ره و دوستان صمیمی حاج شیخ عبدالکریم حائری ره، نظر انسان را جلب می‌ کرد، آن تصویر مربوط بود به دایی دیگر مرحوم آقا یعنی آیت الله حاج شیخ محمد سعید امامی که در فضل و زهد و تقوایش حکایات بسیاری می‌ فرمودند. سپس به زیارت برخی قبور ارحام خویش می‌ رفتند و در همان اثناء خاطراتی درس ‌آموز از زندگی آنها بیان می ‌کردند.

وی افزود: شاید آخرین فاتحه ‌ای که تلاوت می ‌فرمودند، برای مرحوم میرزا عبدالحسین آیتی صاحب کتاب گرانسنگ «کشف الحیل» بود. همان قبری که در سال ‌های اخیر به امر ایشان احیا شد و این مصرع که از شعر سنگ قبر حدود ۷۰ سال پیش در خاطرشان مانده بود روی سنگ جدید حک شد: (رخت بر بست از جهان عبدالحسین آیتی) و هنگام خروج از قبرستان نو، از احیا و بازسازی قبور برخی افراد در آنجا، اظهار ناراحتی و تاسف می‌ فرمودند.

خواب عجیب

حجت الاسلام والمسلمین اکبری شاهرودی خاطرنشان کرد: به خط آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره) حکایت دیدم که عالم جلیل ملا غلام ‌رضا آرانی در پایان کتاب "جوامع الکلم و معادن الحکم" به این عبارت، حکایت فرموده است و خواب را وصف و شرح داده است: «و لعمری أنّه کالوحی المنزل و أنّه من أعجب العجاب»

وی ادامه داد: یکی از شاعران گفت: «می ‌خواستم ماده تاریخی برای مرحوم حاجی قاسم کاشانی مرثیه سرای امام حسین (ع) که به تازگی وفات یافته بود بگویم، همان طور که مشغول فکر بودم به خواب رفتم. در عالم رؤیا مرحوم حاج سلیمان صباحی بیدگلی را که سال‌ ها پیش وفات یافته بود، دیدم. گفت: می‌ خواهی ماده تاریخی فلان کس را بگویی؟ گفتم: آری. گفت: به صفحه این دیوار نگاه کن؛ ماده تاریخ او آمده است. نگاه کردم؛ نوشته بود: (هست محشور با امام حسین) (ع). از خواب بیدار شدم. حروف آن را حساب کردم؛ دقیقاً ۱۲۳۲ مطابق با سال وفات آن مرحوم بود.