شناسهٔ خبر: 75453618 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

در گفت‌وگو با ایبنا مطرح شد؛

فرهنگنامه زبان تبری در مسیر تدوین نهایی و انتشار/ زبان بومی ۵ استان در حال فراموشی است

مازندران- فرهنگنامه زبان تبری میراثی ماندگار است که به‌همت جهانگیر نصری اشرفی و تیم ۷۰۰ نفره‌ای از گردآورندگان، گویشوران، محققان میدانی و ویراستاران به انجام رسیده و این روزها در انتظار همتی بلند برای به چاپ رسیدن است.

صاحب‌خبر -

گروه استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم قاضی‌زاده: زبان تبری شاخه‌ای از زبان پهلوی است که با حدود پنج میلیون کاربر، در گستره استان‌های مازندران، گلستان، تهران، البرز، گیلان، سمنان و قزوین کاربرد دارد. در حال حاضر استفاده از این زبان محدود شده و بیم آن می‌رود که به‌دست فراموشی سپرده شود. از این رو، طی چهار دهه گذشته و به‌صورت مستمر و سازماندهی‌شده، جهانگیر نصری اشرفی عهده‌دار سرپرستی تیمی متشکل از حدود ۷۰۰ تن شامل شورای علمی، پژوهشگران، نویسندگان و محققان میدانی، گردآورندگان، گویشوران، ویراستاران، طراحان، عکاسان، نقشه‌برداران و صفحه‌آرایان است تا به انتشار فرهنگ‌نامه‌ای به زبان تبری بپردازند و خوشبختانه این مهم در آخرین مراحل خود بوده و در انتظار حمایت و همتی است که این میراث ماندگار نهایی شده و به‌دست آیندگان سپرده شود.

نصری اشرفی متولد اسفندماه ۱۳۳۶ قوم‌شناس، قوم موسیقی‌شناس و پژوهشگر حوزه تاریخ فرهنگ است. عمده فعالیت‌های او در حوزه فرهنگ اقوام ایران در زمینه تاریخ اجتماعی، تاریخ فرهنگی اعم از اساطیر، آیین‌ها، موسیقی، زبان و ادبیات است و به گفته خودش، در این زمینه بر حوزه البرز اشراف بیشتری دارد از همین‌رو، آثار وی با محوریت قوم‌شناسی و قوم‌موسیقی‌شناسی بیشتر مربوط به حوزه البرز است.

وی در سال ۱۳۷۲ سرپرستی، گردآوری و تألیف مجموعه موسیقی نواحی ایران را برعهده داشت که در سال ۱۳۷۵ در چندین مجموعه منتشر شد. او به‌خاطر این مجموعه برنده جایزه چنگ زرین شد و جایزه خود را از دستان همایون خرم و محمدرضا شجریان دریافت کرد. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به «تاریخ ادبیات و هنر ایران»، «وازیگاه» در پنج جلد و دیگر آثاری چون «از آیین تا نمایش» در دو جلد، «نمایش و موسیقی در ایران» در سه جلد و «دانشنامه تبرستان و مازندران» در پنج جلد اشاره کرد.

وی در کارنامه فعالیت‌های خود دبیری چندین جشنواره ملی و بین‌المللی از جمله جشنواره موسیقی نواحی ایران (فجر) را برعهده دارد. به بهانه گفت‌وگو درباره این فرهنگ‌نامه فرصتی پیش آمد تا با حضور در پژوهشگاه فرهنگخانه مازندران، مهمان نصری اشرفی باشیم. گفت‌وگوی زیر حاصل گپ و گفت دو ساعته با وی است.

فرهنگنامه زبان تبری در مسیر تدوین نهایی و انتشار/ زبان بومی ۵ استان در حال فراموشی است

در حال حاضر گستره جغرافیایی زبان تبری شامل چه مناطقی در کشور می‌شود؟

قبل از هرچیز لازم است بگویم که زبان تبری شاخه‌ای از زبان‌های هند و ایرانی از شاخه‌های مهم زبان پهلوی شمال‌غربی (اشکانی، ساسانی) است. این زبان و گویش‌های آن در گستره شمال و جنوب البرز از معدود زبان‌های بازمانده از فارسی میانه است که از سنت‌های مکتوب و اندوخته‌های فخیم ادبی همچون مرزبان‌نامه، ترجمه قرآن کریم به زبان تبری، مقامات حریری و تذکره‌هایی مهم برخوردار است. گستره جغرافیای کاربرد زبان تبری کم‌وبیش در استان‌های مازندران، گلستان، سمنان، گیلان، تهران، البرز و قزوین است.

