عابد اکبری، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی برای میزان، به قطعنامه ۲۲۳۱ و اقدامهای انجام شده از طرف ایران در این زمینه پرداخت.
متن این یادداشن را در ادامه میخوانید:
نامه مشترک ایران، روسیه و چین به شورای امنیت سازمان ملل درباره قطعنامه ۲۲۳۱ و مکانیسم موسوم به «اسنپبک» را میتوان یکی از تحرکات دیپلماتیک مهم در هفتههای پایانی مهلت این قطعنامه دانست. این اقدام، در فضایی انجام شده که سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) تلاش دارند با استناد به مفاد همان قطعنامه، تحریمهای لغوشده را علیه ایران بازگردانند. در مقابل، تهران با حمایت دو عضو دائم شورای امنیت، کوشیده است نشان دهد چنین اقدامی از نظر حقوقی و از نظر سیاسی سازنده معتبر نیست.
قطعنامه ۲۲۳۱ که در پی توافق هستهای سال ۲۰۱۵ تصویب شد، سازوکاری را پیشبینی کرده بود تا در صورت «عدم پایبندی اساسی ایران به تعهدات برجامی»، هر عضو مشارکتکننده بتواند فرایند بازگرداندن تحریمها را آغاز کند. این همان مکانیسمی است که به «اسنپبک» شهرت دارد. با این حال، طبق مفاد همان قطعنامه، این سازوکار پس از «روز خاتمه» یعنی ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ عملاً پایان مییابد.
از دید ایران و روسیه و چین، اقدام اخیر سه کشور اروپایی در آستانه این تاریخ، بیش از آنکه تلاشی حقوقی باشد، تصمیمی سیاسی است برای حفظ فشار بر تهران و جلوگیری از شکلگیری فضای جدید گفتوگو. نامه ایران، روسیه و چین در واقع تلاشی است برای تثبیت این تفسیر حقوقی که اسنپبک در این مقطع فاقد وجاهت اجرایی است. هرچند این تفسیر لزوماً مورد پذیرش همه اعضای شورای امنیت نیست، اما بهخوبی نشان میدهد که ایران در مواجهه با چالشهای حقوقی، رویکردی فعال و مبتنی بر همراهی قدرتهای بزرگ غیرغربی را در پیش گرفته است.
در عین حال، باید توجه داشت که از دید بسیاری از تحلیلگران بینالمللی، اختلاف تفسیر درباره اعتبار اسنپبک ناشی از ابهامات در خود قطعنامه ۲۲۳۱ است؛ چراکه در متن آن، نحوه تعیین صلاحیت طرفهای ذیحق برای فعالسازی این سازوکار بهروشنی مشخص نشده است. از همین رو، هم استدلال اروپا درباره امکان استفاده از آن و هم استدلال ایران درباره بیاعتباریاش، هر دو بر پایه تفسیر موسع از متن بنا شدهاند.
- بیشتر بخوانید:
- میدلایست مانیتور: پایان رسمی قطعنامه ۲۲۳۱ شکاف عمیق ژئوپلیتیکی و ظهور نظم چندقطبی را نشان میدهد
- نامه مشترک ایران، روسیه و چین پیرامون خاتمه قطعنامه ۲۲۳۱
با این همه، نامه سهجانبه اخیر اهمیت نمادین قابلتوجهی دارد؛ نخست آنکه نشان میدهد ایران در برابر فشارهای سیاسی غرب تنها نیست و همچنان میتواند از ظرفیت روابط با روسیه و چین برای حفظ وزن خود در معادلات بینالمللی استفاده کند. دوم آنکه این اقدام، فرصتی ایجاد میکند تا بحث درباره آینده برجام و جایگاه حقوقی قطعنامه ۲۲۳۱ دوباره در فضای چندجانبه و نه صرفاً غربمحور دنبال شود.
از منظر واقعگرایانه، باید پذیرفت که نامه ایران، روسیه و چین لزوما مانع فعال شدن کامل اسنپبک نخواهد شد. اگر کشورهای اروپایی روند حقوقی را تا پایان طی کنند، ممکن است تحریمهای شورای امنیت از نظر شکلی دوباره احیا شود؛ هرچند اجرای عملی آن به دلیل مخالفت روسیه و چین با اجماع مواجه نخواهد شد.
با این حال، اهمیت واقعی نامه در پیام سیاسی و حقوقی آن نهفته است: ایران و دو عضو دائم شورای امنیت بر این اصل تأکید میکنند که تصمیمگیری درباره پروندههای حساس بینالمللی نباید به ابزاری برای فشار سیاسی یکجانبه تبدیل شود. این موضعگیری، حتی اگر در عمل مانع بازگشت تحریمها نشود، در تثبیت روایتی جایگزین از مشروعیت تصمیمات شورای امنیت مؤثر است؛ روایتی که بر چندجانبهگرایی، گفتوگو و توازن تأکید دارد.
در نهایت، نامه مشترک ایران، روسیه و چین را میتوان تلاشی برای مدیریت یک روند پرمخاطره دانست. روندی که اگر بدون ملاحظه حقوقی و سیاسی ادامه یابد، میتواند دوباره فضای بینالمللی را به دورهای از تنش و بیاعتمادی بازگرداند. این نامه شاید مانع کامل آن نشود، اما دستکم یادآور میشود که در نظم جهانی امروز، حتی تصمیمات شورای امنیت نیز نیازمند اجماع واقعی و احترام متقابل نه صرفاً رأی اکثریتی سیاسی است.
انتهای پیام/