یعنی زبان تبری به جز گویش مازندرانی که در استان مازندران رواج دارد، شامل گویش‌های دیگر در گستره جغرافیایی که نام بردید، است؟

بله. همانگونه که پیش‌تر گفتم، گویش مازندرانی به لحاظ حوزه زبانی متعلق به شاخه شمال‌غربی فارسی میانه و یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که در استان یاد شده رواج دارد ولی به طور کلی از میان هفت استانی که پیش‌تر نام بردم، زبان تبری در دو استان مازندران و گلستان به‌عنوان زبان اصلی و در سایر استان‌هایی که گفته شد از نظر شمار کاربر به‌عنوان زبان‌های دوم یا سوم مورد استفاده است.

کمی بیشتر توضیح دهید.

ببینید در تمامی مناطقی که گفته شد، زبان تبری مورد استفاده است اما اگر بخواهیم به تفکیک هر استان و شمار کاربران زبان تبری در آنها بپردازیم باید اینطور توضیح دهیم که در استان مازندران زبان تبری به‌عنوان زبان اصلی مورد استفاده بوده و زبان عمومی برای بومیان مازندران و برخی اقلیت‌های غیرمازندرانی استان بوده و زبان دوم این استان، چوله‌ای است. همچنین در استان گلستان نیز زبان اصلی تبری است که زبان عمومی بومیان گلستان (به‌جز شهروندان گرگانی، ترکمنان و برخی مهاجران متأخر) محسوب می‌شود. زبان دوم این استان ترکمنی و فارسی گرگانی است اما در استان‌های تهران، البرز، قزوین، گیلان و سمنان زبان تبری از نظر شمار کاربران به عنوان زبان دوم یا سوم رده‌بندی می‌شود.

در این استان‌ها در کدام مناطق زبان تبری رایج است؟

گستره زبان تبری در استان تهران شامل شماری از آبادی‌های دماوند، آبادی‌های فیروزکوه، آبادی‌های دره قصران، آبادی‌های لواسانات و شمیرانات و آبادی‌های هبله‌رود در جغرافیای سیاسی و کنونی استان تهران است. همچنین در استان البرز نیز گستره زبان تبری شامل آبادی‌های دره طالقان (تبری راجی، گیلی)، آبادی‌های بالادست و پایین‌دست سد کرج و آبادی‌های منطقه لورا (تبری) می‌شود. از دیگر مناطقی که زبان تبری در آن رواج دارد می‌توان به آبادی‌های فشکلدره و آبادی‌های الموت (تبری راجی) در قزوین اشاره کرد. در عین حال، بیشتر ساکنان آبادی‌های جنوب رشته‌کوه البرز و نیز شهرها و آبادی‌هایی چون سنگسر (مهدیشهر)، شهمیرزاد، سرخه، افتر (تبری کومشی) در استان سمنان به زبان تبری یا شبه‌تبری سخن می‌گویند.

در استان گیلان نیز زبان دوم تبری است؟

زبان دوم در استان گیلان، گیلی تبری یعنی آمیخته‌ای از زبان گیلی و تبری است که ساکنان مناطق کوهستانی دیلمان و نیز دیلمان خاصه از تنکابن تا لاهیجان و مناطق دوهراز و سه‌هراز که به‌اشتباه دوهزار و سه‌هزار گفته می‌شود را شامل می‌شود. همچنین می‌توان به زبان تبری ایلات و عشایر رشته‌کوه البرز اشاره کرد که شامل ایلات و عشایری چون الیکایی، افتری، چوله‌ای، سرخه‌ای و لاسگردی اشاره کرد. در این میان زبان‌های خاموش، رمزی و وارونه تبری نیز در برخی نقاط رشته‌کوه البرز رواج دارد که از جمله آنها زبان‌های سلیری، قزوانچاهی، لوترای زرگری، لوترای شالی، لوترای استارآبادی، لوترای سمدی، لوترای وارو، لوترای مرغی و لوترای شرگری هستند.

این گستره بزرگ جغرافیایی و تعدد گویش‌های زبان تبری در مناطق مختلف رشته‌کوه البرز اهمیت و ضرورت حفظ و پاسداشت این زبان را یادآور می‌شود اینطور نیست؟

قطعاً! زبان تبری مانند بسیاری از زبان‌های شفاهی در حال فراموشی است و ثبت این زبان در جایگاه یکی از مهم‌ترین مواریث قومی و ملی، اقوام، عشایر و قبایل پرشمار البرز وظیفه‌ای همگانی است. من نیز به سهم خود درباره آن احساس مسئولیت کرده و همین موضوع سبب شده تا با همراهی گروه بزرگی از همکاران و محققان تلاش کنیم تا با گردآوری و طبقه‌بندی گویش‌های مختلف زبان تبری در این فرهنگ‌نامه از استحاله و تحریف و خاموشی آن پیشگیری شود.

به‌نظر می‌رسد گردآوری این فرهنگ‌نامه با گستردگی جغرافیایی آن، سختی‌های زیادی را به‌همراه داشته درست است؟

بی‌تردید. تمامی مداخل و مصادر در این فرهنگ‌نامه طی حدود چهار دهه گذشته به‌صورت میدانی جمع‌آوری و ثبت وضبط شده است. طی بیش از چهل سال، کار گردآوری و تدوین این فرهنگ‌نامه به‌صورت منظم و بی‌وقفه ادامه یافته و با تأسف باید بگویم حتی شماری از دانشوران و محققان این فرهنگنامه اکنون در قید حیات نیستند تا ثمره تلاش خود را ببینند.

با این توضیحات آنچه گردآوری شده گنجینه‌ای عظیم از زبان تبری است!

این فرهنگ‌نامه در قالب ۱۲ جلد وزیری و هر جلد حدود ۸۰۰ صفحه طراحی شده است. این مجلدات مشتمل بر دو جلد دیباچه شامل مقالات و رسالات است و جلد سوم تا دوازدهم این فرهنگ‌نامه حاوی مداخل (سرشناسه‌ها) و مصادر اصلی مشتمل بر حدود ۱۸۵ هزار واژه (سرشناسه) و نزدیک به دوهزار مصدر و افعال امری است.

دو جلد نخست شامل چه مقالات و رسالاتی است؟

جلد یکم دیباچه شامل دو بخش است. در بخش اول معرفی نزدیک به ۷۰۰ گویشور و گردآورنده مناطق مختلف و نیز نزدیک به صد تن از دست‌اندرکاران فرهنگ‌نامه شامل سرپرست، مدیران راهبردی، شورای علمی، مدیر هنری، پژوهشگران، نویسندگان، گردآورندگان، گویشوران، ویراستاران، طراحان، عکاسان، نقشه‌برداران و صفحه‌آرایان معرفی شده‌اند. در بخش دوم آوانوشت، شیوه کار همکاران، روش تحقیق، وظایف سرگروه‌ها و کارگروه‌ها، مسئولیت هریک از پژوهشگران و نویسندگان مناطق مختلف کاربرد این زبان، نقشه‌های گستره زبان تبری، مقدمه سرپرست و مقدمه شورای علمی فرهنگ‌نامه آورده شده است. در جلد دوم نیز مقالات و رسالاتی با موضوع تحلیل ریشه‌های تاریخی، ساختار زبان تبری (نحوی و دستوری)، رابطه زبان تبری با زبان‌های هندوایرانی، گونه‌های تبری در گستره جغرافیایی البرز، زبان تبری و زبان‌های دخیل، زبان تبری در میان ایلات و عشایر البرز، تأثیر متقابل زبان اقوام همجوار است. مجموعه مقالات زبان شناسی (۴۵ مقالة پهلوی‌شناسی و تبری‌شناسی) است که از سوی استادان ادبیات دانشگاه‌ها و دانشوران و زبان‌شناسان تألیف شده است.

به‌واسطه انتشار این فرهنگ‌نامه، فارغ از حفظ زبان در حال فراموشی تبری، چه کارکردهای دیگری را می‌توان برای آن متصور شد؟

واژگان این فرهنگ‌نامه علاوه‌بر اعتبار زبانی و زبان‌شناختی در حوزه زبان‌های هندواروپایی به‌ویژه هندوایرانی، بازتاب کلیه تعاملات تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آیینی مذهبی است. این فرهنگ‌نامه کار برگردان آثار باقی‌مانده و نویافته در حوزه زبان پهلوی اعم از آثار خطی و تذکره‌ها را آسان می‌کند. همچنین برخی مداخل این فرهنگ‌نامه به گونه‌ای ثبت شده که به فهم تعاملات و رویدادهای اجتماعی گذشتگان و تعریف و تفسیر آنها (مانند گو زَر، زَنِه زَر، سره زر، سورِ زَر) برای گویشوران کمک می‌کند. برای مثال در ذیل واژگانی که در بالا مورد اشاره قرار گرفت، توضیحاتی ارائه شده که نه‌تنها به تشریح مدخل مربوطه می‌پردازد، بلکه از طریق توضیحات تکمیلی می‌توان به مناسبات اجتماعی آن دوران نیز پی برد. از طرفی دیگر، درک شیوه‌های اقتصادی متروک و تعاملات مربوط به اقتصاد از طریق سرشناسه‌های اقتصادی (مانند مداخل نسق، اکّاری، یاریگر و همبازی) نیز امکان‌پذیر است. علاوه‌براین، این فرهنگ‌نامه می‌تواند مرجعی قابل‌اتکا جهت کمک به تألیف تاریخ اجتماعی این منطقه از سوی تاریخ‌نویسان و دانشوران بوده و ظرفیتی جدید برای فرهنگستان‌های زبان جهت وام‌گیری از واژگان مورد نیاز در تکمیل زبان فارسی معیار ایجاد کند.